من یک فیلیپینی هستم
نوشته: الینیا مابانگلو | برگردان به فارسی: عزت گوشه گیر
[show_avatar email=1385 align=left user_link=authorpage display=show_name]
من یک فیلیپینی هستم
که با نفسی سرشار از رایحه اقیانوس
با موهایی به رنگ جنگل
با پوستی سوخته از آفتاب سوزان
با چشمانی خیس از ذخایر باران
شیفته ستاره های دوردست
به آنسوی آب ها سفر کردم.
فریفته آنهمه وفور در سرزمین جدید
غرق آنهمه لذت و شور
آنهمه طراوت و تازگی
با جمجمه ای اما لبریز از هجوم خاطره ها
به آن طوفان هولناکی می اندیشیدم
که شلتوک هایش را ویران کرد
به آن آفتاب خشمگین و گدازنده
که فوران نفرین را در من برمی انگیخت
و به آن رویاهای رنگین و پر شکوه
و به یاس که زنده زنده مرا در خود می سوزاند.
چگونه می توانم اکنون
خود را گم کنم در سرزمین هاوایی
که جایگزین سرزمینیست که ترکش کرده ام؟
نارگیل های محصور در حصار تنشان
در این سرزمین برهنه اند
و من می توانم عطش تشنگی ام را
با عصاره آن ها بنشانم.
سنگ ها خرد شده اند در این سرزمین
و من می توانم با این سنگهای خرد شده
خانه ای بسازم.
موجها می غرند
ومن بر موجها می رانم
رویا ها بافته می شوند
و تخم ها شکوفه می دهند
زبانم اما از هم می گسلد
همانگونه که فرهنگم
و من در جستجوی سرزمین پدری ام هستم
در جستجوی کودکان مادرم،
در همه دختران و پسرانی که سالیان درازآبستن شان شده ام.
دفتر خاطراتم را باز می کنم
که آن ها بتوانند شهامت قهرمان “هکتان” را بشناسند.
یاانقلاب “کاتیپونان” را
و مرگ چریکها را در زمان جنگ.
آنها بی قیدانه شادمانند
گویی هیچ چیز بر آنها اثر نگذاشته
حتا زمانی که مورد سرزنش قرار می گیرند
و بی واهمه با این واقعیت تلخ روبرو می شوند
که اینجا سرزمین آنان نیست
و اینجا فرهنگ آنان نیست.
من یک فیلیپینی هستم
و این آن چیزی است که من به کودکانم خواهم آموخت:
تو باید به ریشههایت برگردی
علیرغم زخم هایت؛
تو باید قصه پوست قهوه ای ات را بدانی
شور را در خود هدایت کنی
افسار رویاهایت را به دست بگیری
با دریافتی ژرف از گذشته تاریخی ات
که در خاطره هایت مدفون شده اند
و در آرمان هایت.
من یک فیلیپینی هستم
و تعهد می کنم
که خانواده و تبارم را از ترس برهانم.
من تعهد می کنم که تخم حقیقت را در قلب ها و اندیشه ها
بکارم
و پیمان آزادی ام را امضاء می کنم.
من یک فیلیپینی ام
با سایه ای شفاف و استوار
با کودکانی که ریشه شان را خواهند شناخت.
با روحی که همیشه فیلیپینی خواهد ماند
در هر کشوری که ساکن باشد
در هر زمانی
و در قالب هر تنی.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
عزت گوشهگیر نمایشنامهنویس، نویسنده، منتقد فیلم و شاعر است. او فارغالتحصیل نمایشنامهنویسی و ادبیات دراماتیک از دانشکده دراماتیک هنر تهران و کارشناسی ارشد هنرهای زیبا از دپارتمان تئاتر دانشگاه آیووا است.
از گوشهگیر تاکنون ۱۴ کتاب به زبان فارسی منتشر شده است. از جمله مجموعه داستانهای
کوتاه: آن زن، آن اتاق کوچک و عشق، … و ناگهان پلنگ فریاد زد: زن؛ آن زن بی آنکه بخواهد گفت خداحافظ، مجموعه کتاب شعر: مهاجرت به خورشید، و مجموعه دو نمایشنامه: دگردیسی و بارداری مریم.
آثار نمایشی او توسط گروههای تئاتری مختلفی اجرا شده، از جمله نمایشنامه بارداری مریم که برنده جایزه ریچارد مایبام و نمایشنامه پشت پردهها (بر اساس زندگی قرهالعین) او نیز برنده جایزه نورمن فلتون شد.
گوشهگیر در سال ۱۹۹۰، به عضویت نویسندگانِ بینالمللی دانشگاه آیووا درآمد و از سال ۱۹۹۲ در کنفرانسهای بین المللی زنان نمایشنامهنویس زن در کشور های مختلف از جمله کانادا شرکت کرده و نمایشامه هایش را اجرا کرده است. گوشهگیر در حال حاضر در دانشگاه دپول در شیکاگو-ایلینوی، قصه نویسی و شعر کلاسیک تدریس می کند. او همچنین به عنوان نمایشنامه نویس رزیدنت در کمپانی تئاتر «شیکاگو دراماتیستز» Chicago Dramatists به مدت سه سال پذیرفته شده و در آنجا مشغول به کار است.