![«گرگینه» شعری از هدیه سلیمانی](https://shahrgon.com/wp-content/uploads/2025/02/FrontImage-Hedyeh-150x150.png)
شعری از ساریا ابرا
![شعری از ساریا ابرا](https://shahrgon.com/wp-content/uploads/2025/02/FrontImage-Saria.webp)
«یأس»
مرتب
حال نامناسبی دارد
اندازهی اتاق نمیشود
من
ماضیِ کشآمدهای هستم
آینده را
به حال خود میکنم رها
بی آنکه بریزم در آغوشی
لب میدهم
به تاریک که پلی برای نرفتن است
لب میدهم
به سیگار
و سیگار
هی دور میزند مساحت تنهاییام را
در من
اتاقی تبعید شده
ساعت را هر چه میکشد جلو
به مقصد نمیرسد
به سرش زده غرامت از چراغ بگیرد
نوری بدزدد
و قضیه را روشن…
رفتهای
و نمیآیی
فعلِ نامناسبی ست
من
تهیترین حالِ یک چراغم
هرچه پل میزنم
باز تاریکم
باید از صبحِ تازهای دعوت
بیاید
و کلید را در خانه بکارد
اما
از ریشههای خشکیده
کسی سبز نمیشود دیگر