Advertisement

Select Page

شعر «پرفورمنس» از جمشید عزیزی

شعر «پرفورمنس» از جمشید عزیزی

 

جمشید عزیزی شاعر و زندانی سیاسی که هم‌اکنون در مرخصی به‌سر می‌برد، شعر «پرفورمنس» را که از محصولات زندان لاکان رشت است، برای انتشار در اختیار شهرگان قرار داده‌است.

 

نمی‌دانم چه می‌شود
و آجر آخر این دیوار
نصیب کدام بنا می‌شود
چشم در راهم
و امید چه کلمۀ غریبی‌ست!
و آرزو چه مفهوم گنگی‌ست!
و آزادی
چه ارتباطی با بزاق چشمانم دارد؟
حوصله هرچند کم
به سر نمی‌رود
و لحظه‌لحظه
زندان مرا گیاه کرده‌است
از هر طرف رشد می‌کنم
می‌ترسم یک روز منفجر شوم
خودکارم را به دست می‌گیرم
و اندازۀ تمام نانوشته‌ها فریاد می‌زنم
باران شروع می‌شود
و آزادی
و آزادی…
اندازۀ یک سیگار در هوای آزاد
دل‌تنگ توئم
کفش‌های قدیمی‌ام را
دیگر هرگز نخواهم پوشید
و ریشم را مثل سابق
نخواهم تراشید
می‌خواهم
زندگی را بپیچانم
بپیچانم تا روی ابرها
و بیفتم روی موج‌های بزرگترین
ساحل دنیا
بخاری را کم کنید
یک نفر دارد آتش می‌گیرد
و صدایش در گلو خفه شده
و آب برایش مذاب است
و خودکارش دارد تمام می‌شود
بالشش را عوض کنید
این ماه که تمام شود
همه‌چیز از نو شروع خواهد شد
و روز می‌خواند
و شب می‌خیزد
و انسان چیست؟
برگ‌های کدام درخت
آواز رهایی از خاک را
به آسمان هفتم قصه‌ها
نجوا کرده‌است
دست از خواب برداشته
و دل از سراب کشیده
آزادی را خواستم
و چند پوشال برای پر کردن درون عروسک
و چند باند رنگی
و چند پارچۀ نمدی
به من هدیه دادند.

 

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights