تروریسم بنیادگرای اسلامی را باید در سرچشمه خشکانید
موج حملات سریالی تروریست های بنیادگرای اسلامی در اسپانیا و فنلاند در عرض ۲۴ ساعت در طی روزهای پنج شنبه و جمعه ۱۷ و ۱۸ ماه اوت بار دیگر زنگ خطر تهدید تروریسم را در اروپا به صدا در آورد. زنگ خطری که متاسفانه تا به امروز با هر حمله تروریستی فقط به صدا در می آیند اما رهبران و سیاستمداران اروپایی تنها در واکنش به طنین آن تنها با پرداختن به “معلول” و تشدید اقدامات فوق امنیتی برای یک دوره زمانی تابع اراده همان تروریست ها، فقط در حالت تدافعی می توانند برای بازدارندگی موج بعدی تاخیر ایجاد کنند. این دروغ بزرگ “مبارزه با تروریسم” حداقل تا زمان بریدن سر “جیمز فولی” خبرنگار آمریکایی توسط “داعش” نه تنها مبنای عملی نداشت که حتی آنان حداقل از سال ۲۰۱۱ با حمایت از تروریست های اسلامگرا در نبرد با حکومت های قانونی و سکولار (هر چند غیر دمکراتیک) هیولایی را برای کسب اهداف ژئوپلتیک پرورش می دانند که امروز مثل ماشین مرگ “فرانکشتاین” به سمت حامیان دیروزی خود چرخیده است. استفاده از تروریسم بنیادگرای اسلامی به صورت یک کارت بازی در ژئوپلتیک جهانی از زمان جنگ های دخالتگرایانه در افغانستان از دهه هفتاد میلادی با حمایت امپریالیسم و ارتجاع منطقه یی از “جهادگرایان” آغاز شد و کودکان نامشروع این جهاد نامقدس فرزندانی چون “القاعده” و “طالبان” را زایید و بعدا تحت تاثیر دو جنگ علیه عراق و بحران لیبی و سوریه موجب زایش گروه هایی چون “داعش” و رنگین کمان های تروریستی شد که تا همین دو سال پیش و حتی امروز هم از بخش هایی از آن به عنوان انقلابیون یاد می شود.
بدون هیچ تردیدی جنایت تروریستی در بارسلونا که به کشته شدن ۱۳ تن و زخمی شدن بیش از ۱۰۰ تن دیگر انجامید و یک روز بعد در شهر “کمبریلز” در ۱۲۰ کیلومتری همان بارسلونا در اسپانیا ۲ کشته و ۵ زخمی بر جای گذاشت، باید با قاطعیت محکوم و با همکاری واقعی جهانیان در چارچوب مبارزه بدون تفکیک تروریسم “خوب و بد” با آن مبارزه شود. بنا بر گفته پلیس و نهادهای امنیتی اسپانیا حملات تروریستی اخیر در این کشور کاملا سازمان یافته بوده است و حتی قرار بر رقم زدن فاچعه بسیار بزرگتری هم بوده است که با انفجار در یک خانه تیمی برای ساختن بمب به صورت تصادفی از ابعاد آن کاسته شده است. اما این تمام داستان نیست چرا که در همان روز جمعه یک حمله تروریستی دیگر در شهر “دورکو” در شمال غرب کشور فنلاند انجام گرفت که این بار تروریست ها با چاقو به رهگذران حمله و موجب کشته شدن ۲ تن و جراحت سخت ۸ تن دیگر شدند. تفاوت حملات اسپانیا و فنلاند تنها در شیوه به کار رفته تروریست های بوده است که در اولی آنان با راندن اتومبیل ون به میان جمعیت فاجعه آفریدند و در دومی با چاقو مردم را قصابی کردند. داعش هم با بر عهده گرفتن مسئولیت موج جدید ترورها در اروپا بار دیگر توجه جهانی را به خود معطوف کرد در حالی که این گروه در طی ماه های اخیر با شکست های بسیار سختی در عراق و سوریه روبه رو بوده است و احتمال توان سازماندهی توسط رهبران آن در حوادث اخیر بسیار کم می باشد. غرب لیبرال باید چشمان خود را باز کند چرا که این تروریسم تابع مکانیزم تروریسم قرن بیستم در قالب انسجام سازمانی نبوده و بیشتر در قالب یک جنبش باز و فراسازمانی در چارچوب ایدئولوژی دست به عمل می زند و به همین دلیل هسته های خفته و مستقل معروف به “گرگ های تنها” هم می توانند خود راسا اقدام کنند.
شواهد و مستندات موجود کاملا نشان می دهد که اروپا و آمریکا در بهترین و خوش بینانه ترین وضعیت در مبارزه با تروریسم به دلیل راهبرد اشتباه و بعضا با معیارهای دوگانه شکست خورده اند. زمانی که کشورهای ارتجاعی منطقه از جمله عربستان و ترکیه به راحتی می توانند در جای جای کشورهای اروپایی با ساختن مسجدهایی با امامان وهابی و سلفی که حاملان اندیشه تروریسم بنیادگرای کنونی می باشند اقدام و بنا به گزارشات پلیس بسیاری از همین تروریست های کشته یا دستگیر شده در فجایع اتفاق افتاده بر اساس اعتراف خودشان در همین مراکز تربیت، آموزش و یارگیری شده اند باید انگشت اتهام را هم زمان به سوی دولت های اروپایی نیز نشانه رفت. همین یک ماه پیش دولت “ترزا می” نخست وزیر بریتانیا مانع از انتشار گزارش کمیته تحقیق رسمی در مورد تروریسم در بریتانیا و اتحادیه اروپایی شد که بنا بر اظهارات منتقدان و حتی “جرمی کوربین” رهبر کاریزماتیک دولت سایه این کشور تنها به دلیل اسناد معتبر و متقنی بود که دست رهبران عربستان را در کمک و حمایت از تروریست ها نشان می داد، باید پذیرفت که یک جای کار ایراد دارد. جهان سرمایه داری غرب در دو سوی آتلانتیک متاسفانه کسب سود و منفعت اقتصادی را از تاراج و باج های شیوخ عرب خلیج فارس برای همدستی در جنایت های منطقه یی و حمایت از گروه های ترویستی را هنوز بر دفاع از مردم حتی کشورهای خود نیز ارجح می دانند و بدون اینکه با “علت” مبارزه کنند در وانفسای هر فاجعه یی تنها به رد وبدل کردن چند پیام محکومیت بسنده کرده و تمام توجه خود را به آخرین حلقه های عملیاتی ترور معطوف می کنند.
سیر تحولات و ارزیابی درست از روندهای جاری در خصوص چرایی، موقعیت، توان، عملیات و عامل اقدام کننده در مورد تروریسم بنیادگرای اسلامی در جوامع اروپایی با توجه به استفاده آنان از حفره های باز در چنین جوامعی نشان می دهد که بدون فرارفتن از سیاست های کنونی حول مبارزه با تروریسم هیچ تغییر اساسی در موقعیت فعلی انجام نمی گیرد. بدون هیچ تردیدی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی اروپایی و آمریکایی به خوبی محافل پشت پرده برای حمایت مالی، امکانات آموزشی و تبلیغاتی اسلام بنیادگرا که هدایتگر تروریسم جهادی کنونی است را می شناسند اما تا به امروز به هر دلیلی مصونیت این کشورها، محافل و افراد متنفذ را تضمین کرده اند. بخش دیگر ماجرا هم که برمی گردد به بستر اجتماعی پیوستن جوانان نسل سوم مهاجران به گروه های تروریستی نیز ریشه در شکاف های طبقاتی، گتوسازی های غیرانسانی، سیاست مدیای جریان اصلی برای خلط مبحث انقلاب های دمکراتیک با شورش های تروریستی در کشورهای غیرهمسو، تابع اهداف ژئوپلتیک و سیاست های ویرانگر نئولیبرالیسم افسارگسیخته کنونی است که ظاهرا نظام سرمایه داری هنوز نمی خواهد از آن فاصله بگیرد. هم اکنون تمام کشورهای اروپایی هر چند یک بار شاهد حملات جنایتکارانه تروریستی از شمال تا جنوب و از غرب تا مرکز بوده اند اما با همه ادعا و وعده هایی که داده می شود آنان قادر به مهار و کنترل دهشتناک این پدیده مخرب نبوده اند. بارسلون در اسپانیا و دورگو در فنلاند نیز پایان این چرخه فاجعه ساز نخواهند بود و هر لحظه باید انتظار وحشت از تروریسم در هر گوشه یی از جهان را داشت. تنها راه برای مهار این پدیده تروریستی همکاری واقعی در جهت خشکاندن سرچشمه های آن در سطح جهان و بحران های منطقه یی می باشد و بدون این همکاری هرگونه اقدامی مشت بر سندان کوبیدن است.
۲۸/۵/۹۶
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
اردشیر زارعی قنواتی نویسنده و روزنامهنگار؛ روشنفکر و فعال سیاسی، تحلیلگر سرشناس ایرانی در حوزهی مسایل سیاسی و بینالملل است. از او مقالات فراوانی در نشریات ایران از جمله شرق و اعتماد و سایتهای معتبر خارج از کشور منتشر شدهاست.