آنچه مردگانِ ما میکنند؛ شعری از زبیگنیو هربرت
زبیگنیو هربرت (لهستان، ۹۸ – ۱۹۲۴)
ترجمه: پیمان وهابزاده
امروز صبح یان آمد
و گفت:
خواب پدرم را دیدهام
در تابوتی از بلوط در کالسکه نعشکش حرکت میکرد
و من هم در کنار آن میرفتم
پدرم به سویم برگشت و گفت:
چه لباسهای نیکی بر من پوشانیدهاید
و چه تدفین زیبایی برگزار کردهاید
این همه گُل در این فصل سال
چقدر باید خرجتان شده باشد
نگرانش نباش پدر
— او را گفتم — بگذار مردم ببینند
که ما چنان دوستت داریم
که از هیچ چیز دریغ نکردیم
و شش مرد در جامهی سیاه خدمتکاران
با وقار در کنار ما گام برمیدارند
پدر لحظهای به فکر فرو رفت
و گفت — کلید میز تحریرم
در مرکبدان نقره است
در آن میز هنوز مقداری پول هست
در کشوی دومِ از سمت راست
با این پول — میگویمش —
برای مزارت سنگی میخریم
یک قطعه مرمر بزرگِ سیاه
لازم نیست — پدرم میگوید
بهتر آن است که پول را خرج فقرا کنید
و شش مرد در جامهی سیاه خدمتکاران
با وقار در کنار ما گام برمیدارند
هر یک با فانوسی روشن در دست
پدر دوباره لحظهای به فکر فرو میرود
— از گلهای باغچه مراقبت کن
زمستانها رویشان را بپوشان
نکند تلف شوند
تو بزرگترین فرزندم هستی — پدر میگوید
از کیسه کوچک نمدیِ پشتِ تابلو
سرآستینهای مرواریدنشان را بردار
برایت شانس میآورند
آنها را مادرم
وقتی دبیرستان را تمام کردم به من داد
و بعد دیگر پدرم چیزی نگفت
تو گوِئی که به خواب عمیقتری فرو رفته باشد
مردگان ما این گونه
از ما مراقبت میکنند
در رویاهایمان به ما هشدار میدهند
پولهای گمشده را پیدا میکنند
دنبال کار برای ما میگردند
شمارهی بلیط لاتاری را نجوا میکنند
و وقتی از انجام این کارها ناتوانند
با انگشت بر پنجره میزنند
و از سرِ قدردانی
ما نامیرنده میبینمشان
محفوظ مثل حفرهی موش
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
دکتر پیمان وهابزاده از سال ۱۹۸۹ در کانادا زندگی میکند. او هماکنون استاد جامعهشناسی در دانشگاه ویکتوریا، استان بریتیش کلمبیاست.
دکتر وهابزاده نویسنده چهار کتاب به زبان انگلیسی و ۸ کتاب به زبان فارسی است. از او تاکنون ۵۰ مقاله و گفتگو منتشر شدهاست. داستانها، شعرها، مقالهها، و خاطرههایش تاکنون به فارسی،انگلیسی، آلمانی و کردی منتشر شدهاند.
صفحه ویکیپیدیا دکتر پیمان وهاب زاده را در لینک زیر بیابید:
https://en.wikipedia.org/wiki/Peyman_Vahabzadeh