وایکینکها و ادبیات
ادبیات وایکینگها بخش مهمی از میراث فرهنگی نروژ، سوئد، دانمارک، و ایسلند است و بازتابی از فرهنگ، دین، و ساختار اجتماعی این مردمان اسکاندیناویایی میباشد. دوره وایکینگها که از حدود قرن هشتم تا یازدهم میلادی به طول انجامید، دوران شکوفایی این فرهنگ بوده و داستانها و سرودهای آنها یکی از اصلیترین منابع برای فهم جهانبینی وایکینگها است. در نگاه ما ایرانیها وایکینگها فقط خونریز و وحشی بودهاند و گاهی شنیده میشود که هنوز هم بازماندگان این نسل، گرگهایی هستند در لباس میش. برای ثبت نادرستی این باورها اجازه دهید نگاهی داشته باشیم به ادبیات وایکینگها تا از قاب این پنجره با آنان آشنا شویم و نه فیلمهای هالیوودی.
آغاز و توسعه ادبیات وایکینگها
وایکینگها سنت ادبیات شفاهی داشتند. آنها داستانهای خود را از طریق شاعران و راویان به نام «اسکالدها» (Skalds) منتقل میکردند. این اسکالدها اشعار حماسی و قهرمانی را دربارهی خدایان، پهلوانان، جنگها، و سفرها روایت میکردند. برخلاف بسیاری از فرهنگهای دیگر، وایکینگها تا مدتها نظام نوشتاری خاصی برای ضبط داستانها و اشعار نداشتند و ادبیات آنها تا حدودی شفاهی باقی ماند. ادیسههای وایکینگها که بیشتر در مورد سفرهای دریا، حملهها و فتحهایشان است، در قالب «سرودهای اسکالدیک» و «ادیای قدیم» گردآوری شدهاند. اشعار اسکالدیک سبک پیچیده و دشواری دارند و دارای قوانین خاصی در قافیهبندی و الگوی زبانی هستند. این اشعار بیشتر به صورت حماسی، پیرامون پهلوانیها و جنگهای وایکینگها و یا تجلیل از رهبران و پادشاهان سروده شدهاند.
اساطیر وایکینگها
یکی از مهمترین منابع ادبیات وایکینگها، اسطورههای نورس (Norse Mythology) است. این اسطورهها شامل داستانهایی دربارهی خدایان اساطیری مانند اودین (Odin)، ثور (Thor)، و لوکی (Loki) میشود. این داستانها بازتابی از باورهای مذهبی وایکینگها و تعاملات آنها با جهان ماوراء طبیعی است. منابع اصلی برای این اسطورهها شامل «ادیای منظوم» و «ادیای نثری» است که در قرون بعدی به ویژه در ایسلند ثبت شدهاند. ادیای منظوم (Poetic Edda)، مجموعهای از اشعار است که به تاریخ و اساطیر وایکینگها میپردازد. این اشعار اغلب به شکل سوال و جواب بین شخصیتهای افسانهای و اسطورهای است و به شدت سمبلیک و استعاری هستند. این مجموعه در قرن سیزدهم گردآوری شد، اما داستانها و سرودهای آن متعلق به دورههای بسیار کهنتری است. ادیای نثری (Prose Edda) که توسط سنوری استورلوسون، یک نویسنده و سیاستمدار ایسلندی، در قرن سیزدهم نوشته شد، شامل توضیحات جامعتری دربارهی خدایان و رویدادهای اساطیری است. این کتاب منبعی مهم برای پژوهشگران اسطورههای نورس است، زیرا بسیاری از داستانهای اسطورهای وایکینگها را به صورت روایی و داستانی شرح میدهد.
ساگاها (Sagas)
یکی از برجستهترین دستاوردهای ادبیات وایکینگها، «ساگا»ها (Sagas) هستند. ساگاها روایتهایی تاریخی و حماسی از زندگی و جنگهای پهلوانان، پادشاهان، و شخصیتهای برجستهی دوره وایکینگها هستند. این داستانها، برخلاف اشعار اسکالدیک، معمولاً نثرگونه هستند و برخی از آنها بر اساس واقعیتهای تاریخی نوشته شدهاند. مهمترین نمونهی ساگاها، «ساگاهای ایسلندی» هستند که دربارهی مهاجرتها، نزاعهای خانوادگی و جنگهای داخلی در ایسلند است.
جهانبینی وایکینگها در ادبیات
ادبیات وایکینگها بازتابدهندهی جهانبینی پیچیدهای است که شامل مفاهیمی چون قضا و قدر، سرنوشت، و چرخههای مکرر حیات و مرگ میشود. بسیاری از داستانهای وایکینگها بر پایهی اصل «ویرجوال» (virgual) یا قضا و قدر استوار است. برای وایکینگها، تقدیر اجتنابناپذیر بود و این دیدگاه در داستانهایشان بهوضوح دیده میشود. پهلوانان و خدایان وایکینگها غالباً با چالشهای سرنوشتسازی مواجه میشوند که گریزی از آنها نیست. همچنین، مفهوم «والهالا» (Valhalla) به عنوان جایی که پهلوانان شجاع پس از مرگ به آن میروند، نقشی اساسی در جهانبینی وایکینگها داشت. این تصور از یک دنیای پس از مرگ که جنگجویان شجاع در آن به رستگاری میرسند، در بسیاری از داستانهای حماسی و اسطورهای وایکینگها دیده میشود.
تأثیر وایکینگها بر ادبیات مدرن
ادبیات وایکینگها تأثیر زیادی بر ادبیات و فرهنگ مدرن داشته است. اسطورهها و داستانهای وایکینگها به مرور زمان به منابع الهام برای نویسندگان، هنرمندان، و فیلمسازان تبدیل شدهاند. مثلاً در ادبیات فانتزی مدرن، مانند آثار جی.آر.آر. تالکین و جورج آر.آر. مارتین، تأثیراتی از اسطورههای نورس و حماسههای وایکینگها دیده میشود. از سوی دیگر، باستانشناسی و تحقیقات تاریخی پیرامون وایکینگها همچنان باعث کشف داستانهای جدیدی از این فرهنگ غنی میشود. همچنین، در ادبیات عامهپسند و فیلمهای هالیوودی مانند «ثور» (Thor) و «وایکینگها» (Vikings) شاهد زنده ماندن و بازآفرینی این اسطورهها و داستانهای حماسی هستیم. ادبیات وایکینگها به دو شکل عمدهی نثر و نظم تقسیم میشود. هر یک از این گونههای ادبی نمونههایی خاص و منحصر به فرد دارند که بازتابدهندهی فرهنگ و باورهای وایکینگها هستند. در ادامه به معرفی برخی از ژانرهای ادبیات وایکینگها همراه با نمونههایی از هر یک میپردازیم.
۱. نظم (شعر)
الف) سرودهای اسکالدیک (Skaldic Poetry)
سرودهای اسکالدیک که توسط شاعران حرفهای به نام «اسکالد» سروده میشدند، دارای سبک پیچیده و بسیار ساختارمند هستند. این اشعار اغلب در ستایش پادشاهان و جنگجویان، یا توصیف رویدادهای تاریخی مهم استفاده میشدند. نمونه: یکی از معروفترین اشعار اسکالدیک، «سرود توربیورن هورنکلوفی» (Thorbjorn Hornklofi) است که دربارهی پیروزی هارالد هورفاگره (Harald Hårfagre) در نبرد هافرسفورد (Battle of Hafrsfjord) سروده شده: «هارالد بزرگ با شجاعت به جنگ رفت سپاه دشمن از هراس گریخت مردان جنگجوی دریا، پادشاهی را برایش آوردند و او سرزمینهای بسیاری را زیر سلطهی خود گرفت.»
ب) ادای منظوم (Poetic Edda)
ادای منظوم، مجموعهای از اشعار است که به اسطورهها و داستانهای پهلوانی میپردازد. این اشعار به زبان سادهتری نسبت به سرودهای اسکالدیک نوشته شده و بیشتر بر داستانگویی و انتقال مفاهیم فلسفی و دینی تمرکز دارند. نمونه: یکی از اشعار معروف ادای منظوم، شعر «ولوسپا» (Völuspá) است که آغاز و پایان جهان را از دیدگاه یک پیشگو (ولوا) روایت میکند: «به من گوش بسپارید، ای مردمان بزرگ من سرنوشت جهان را خواهم گفت از زمانهای دور که هنوز چیزی نبود تا زمانی که آتش و یخ، همهچیز را فروبلعید.»
۲. نثر
الف) ساگاها (Sagas)
داستانهای تاریخی یا ساگاها، داستانهای نثری هستند که به وقایع تاریخی و اسطورهای میپردازند. این داستانها اغلب دربارهی پادشاهان، جنگجویان، و خاندانهای مهم اسکاندیناوی است. بسیاری از این داستانها حول محور جنگها، نزاعهای خانوادگی، و سفرهای حماسی وایکینگها میچرخند. نمونه: یکی از معروفترین ساگاها، «ساگای نیال» (Njal’s Saga) است که دربارهی زندگی و مرگ نیال ثورگلیسون، یکی از بزرگترین حقوقدانان ایسلند، و نزاعهای خونین بین خاندانهای مختلف است. این ساگا همچنین به بررسی مفهوم انتقام و عدالت در جامعه وایکینگها میپردازد. «نیال که مردی خردمند و عدالتطلب بود، تلاش کرد تا صلح را میان خاندانها برقرار کند، اما جنگها و انتقامها همچنان ادامه یافت. در نهایت، او و خانوادهاش در آتش دشمنان سوختند، اما نام او همچنان به عنوان کسی که در برابر خشونت ایستاد، در یادها باقی ماند.»
ب) ادای نثری (Prose Edda)
ادای نثری که توسط سنوری استورلوسون نوشته شده است، یکی از منابع مهم اسطورهشناسی نورس است. این اثر به صورت نثر نوشته شده و داستانهای مربوط به خدایان و جهانهای اسطورهای را روایت میکند. نمونه: بخشهایی از ادای نثری به توضیح ماجرای «راگناروک» (Ragnarök) یا پایان جهان اختصاص دارد. در این داستان، جنگی عظیم بین خدایان و نیروهای شر رخ میدهد که در نهایت به نابودی جهان منجر میشود: «آنگاه که گرگ عظیم، فِنریر، آزاد شد و مار یورمونگاند به خشکی بازگشت، خدایان به جنگ فراخوانده شدند. در این نبرد نهایی، اودین با فِنریر روبرو شد و جانش را فدا کرد تا جهان را از نابودی نجات دهد. اما در پایان، تنها چند خدای زنده ماندند و جهان دوباره زاده شد.»
۳. نثر تاریخی (Kings’ Sagas)
یکی از ژانرهای نثری مهم در ادبیات وایکینگها، ساگاهای پادشاهان است که به شرح زندگی پادشاهان نورس و جنگهای آنها میپردازد. این داستانها اغلب ترکیبی از واقعیت تاریخی و افسانه هستند و به عنوان منابعی برای مطالعه تاریخ اسکاندیناوی به کار میروند. نمونه: «ساگای پادشاه هارالد هاردرادا» که در کتاب «هِیمسکرینگلا» (Heimskringla) آمده است، داستان زندگی یکی از بزرگترین پادشاهان وایکینگها، هارالد هاردرادا را روایت میکند. این ساگا شامل توصیف سفرهای هارالد به سرزمینهای خارجی، نبردهایش، و در نهایت مرگ او در نبرد استمفورد بریج (Battle of Stamford Bridge) است. «هارالد با قدرت و شجاعت بسیاری به سرزمینهای دوردست سفر کرد و از رودهای روسیه تا دیوارهای قسطنطنیه را فتح نمود. اما سرنوشت او در نبردی در انگلستان به پایان رسید، جایی که آخرین پادشاه وایکینگها در برابر دشمنانش ایستاد و در خون خود فروغلطید.»
۴. سرودهای جادویی و آیینی (Galdr and Seiðr)
سرودهای جادویی (Galdr) و آیینی (Seiðr) بخش دیگری از ادبیات وایکینگها هستند. این سرودها که اغلب توسط زنان جادوگر یا «وُلوا» (Völva) اجرا میشدند، به منظور اجرای آیینهای جادویی و پیشگویی به کار میرفتند. نمونه: یکی از اشعار معروف جادویی، «سرود گروا» (Groa’s Incantation) است که در آن یک مادر به پسرش سرودهایی جادویی میآموزد تا او را در برابر خطرات حفظ کند: «پسرم، به یاد داشته باش این کلمات جادویی آنها تو را از زخمها و دردها حفظ خواهند کرد آنها تو را در برابر آتش و یخ، و نیز در برابر تیغ دشمنانت نجات خواهند داد.» این نمونهها تنها بخشی از گستردگی و تنوع ادبیات وایکینگها هستند که نشاندهندهی عمق و غنای فرهنگی این مردمان است. ادبیات وایکینگها، چه در قالب شعر و چه نثر، همواره پیوند نزدیکی با جهانبینی، باورها، و زندگی روزمرهی آنها داشته و هنوز هم به عنوان منابع مهمی برای مطالعهی تاریخ و اسطورههای اسکاندیناوی شناخته میشود. بنابراین نباید وایکینگها را بر اساس داستانهای جعلی و ساختگی شرکتهای فیلمسازی هالیوود نگریست و مردمی با فرهنگ که تا کنون چهار جایزه نوبل ادبیات را صاحب شده است، وحشی و خونریز خواند. این را میگویم چون؛ ادبیات وایکینگها بخش مهمی از میراث فرهنگی اسکاندیناوی است و به طور گستردهای بر روی ادبیات و فرهنگ جهان تأثیر گذاشته است. از سرودهای اسکالدیک گرفته تا ساگاهای پهلوانی و اساطیر نورس، این ادبیات بازتابدهندهی زندگی، باورها و جهانبینی مردم وایکینگ است. با اینکه بیشتر این ادبیات به صورت شفاهی به نسلهای بعدی منتقل شده بود، اما گردآوریها و مکتوب کردن آنها در قرون بعدی به حفظ این فرهنگ غنی کمک شایانی کرده است.