Advertisement

Select Page

دهان مرا ببوس ای فرشته‌یِ آزادی!

 

امیرحسین تیکنی

یادداشتی بر رمان “در عین حال” نوشته محمد قاسم‌زاده

نشر نوگام / مهری (چاپ نخست)

 

 

داستان بلند یا رمان کوتاه “در عین حال” اثری است شبه گروتسک و سوررئال که داستانش را در سه بخش بازگو می‌کند. بخش نخست رمان با دستگیری چندین نفر بصورت اتقافی در یک اعتراض مدنی آغاز می‌شود و با رهایی ‌آن‌ها ادامه می‌یابد. بهرام گرگین شخصیت اصلی کتاب که همنام با نویسنده و محققی ایرانی است وارد یک دوستی ناپایدار با افرادی می‌شود که هم مسلک او نیستند، این دوستی در پایان این بخش کم رنگ می‌شود. در بخش دوم، دو نویسنده سرشناس، فرانتس کافکا و لوئیس بورخس به سراغ گرگین می‌آیند وداستان را به فضایی غیرواقعی و فانتزی می‌برند. در بخش سوم ماریان، فرشته آزادی نقاشی معروف دولاکروا از نسخه‌ای تقلبی از این اثر معروف فرانسوی پا به بیرون می‌گذارد و همداستان با شخصیت اصلی کتاب می‌شود.

“در عین حال” را باید اثری اجتماعی انتقادی دانست. فضای منحصر به فرد و داستان تخیلی آن که با نثری آمیخته با طنز همراه است می‌کوشد تا برای خواننده خود مفهوم آزادی فردی و تاثیرپذیری شخصی از آن و بازتاب اجتماعی‌اش را مورد تحلیل قرار دهد. در تعریف موقعیتی که این داستان برای آزادی فردی به عنوان پایه و اساسِ درکِ مفهومِ وسیعتری از آزادی ارائه می‌دهد چند ویژگی مورد بررسی و واکاوی قرار می‌گیرند. نخست درک شخصی از آزادی و حریمی‌است که انسان برای این مفهوم قائل است. این که آزادی به او چه امکاناتی ارائه می‌دهد و در ازای آن چه بهایی را باید بپردازد، دوم پذیرفتن آزادی دیگران و نه صرفا به حق دانستن آن است و شناخت مرزهایی که با آزادی شخصی خود فرد می تواند داشته باشد. این که این مرزها کجاها بر هم می‌افتند و کجا از یکدیگر عبور می‌کنند مساله‌ای است که کنش و واکنش متناسب خود را در زمان مقتضی می‌طلبد و برای رسیدن به درک چنین شرایطی چه بستر فرهنگی‌ای نیاز است، بسط و ربط این مفهوم‌ها به ایدئولوژی‌های متفاوت برداشت ‌آن‌ها از مفهوم کاربردی آزادی در سرمشق‌های مکتب‌های سیاسی معاصر و تحریف‌ها و دستکاری‌هایی که در استفاده از این مفهوم صورت گرفته است در بخش‌های انتهایی این کتاب به صورت واضح مورد نقد قرار می‌گیرند. این موارد نکته‌های بارز و مهمی ‌هستند که در رمان “در عین حال” به آن پرداخته شده است، منتها شیوه و روایت اثر در دل یک داستان خیالی و شیرین و گاه شاعرانه شکل می‌گیرد که هر چه پیش می‌رود میزان تخیل نیز در آن پررنگتر می‌شود.

زبان روایی “در عین حال” دارای ساختاری بسیار مناسب برای این اثر است، زبانی روان و به روز که طنزی بلیغ نیز بر آن سوار است. طنز، بی محابا در مرزی میان مکالمه‌ و استفاده از مکالمه‌های مستهجن نوشته شده است و در عبور از این چالش دشوار موفق عمل کرده است. استفاده از شوخی‌ها و حرف‌هایی که در دل طنز تاریک خود اشارتهای درستی به معضلات اجتماعی دارند یکی از تکنیک‌هایی است که نویسنده در کنار بخش‌هایی که به صورت روشن به مفاهیم می‌پردازد از ‌آن‌ها استفاده کرده است تا بستر مناسبی برای صحبت‌های اصلی خود داشته باشد. این بسترسازی متن برای پیاده سازی نهایی هدف از ابتدای داستان شکل می‌گیرد و در ابتدای بخش سوم، جای خود را به بخش اصلی داستان که همان بیان روشن و بی پرده دیدگاه نویسنده است، می‌دهد. زبان روایی داستان کاملا در اختیار داستان است و هرگز قسمتهای جدی و قسمت‌های شوخ طبعانه از حدی فراتر از نیاز متن پیش نمی‌روند. در توصیف مکانی نیز نویسنده کوشیده است با کمترین توصیف‌ها، فضای قابل حسی را برای مخاطب خود مجسم کند. چه کسانی که موقعیت‌های مکانی این داستان را به چشم دیده‌اند و چه کسانی که ندیده‌اند، برای تصور کردن آن دچار مشکل نمی‌شوند.

ابتدای داستان با یک اتفاق عجیب آغاز می‌شود. جایی که چندین نفر در شلوغی یک اعتراض مدنی بازداشت شده‌اند در حالی که هیچکدام در این اعتراض نقشی نداشته‌اند. گرگین نویسنده‌ای که در نوشتن ادامه داستان خود دچار مشکل سردرگمی‌است با فردی آشنا می‌شود که ابتدا خود را علی نصیریان و بعد شهاب حسینی معرفی کرده است. اما در پایان در می‌یابد که او محسن نام دارد و تقسیم کننده مشروبات الکلی در بطری‌های آب معدنی است و برای زن تن فروشی به نام شیده نیز مشتری پیدا می‌کند هر دو شخصیت شیده و محسن نقش مهمی‌در داستان دارند. محسن نمونه‌ای از افرادی در جامعه است که هرگز به تباهی عملی که به آن دست می‌زنند، فکر نمی‌کنند. بی تفاوتی ‌آن‌ها سبب می‌شود رفتارهای ‌آن‌ها به ظاهر با طینت ‌آن‌ها سنخیت نداشته باشد. محسن انسانی دلسوز شیده است اما در عین حال، رفتار او با شیده با احساستش در یک راستا نیست. سوالی که نویسنده در متن پیش کشیده است و آن را در برابر اجتماع گذاشته است دقیقا همین است. این مساله در مورد سرنوشت شیده نیز صدق می‌کند. شیده اهل کتاب و ادبیات از همسرش نارو خورده است و به یک‌باره به راه کج می‌افتد. او در اوج سادگی، شخصیت ابزورد سرخوشانه‌ای دارد و کردارش با جهان ذهنی‌اش یکی نیست. اگر ابتذال را در همین عدم سنخیت و تطابق بدانیم که همین نیز هست، می‌توان رمان “در عین حال”  را یک اثر جدی در نقد ابتذال اجتماعی دانست. همسایه‌های آپارتمان گرگین نیز از شخصیت‌های جانبی داستان هستند که نمونه‌های بارزی از ابتذال عیان شده هستند. رفتارهای ‌آن‌ها به‌گونه‌ای در پایینترین سطح روابط اجتماعی می‌گذرد که از ‌آن‌ها به عنوان پایه‌های سست یک اجتماع می‌توان نام برد. رفتارهایی که حتی بدون تحقیق در مقوله‌های اجتماعی نیز می‌توان به کرّات در جامعه ‌آن‌ها را دید. آنچه در رمان “در عین حال” به آن پرداخته می‌شود نفوذ و نزدیکی این‌ها در بیخ گوش گرگین است. گرگین اما در حکم آخرین نجات دهنده، شخصیتی است که بیش از هر کس خواننده می‌تواند با او احساس همذات پنداری کند. او قهرمان داستان است که اتفاقا بسیار خوب می‌تواند این بار را به دوش بکشد، هر چند به گمان بنده اگر این اثر تحلیلی با جزییات بیشتر و بسط ایدئولوژیک‌تری در کنار ماهیت داستانی و اشائات خود همراه بود، می‌توانست تاثیر گذاری بهتری در طیف بیشتری از خوانندگان داشته باشد.

بخش دوم داستان با ورود ناگهانی کافکا و بورخس دو نویسنده سرشناس و فقید ادبیات معاصر جهان آغاز می‌شود. کافکا و بورخس در یک نقطه مشترک هستند. هر دو علیرغم این که قانونی به ایران آمده‌اند اما ورود ‌آن‌ها نه تنها درج رسمی نشده است بلکه طبق مستندات دیوان سالاری اداری اصالتا شهروند ایرانی به حساب می‌آیند. این اتفاق سبب تعجب بورخس نمی‌شود و او می‌گوید آنقدر در زندگانی خود هزارتو دیده است که این مساله برایش هیچ عجیب نیست و کافکا نیز علت وقوع این مشکل را در نقض ماهوی دیوان سالاری اداری می‌بیند. کافکا به ایران آمده است تا از زندان قصر بازدید کند. قصری که زمانی به زندان تغییر کاربری داده است و اکنون نیز موزه است. او پس از بازدید از موزه می‌گوید این عمارت از ابتدا نیز زندان بوده است. تحلیل شناختی کافکا از جامعه مدنی ایران و نقض آزادی فردی در ساختار معماری یک قصر خود را نشان می‌دهد. این مساله با شرح نقطه‌های مشترکی به دو اثر معروف کافکا یعنی قصر و محاکمه نقب می‌زند. این شروع روشن شدن هدف نویسنده از پیش کشیدن مقوله آزادی در ادامه داستان است. بورخس شاعر نیز که به ایران آمده است تا آرامگاه خیام شاعر محبوب خود در نیشابور را ببیند، با دیدن وضعیت عمومی‌ خیابان مولوی تهران افسرده می‌شود و گمان می‌کند که احتمالا دیدن این آرامگاه نیز چندان تجربه مطلوبی نخواهد بود. بخش دیگری از علت حضور بورخس در این داستان نیز استفاده از پیشینه او در به تصویر کشیدن لات‌های سیاسی و تاثیر آن‌ها در فضای سیاسی آرژانتین و ربط آن به تاثیرگذاری مشابه این قشر در فضای سیاسی اجتماعی معاصر ایران است.

بخش سوم داستان با بیرون آمدن ماریان، فرشته آزادی از نسخه جعلی نقاشی دولاکروا آغاز می‌شود. ماریان نیمه برهنه همراه گرگین به خیابان می‌آید و با او از دیدرس اجتماع می‌گریزد. ماریان برای گرگین می‌گوید که او از دست چند فرد ایدئولوژیک گریخته است که او را تعقیب می‌کنند. ‌آن‌ها به نام آزادی  قصد دارند به او تجاوز کنند. می‌بینید که نویسنده در دل یک داستان غیرواقع گرایانه چگونه به صورت روشن انگیزه‌اش از نوشتن داستان را آشکار می‌کند. گرگین شیفته رایحه ماریان می‌شود بی آن که شهوتی در کار باشد، به ماریان پناه می‌دهد و مانع از دستیابی پلیس و دشمنان ایدئولوژیک به ماریان که نمادی از آزادی اجتماعی و فردی است، می‌شود. ماریان در می‌یابد که گرگین می‌تواند از تبار ناجیان حقیقی آزادی باشد، به گرگین اعتماد می‌کند و او را به  شورعشقبازی حقیقی با آزادی می‌برد. گرگین به آزادی فردی دست می‌یابد و این سبب باز شدن گره او در سردرگمی‌اش برای نوشتن داستان می‌شود، اینگونه است که گرگین می‌تواند کتابش را به پایان برساند. نهایت راز داستانی  “در عین حال” در این نکته آشکار می‌شود که نویسنده می‌کوشد با داستانی سوررئال که رگه‌های روشنی از دیدگاه‌های انتقادی در آن جریان دارد، آزادی فردی را تعریف و آن را به عنوان پایه‌ای‌ترین اصل، برای شکوفایی ذهن و رفتار در اجتماع معرفی کند. “در عین حال” به خواننده یادآوری می‌کند که انسان تا به درک درستی از آزادی فردی نرسد نمی‌تواند آزادانه در جامعه حرف بزند، آزادانه بنویسد و یا تصمیم بگیرد و بدون این آزادی اجتماعی سرنوشت او به ابتذال اجتماعی کشیده می‌شود که نمونه‌های شخصیتی آن را در داستان دیدیم و  بررسی کردیم.

کتاب  “در عین حال” فراتر از یک داستان بلند است و بهتر است در رسته رمان قرار گیرد هرچند به عنوان رمان نیز می‌توانست ضمن حفظ همین ساختار داستانی و ریتم جذاب با افزودن بخش‌های تحلیلی، در بعد اجتماعی تاثیرگذارتر باشد. آنچه که در این کتاب مورد نقد و کنکاش قرار گرفته است از نیازهای هر اجتماعی است و جامعه ما نیز به چنین ادبیات تاثیرگذاری احتیاج دارد تا بتواند بسترسازی فرهنگی خود را بهبود ببخشد، این مساله درپایان رمان نیز گفته می‌شود. جایی که ماریا خواهر ماریان به جای او نزد گرگین می‌آید و می گوید ماریان سال‌ها بعد قرار است در نسخه‌ای دیگر در شهری دیگر از تابلو بیرون بیاید. اینجاست که نویسنده با شخصیت‌های محبوب خود در اثر و خواننده‌اش خلوت می‌کند و به او می‌گوید آزادی هیچ نسخه تقلبی ندارد و بوسیدنش شهامت می‌خواهد و کامیابی از آن دیریافته است که انسان را رستگار می‌کند.

 

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights