Advertisement

Select Page

سه شعر از نگاه سهرابی

سه شعر از نگاه سهرابی


۱
«انقلاب رنگی»

رگ هایم ملتمسند؛
مثل رگه های رخشان پر شده ی آسفالت جاده
که صافی را تضرع دارند.
رگ هایم ملتمسند؛
مثل کودکی که در خواب هایم
فرفره ی رقصان در باد را آواز خوانده است.
رگ هایم ملتمسند؛ مثل روزی که دوباره شروع کردم.
رگ هایم ملتمسند و روزی صد هزار بار
طواف می‌کنند مرز بیهودگی را…
از پا به سر یکسره دوندگی
برای التماس جان به سر شدن!
کاش بدانی تا چه حد غمگینم.
تا حدی که یکسره جانم را غرق در اشک کنم
تا حدی که مثل یونولیت کله ی عروسکم
زیر بار چسب
ذوب شوم!
تا حدی که برق چشم های کودکم را از نو بزایم.
تنم دو زیست شده
و حیاتم، نباتم را
می مکد و لنگ در هوا میگذارد و می رود
تا ابد الدهر را برایم تحلیل کند.
و من با تنی دوزیست
که میل زیستن هیچ کدام را ندارد
رگ هایم را مثل دستار سفید خیابان انقلاب
به نشانه ی صلح بالا می آورم
تا مثل شاخه ی خشک درختان
نور را لابه کنم.
انقلاب که سفید نمیشود!


۲
«گذر موقت»

بر قلبم پلاک زده اند
“گذر موقت”
ولى این تن رمق گذر ندارد.
چهارپاره ی تنم بلندپرواز است
ویک برج آزادی بسته اند
بر بال بلند پروازش
که نرود!
قلب که موقت گذر نمیکند.
قلبم زیر زور درد زاییده
وعین زوزه باد، هوار دارد؛
ورد الرحمنی را که
رحمت را بر تن مستهلک پسرکم
می مالد و ذره ای رحمان برمن روا نمی دارد.
قلبم خیابان یک طرفه ای را با سرعت میدود که
منتهی‌ الیه اش حکم دیه است و
لب پرشدگی جان!
قلبم مهر گذر موقت دارد؛
گذر موقت که هیچ وقت دائمی نمی‌شود.

۱۴ مرداد ۱۴۰۳

۳
«خستگی»

انسان‌ها خسته‌اند
و دکل‌های مخابرات زگیل زده‌اند
از حجمه‌ی فریاد‌های نا‌معلوم.
بر بستر در صندوق ماشینی
هشت من خاک خسبیده است
خاکی از خستگی زیستن
که تلف اتوبان می‌شود
در سحرگاه تاریک برای لقمه ای نان
که تا شب هم نسخه خرج ماه را پس نمیدهد.
انسان ها خسته اند
وآسمان بارور است از غصه ی زخم اقتصاد
که مولد غبار پف ابر هاییست
که دیگر گریه های چرکینشان را هم
سزاوار این شهر نمی‌داند.
انسان ها خسته اند
و نوازش جنازه توحشیست
که گاه به گاه بر حسب غریزه
در تن دیگری می‌ریزد
تا مفهوم عشق را زنده نگاه دارد.
انسان ها خسته اند
از درد تامین اجتماعی
که زخم بستر مادر است
و کپک لاله ی گوش های ناشنوا.
انسان ها خسته اند
از درد صدای اذان که دم صبح
ز غباره های بلندگو مرتعش
می‌شود تا جانی را بستاند.
انسان ها خسته اند
و خدا هم دیگر نایی ندارد.

۱۸و۱۹ بهمن ۱۴۰۲

 

 

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights