Advertisement

Select Page

نقد رمان «پرواز کبوتر ممنوع»

نقد رمان «پرواز کبوتر ممنوع»

 مقدمه

در دنیای ادبیات، داستان‌ها به عنوان آینه‌ای از زندگی انسانی عمل می‌کنند که نه تنها ما را سرگرم می کنند، بلکه ما را به تفکر درباره چالش‌ها و زیبایی‌های زندگی وا می‌دارند. در رمان ” پرواز کبوترممنوع ” با شخصیت‌ها و وقایع مختلف، به بررسی موضوعاتی مانند عشق، از دست دادن، بحران‌های روحی و تأثیرات اجتماعی پرداخته شده. در این جمع‌بندی، به تحلیل شخصیت‌ها، روابط آن‌ها، تم‌های اصلی داستان، تأثیرات اجتماعی و فرهنگی و پیام‌های اخلاقی و نقص های داستان خواهیم پرداخت.

 شخصیت‌ها و تحلیل آن‌ها

  افسانه: به عنوان یکی از شخصیت‌های محوری داستان، نمایانگر عشق و امید است. او با چالش‌های عاطفی و اجتماعی زیادی مواجه است که به عمق شخصیت او افزوده است.

   جنگ و آسیب‌های آن بر زندگی افسانه تأثیر عمیقی گذاشته است. او با احساس ناامیدی و یأس دست و پنجه نرم می‌کند، اما در عین حال، عشق به امیر او را به ادامه زندگی وادار می‌کند. افسانه زنی است که زنانگی‌اش را تعمداً فراموش کرده و کنشی مردانه دارد و مردانه  می‌اندیشد. روایت افسانه از اتفاقات نیز روایتی مردانه است به شکلی که تا پایان فصل دهم، خواننده پی به زنانگی راوی نمی‌برد.

  – امیر:  جانباز است و کارمند هلال احمر! نماد انسانی است که به رغم آسیب‌های جسمی و روحی، به زندگی ادامه می‌دهد و در جستجوی عشق و امید است.

– ماموستا ایاز: معلمی که به رغم خطرات جنگ، در منطقه باقی مانده و نماد پایداری و مقاومت است. داستان او به خواننده نشان می‌دهد که چگونه برخی افراد به ارزش‌های انسانی و فرهنگی خود پایبند می‌مانند.

– قاطر:

قاطر نمادی از زحمت‌کسی تلاش‌گر، نماد استقامت و وفاداری معرفی می‌شود. این ویژگی‌ها می‌توانند نمایانگر زندگی روزمره و سختی‌های انسان‌ها در جامعه باشند. شخصیت قاطر  تضادهای اجتماعی اشاره می‌کند. راوی قاطر، با دیدگاه منحصر به فرد خود، می‌تواند به نقد اجتماعی و تحلیل رفتارهای انسانی بپردازد در ابتدای داستان وقتی به قاطر اشاره می‌شود خواننده تصور نمی‌کند که قاطر روایت‌گر بخشی از داستان است و البته بخشی بسیار جالب است. خصوصا این‌که قاطرها ارتباط فکری با یکدیگر برقرار می‌کنند و لازم نیست با هم حرف بزنند.

-نویسنده (علی‌اکبر جانوند):

 نقش مهم بینامتنی روایت و انتقال مضامین اصلی داستان ایفا می‌کند. او تجربه‌های زیستی خود را از زندگی و جامعه به شکلی در پیوند با عناصر و اپیزودهای دیگر داستان در قالب یک شخصیت روایت‌گر پیوند می‌دهد. او به عنوان راوی اصلی داستان، شخصیتی پیچیده و عاطفی است. او نه تنها به روایت وقایع می‌پردازد، بلکه به عمق احساسات و افکار شخصیت‌ها نیز دست می‌یابد. این دوگانگی در شخصیت جانوند نشان‌دهنده تنش‌های درونی است که بسیاری از انسان‌ها در مواجهه با بحران‌ها تجربه می‌کنند.

   او با توصیف‌های دقیق و عاطفی خود، نه تنها وقایع را روایت می‌کند، بلکه احساسات و تفکرات شخصیت‌ها را نیز به تصویر می‌کشد. این توانایی او به خواننده کمک می‌کند تا با عمق داستان و چالش‌های آن آشنا شود.

در فصل ۲۳ حضور آقای جانوند، ناگهانی و غیر منتظره است. درهم آمیختن زمان بسیار استادانه انجام شده و این رفت و برگشت‌های مکرر زمانی در سراسر رمان دیده می‌شود  حضور جانوند راوی در این قسمت باعث می‌شود خواننده چنین تصور کند  که با داستانی واقعی مواجه است. وقتی نویسنده به عنوان راوی ظاهر می‌شود ‌می تواند تنش و درام را به شیوه‌ای جدید و جذاب‌تر منتقل کند و تاثیر بسیاری بر خواننده بگذارد.

زمان و مکان:  

زمان و مکان این اتفاق وحشتناک ۴۸ ساعته‌ای که در سراسر داستان به آن اشاره می‌شود، رخداد تاسف‌بار  حلبچه در اسفند سال ۱۳۶۶  است. در قسمت‌های مختلف داستان، مدام به ۴۸ ساعتی که همه چیز را تغییر داده اشاره می‌شود و خواننده تقریبا به قطعیت تا اواخر داستان کامل متوجه  موضوع نمی‌شود. این ۴۸ ساعت که سخت‌ترین زمان عمر امیر توصیف شده، در حلبچه شیمیایی شده است و مورد هجوم لاشخورها قرار گرفته و سپس به دست عراقی‌ها نجات پیدا می‌کند شگفت این‌که نجاتبخش او قطعه شعری مچاله است که برای افسانه سروده و در واقع افسانه و عشق او غیرمستقیم ناجی امیر می‌شوند. ژنرال عراقی همراه گروهی او را زخمی می یابند. در حالی‌که مشغول شلیک تیر خلاص به زخمی ها بودند، شعر را در جیب اوپیدا می‌کنند. ژنرال علاقمند به شعر و ادب است. با شنیدن ترجمه‌ی شعر اسلحه را  غلاف می‌کند و دستور ثبت نام او در لیست صلیب سرخ و انتقالش به بیمارستان را می‌دهد و نویسنده چه به موقع و به جا از شعر شاملو وام گرفته:

“سلاخی زار می‌گریست ،به قناری کوچکی دلباخته بود”.

این پارادوکس نجات و زنده ماندن امیر به واسطه دشمن، را می توان نقطه‌ی عطفی در روابط انسانی در حیطه‌ی جنگ به شمار آورد.

شخصیت‌های فرعی

   شخصیت‌های فرعی مانند احمد، خانواده افسانه و دوستان امیر، رشید، آشیخ عبدالله، اریک و مادام، به عمق داستان و روابط عاطفی آن کمک می‌کنند. این شخصیت‌ها نمایانگر ابعاد مختلف زندگی انسانی هستند و به خواننده این امکان را می‌دهند که با چالش‌های اجتماعی و عاطفی بیشتری درگیر شود.

 احساسات عمیق و بحران‌های روحی

۱. تأثیر جنگ بر شخصیت‌ها

   – آسیب‌های روحی: جنگ به عنوان یک عامل مخرب در زندگی شخصیت‌ها، تأثیرات عمیقی بر روح و روان آن‌ها می‌گذارد. شخصیت‌ها با آسیب‌های روحی و عاطفی ناشی از جنگ مواجه هستند و این موضوع به عمق داستان اضافه می‌کند. امیر و افسانه هردو آسیب دیده‌ی جنگ هستند و البته بیشتر آسیب روحی. اگرچه امیر تقریبا نیمی از اعضای بدن را از دست داده اما با یادآوری دوران جنگ روحش بیش از جسمش غرق در عذاب می‌شود. تفاوت افسانه با دیگر زنانی که به جبهه رفته‌اند جالب است؛ آنها از حرف زدن و حتی نگاه کردن به آقایان ابا دارند و در میان دلتنگی‌های آنها افسانه التیامی است برای دل تنگی‌شان که با آنها حرف می‌زند و به چشمانشان نگاه می‌کند و حس نزدیک بودن و خانواده را به آنها القا می‌کند.

   – توصیف‌های دقیق: توصیف‌های دقیق از وضعیت روحی شخصیت‌ها، احساس ناامیدی و یأس را به خوبی منتقل می‌کند. این توصیف‌ها نه تنها به درک بهتر داستان کمک می‌کند، بلکه احساسات عمیق شخصیت‌ها را نیز به تصویر می‌کشد.

این توصیفات گاهی با گفتگوی درونی با خود، به تصویر کشیده می‌شوند. مثلاً در فصل ۱۲ و ۱۳ افسانه با خود شروع به واگویه می‌کند، واگویه‌هایی که بسیار فلسفی است و متن را سنگین می کند. کلاً متن کتاب به دلیل این تعمقات فکری و فلسفی و سبک و افکار شاعرانه سنگین است و خواندن آن برای هر کسی با هر سلیقه‌ای آسان نیست.

۲. مواجهه با بحران‌های عاطفی

   – عشق و از دست دادن: شخصیت‌ها با چالش‌های عاطفی ناشی از عشق و از دست دادن مواجه هستند. این چالش‌ها به عمق داستان و احساسات شخصیت‌ها افزوده است. به عنوان مثال عشق بین افسانه و پدر که ترس از دست دادن او در وجود افسانه هست و یا در فصل ۱۸ لحظات دیدار امیر با افسانه و گفتگوهای درونی او با افسانه بسیار زیباست و اشتیاق و عشق را به نمایش گذاشته.

   – تأثیرات بر روابط: بحران‌های عاطفی تأثیرات عمیقی بر روابط شخصیت‌ها دارند و آن‌ها را به سمت پیچیدگی‌های بیشتری سوق می‌دهند. به عنوان مثال شخصیت ماموستا  ایاز که به دنبال از دست دادن مرضیه سر به کوه گذاشته و چون از درد و غم خود با دیگران صحبتی نکرده باعث شده افسانه‌هایی درباره او بر سر زبان‌ها بیفتد و شخصیت پیچیده او برای دیگران قابل هضم نباشد

 روابط عاطفی و وابستگی‌ها

۱. عشق افسانه و امیر

   – توصیف عشق: عشق بین افسانه و امیر عنصری کلیدی است در داستان و تأثیر زیادی بر تصمیمات و رفتارهای آن‌ها دارد. این عشق نه تنها به عنوان یک نیروی مثبت عمل می‌کند، بلکه چالش‌هایی نیز به وجود می‌آورد که شخصیت‌ها باید با آن‌ها مقابله کنند.

   – تضادها و تنش‌ها: تضادهای عاطفی و چالش‌هایی که در روابط شخصیت‌ها به وجود می‌آید، داستان را به سمت پیچیدگی‌های بیشتری سوق می‌دهد. این تنش‌ها به تم درام داستان می افزاید.

۲. دوستی نویسنده و امیر:

   دوستی‌ها در داستان تأثیر عمیقی بر تصمیمات شخصیت‌ها دارند و آن‌ها را به سمت انتخاب‌های بهتر هدایت می‌کنند.

 نقش شعر و موسیقی

  • بیان احساسات از طریق هنر

    شخصیت‌های داستان از کارکرد شعر و موسیقی وسیله‌ای برای بیان عواطف و احساسات درونی خود است. کمک می‌کنند تا احساسات را به صورت عمیق‌تری منتقل کنند و خواننده نیز با سخصیت‌ها این‌همانی کند.

   – فضای شاعرانه: همچنین فضای شاعرانه‌ای ایجاد شده از طریق شعر و موسیقی به داستان عمق و اثر گذاری خاصی داده است. این فضا به خواننده این امکان را می‌دهد که به تفکر درباره احساسات و چالش‌های شخصیت‌ها بپردازد.

۱. تأثیر موسیقی بر روابط

   – موسیقی به عنوان عامل پیوند: موسیقی در داستان به عنوان یک عامل پیوند بین شخصیت‌ها عمل می‌کند. این پیوندها به عمق روابط عاطفی و انسانی شخصیت‌ها افزوده است.

زبان وسبک نوشتاری

زبان نوشتاری روایت ساده و در عین حال عمیق است در بعضی از بخش‌ها جملات طولانی و قابل تامل و فلسفی هستند و در جاهایی جملات کوتاه و تاثیرگذار، که احساسات را به خوبی منتقل می‌کنند.  این سبک نوشتاری به ایجاد حس اضطراب کنش و واکنش‌های متاثر از جنگ کمک می‌کند.

 ممکن است سبک پیچیده‌ی نویسنده برای برخی خوانندگان غیرحرفه‌ای و رمان خوان دشوار به نظر برسد. در بسیاری از قسمت‌ها نویسنده از زبان توصیفی و شاعرانه استفاده کرده که حس و حال صحنه‌ها و اتفاقات را به خوبی به مخاطب منتقل می‌کند. مانند: جانبخشی‌های بسیار زیبا و بجا که روح آدمی را به پرواز در می‌آورد. جملاتی از قبیل: “زخم‌های دیوار‌ها هنوز چرکی است.”

” نیم دری‌ها هنوز منتظرند”.  “دو زخم بر پیشانی مسجد” . ” قصبه‌ی کوچکی در پناه کوه مأوا گرفته”   “خانه‌هایی توسری خورده کسل و کوچک” – تعبیر زیبایی است برای بیان فقر-

 توصیفات بی‌نظیری مانند: ” پدر با آن بیل که گویی عضوی از اندامش بود” تشبیهات عالی از قبیل “_مادر مثل حرف دال از بس دولا راست می‌شد و از تنور نان در می‌آورد” و یا توصیف بی‌نظیر دست‌های مادر در قالب تشبیه: “دو دست نیم پخته مثل کدویی نیم پخته”

 توصیف تولد از زبان نوزاد بسیار عالی بود یا در این قسمت که توصیف بسیار زیبایی از افسانه ارائه شده: ” با دو بال سفید و گسترده، با قامتی کشیده، ساز خوش رنگش را به دست گرفته آنچنان زخمه می‌زد که خون از زیر پوست ساز بیرون می‌زد”

 در آمیختن صدای ساز و اذان موذن‌زاده معرکه است.

 استفاده از پارادوکس در این جمله:  “هرچه قدر از توانم می کاست، به بلندای پروازم افزوده می‌شد.”

   “گردنم را در همان حالت طاق باز بالا می‌آورم ” خواننده را به صفحه قبل و صحنه‌ی زایمان مادر که همین توصیف از او بیان شده می‌برد.

“تابوت رنگین جوانان بر سر دست‌ها می‌رقصید” چقدر زیبا این غم به تصویر کشیده شده.

“درخت‌های اکالیپتوس به ستون یک در حال چرت و اخم کرده بودند”  تشخیص گویا و زیبایی است.

 سیال بودن در زمان حال و گذشته ویژگی جذاب این داستان است.

غافلگیری‌های نابی در داستان قابل مشاهده است که وقتی راوی عوض می‌شود، بسیار کنجکاو می‌شویم که داستان از زبان چه کسی در حال روایت است کشف یکباره‌ی راوی، لذتی دوچندان به خواننده می‌بخشد. مثلاً در فصل ۱۴ بعد از چندین صفحه متوجه می‌شویم که راوی داستان ایاز است.

ساختار غیرخطی

رمان با استفاده از چندین راوی و زاویه دیدهای مختلف ساختار غیرخطی را به نمایش می‌گذارد این شیوه‌ی روایت به خواننده این امکان را می‌دهد که داستان را از زوایای متفاوت تجربه کند.

چند صدایی

وجود پنج راوی مختلف (امیر، افسانه، قاطر، ماموستا ایاز و نویسنده) به داستان چند صدایی می‌بخشد. هر راوی با دیدگاه و تجربیات منحصر به فرد خود به غنای متن افزوده و نشان دهنده تنوع انسانی و پیچیدگی‌های جنگ است.

 تأثیرات اجتماعی و فرهنگی

۱. بازتاب واقعیت‌های اجتماعی

   – واقعیت‌های اجتماعی و چالش‌ها: واقعیت‌های اجتماعی که شخصیت‌ها با آن‌ها مواجه هستند، به خوبی در تعاملات و روابط آن‌ها بازتاب یافته است. این بازتاب‌ها به خواننده این امکان را می‌دهد که با چالش‌ها و مشکلات اجتماعی آشنا شود. برای من که خود در شهری جنگی زندگی کرده‌ام و تمام این لحظات را با گوشت و پوست و استخوان تجربه کرده‌ام این توصیفات بسیار زنده و گویا بودند و سفری بود در زمان.

   – پیام‌های اجتماعی: داستان، پیام‌های اجتماعی و فرهنگی عمیقی را منتقل می‌کند که به درک بهتر وضعیت انسانی کمک می‌کند. این پیام‌ها می‌توانند شامل انتقاد از جنگ، تأکید بر اهمیت عشق و همدلی، و ضرورت درک متقابل باشند.

۲. نقد اجتماعی

   – نقد جنگ و اثرات آن: داستان به نقد جنگ و اثرات آن بر زندگی انسان‌ها پرداخته و به خواننده این امکان را می‌دهد که به تفکر درباره پیامدهای جنگ بپردازد.

   – تأثیرات فرهنگی: تأثیرات فرهنگی که از طریق شخصیت‌ها و روابط آن‌ها به تصویر کشیده شده، به درک بهتر شرایط اجتماعی و فرهنگی کمک می‌کند.

 تحلیل تم‌ها و نمادها

۱. تم‌های اصلی

   – عشق و امید: تم‌های اصلی مانند عشق و امید در داستان به خوبی به تصویر کشیده شده‌اند. این تم‌ها  به درک بهتر احساسات شخصیت‌ها کمک می‌کنند. عشقی که با وجود آن افسانه از تمایلات خویش می‌گذرد و تا روزی که امیر زنده است باکره می‌ماند و به قول نویسنده عذرای مقدس باقی می‌ماند و این شکوه عشق او را صد چندان می‌کند.

   – از دست دادن و ناامیدی: تم‌های از دست دادن و ناامیدی نیز به عنوان عناصر کلیدی در داستان عمل می‌کنند و به خواننده این امکان را می‌دهند که با چالش‌های عاطفی شخصیت‌ها آشنا شود.

از دست دادن عشق، از دست دادن دست و پا، از دست دادن مأوا، نداشتن آزادی و آزادی بیان و…

۲. نمادها و نشانه‌ها

   – تأثیر نمادها: نمادها و نشانه‌های موجود در داستان به خواننده این امکان را می‌دهند که به تفکر درباره مفاهیم عمیق‌تری بپردازد. این نمادها می‌توانند شامل اشیاء، مکان‌ها یا حتی شخصیت‌ها باشند که بار معنایی خاصی را به داستان اضافه می‌کنند. نمادهایی مانند قاطر، برف، شب و رنگ خاکستری برای بیان و لمس رنج و درد و یا خون سیاه و شقایق وحشی که نمادی از درد و رنج می‌باشند. استفاده از نماد لاشخور به عنوان نماینده‌ی مرگ و تباهی بوی مرگ.

 چالش‌های انسانی و اجتماعی

۱. مواجهه با بحران‌ها

   – چالش‌های انسانی: شخصیت‌ها با بحران‌های مختلفی مواجه هستند که تأثیرات عمیقی بر زندگی آن‌ها می‌گذارد. این مواجهه‌ها نشان‌دهنده قدرت و ضعف انسانی است و به خواننده این امکان را می‌دهد که با چالش‌های زندگی و اتفاق‌های آن بیشتر آشنا شود.

لحظه‌های دلهره آوری که برشخصیت ها در داستان می گذرد تا عمق وجود انسان رخنه می‌کند. لحظاتی همراه با ترس و امید.

   – تأثیرات بر هویت: چالش‌ها و بحران‌ها تأثیرات عمیقی بر هویت شخصیت‌ها دارند. این تأثیرات می‌توانند شامل تغییرات در رفتار، احساسات و حتی ارزش‌های شخصیت‌ها باشند. مانند تصمیمی که افسانه گرفته برای اعزام به جبهه و یا تلاش او برای رفتن به خط مقدم که اصولاً انتظار می‌رود خانم‌ها جرات رفتن به جنگ را نداشته باشند، اما در بحران جنگ و احساساتی که در جامعه همه گیر می‌شود، اکثر جوانان برای رفتن به جبهه با جان و دل اقدام می‌کنند. همانانی که تا چند سال پیش در رفاه و آسایش زندگی می‌کردند و شاید چیزی کم نداشتند حالا تصمیم می‌گیرند برای دفاع از وطن با جان خویش اقدام کنند.

۲.تأثیرات اجتماعی بر شخصیت‌ها

   – تأثیرات اجتماعی: تأثیرات اجتماعی که شخصیت‌ها با آن‌ها مواجه هستند، به خوبی در تعاملات و روابط آن‌ها بازتاب یافته است. این بازتاب‌ها به خواننده این امکان را می‌دهد که با چالش‌ها و مشکلات اجتماعی چند دهه پیش آشنا شود، از جمله صحنه اعدام که در آن روزها بسیار عادی بود و همسالان ما بسیار دیده‌اند یا حملات هوایی و دیدن کشته‌ها و زخمی‌ها که دلهره را در دل آدمی ایجاد می‌کرد.

   – پیام‌های اجتماعی: داستان پیام‌های اجتماعی و فرهنگی عمیقی را منتقل می‌کند که به درک بهتر وضعیت انسانی کمک می‌کند. در لابلای رمان، تنفر بسیار از جنگ و پرسش این سوال که چرا دو گروه که یک دین واحد و یک پیامبر واحد دارند باید با هم بجنگند دیده می‌شود.

– اهمیت داستان:

اهمیت این داستان در زمینه‌های مختلف انسانی و اجتماعی قابل توجه است. این داستان به ما یادآوری می‌کند که عشق، همدلی و انسانیت در بحبوحه‌ی جنگ التیام بخش بزرگی است.
روابط عاطفی و وابستگی‌ها
در خلال داستان وابستگی و دلبستگی های شخصیت‌ها ی داستان رخ می نماید که رمان را سرشار از عاطفه کرده و احساس لذت این وابستگی که البته همراه با ترس از دست دادن نیز می‌باشد جان را می‌نوازد‌.
وابستگی‌ امیر به افسانه، افسانه به امیر و ایاز به مرضیه.

در پایان به نقطه ضعف‌های این کتاب پرداخته می‌شود:

گویا ویرایش نهایی توسط نویسنده انجام نشده چون اشکالات تایپی و املایی قابل ملاحظه‌ای در سراسر کتاب به چشم می‌خورد گاهی هم نویسنده می‌توانسته از کلمات بهتری برای بیان معنا استفاده کند مانند صفحه ۶۲ که عبارت ترک وطن را به جای ترک ولایت به کار برده و این عبارت انسان را یاد مهاجرت به خارج از مرزها می‌اندازد و برای ترک روستا زیاد مناسب نیست.

 در صفحه ۱۱۷:  “روی تابلوهای آویخته‌ی کنار چهارچوب، نام واحدها را نوشته بودند”

 “بررسی  پیگیری”   “گزینش”   “اداری – مالی”   “بایگانی”  “اعزام مبلغ”   “آبدارخانه”  “توالت”

 اما به ناگهان پیام های اخلاقی  نیز دیده می‌شوند که آنها را از تابلوهای مکان‌ها و واحدها جدا نکرده‌اند:  “با پای چپ وارد شوید”   “به نماز نگو وقت کار است به کار بگو وقت نماز است”  “زود آمدن و دیر رفتن ایثار است و دیر آمدن و دیر رفتن بی‌نظمی است، دیر آمدن و زود رفتن خیانت است”  این‌ها را نمی‌توان جزو نام واحدها به حساب آورد.

در صفحه ۸۸ گویا زمان از دست نویسنده در رفته در این صفحه می‌نویسد: ” یکشنبه پاییزی درست بیستم مهرماه… و سپس در پایین صفحه بیان می‌دارد: “چند روزی در منزل ماندم “… و بعد از موافقت پدر برای اعزام، که خود پدر ساک او را می‌بندد، روز اعزام را هم ۲۰ مهر اعلام می دارد

 که این مغایرت  زمانی دارد.

در پایان باید اذعان داشت رمان پرواز کبوتر ممنوع جزو یکی از بهترین رمان‌هایی است که در دوران معاصر نگاشته شده بسیار تاثیرگذار با سطح نوشتاری بالا و افکار فلسفی زیبا که از زبان شخصیت‌ها در داستان رخ می‌نماید

 و این همه پایان داستان نبود…

پاییز ۱۴۰۳ کرج

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights