شعری از آفاق شوهانی
نشستهام در کمین خیابانها
که به هم میخورند از خون من
خانهها عق میزنند بر پیادهروها
و پیادهروهای بیمار میپیچند به کوچهها به خانهها
مرد بر کف دستش مرگ
زن ادامهاش
به تلافی
ببخشید!
به تلاقی چند تکه از این دست از آن سر از پاهای سوخته بر آسفالت
حال استمراری این پازل را ببین
یکی از فرزندان وطن میشود
اگر موس را کنار بگذارم
و استیکرها را بر صفحهی موبایلم لمس کنم
این صفحه با گریه به دنیا میآید
تپل بودن گونهها
تپل بودن لمبرهایش شعر میشود
اگر ادامهی بوها به خمپاره نرسد
این اولین سطریست آغشته به صدای نوزاد
– این تکهها را چگونه کش رفتهای؟
– خاورمیانه را دور زدهام
از لالایی زن گرگها را پاک کردهام
– با کدام فونت؟
– با اشارهی مادران زائو
با اشارهی بند ناف این و آن
– چگونه؟
– دیدم بمبها بزرگ و بزرگتر میشوند
واز تلاقی تکهها کودکی به دنیا میآید
- درباره نویسنده:
- تازهترینها: