![دو شعر تازه از مریم گمار](https://shahrgon.com/wp-content/uploads/2024/07/FrontPp.MaryamG-150x150.png)
ترجمهی چند شعر کردی از خالد بایزیدی
![ترجمهی چند شعر کردی از خالد بایزیدی](https://shahrgon.com/wp-content/uploads/2017/11/Taher-Ahangari-e1510266922240-540x640.jpg)
![ترجمه شعرهای کوتاه طاهر آهنگری (شاعرمعاصرکرد – مهاباد) | ترجمه: خالد بایزیدی (دلیر) ونکوور](https://shahrgon.com/fa/wp-content/uploads/2013/08/Khaled-e1510267096970-228x302.jpg)
خالد بایزیدی
ترجمه شعرهای کوتاه طاهر آهنگری (شاعرمعاصرکرد – مهاباد)
ترجمه: خالد بایزیدی (دلیر) ونکوور
[clear]
[clear]
۱
[clear]
شاعری!
اینقدرتورا نوشت
تاکه شاعرشد…
شعرنیز…
اینقدرتورا درخودجاداد
تاکه شعرشد
[clear]
[clear]
۲
[clear]
ابری!
اینقدرشیفته ی باران بود
تاکه سرانجام
بامن گریست…
[clear]
[clear]
۳
[clear]
نه باریدند
آن ابرهای که
دلشان سرشاربود
ازبارش.
گاه که بغض مرادیدند
[clear]
[clear]
۴
[clear]
اینقدر!
بغض کرده بود
دلم.
پنجره مویه کرد
من وپنجره
هردو
چشم بانتظار
بسته شدن
[clear]
[clear]
۵
[clear]
مادرم!
برای نماز سرزمینم
خاک را
پهن می کند
بگاه نیایش هی آیـه الکرسی است
که پروانه می شود
وخاک نیز
که رنگ پروانه بخود می گیرد
[clear]
[clear]
۶
[clear]
![ترجمه شعرهای کوتاه طاهر آهنگری (شاعرمعاصرکرد – مهاباد) | ترجمه: خالد بایزیدی (دلیر) ونکوور](https://shahrgon.com/fa/wp-content/uploads/2017/11/Taher-Ahangari-e1510266922240-170x302.jpg)
طاهر آهنگری
دارم آب می شوم
کو!
وجبی خاک
برای مزارم
[clear]
[clear]
۷
[clear]
گریه را
فراموش کرده ام
باردیگر
تنهایم بگذار
[clear]
[clear]
۸
[clear]
گاه که
مادرم را
بخواب می بینم
بوی بهشت
به مشامم می رسد
[clear]
[clear]
۹
[clear]
کودتای شعر
تنها.
برای تسخیرکردن
دل توست
چه دیکتاتورمهربانی است
دلت…
[clear]
[clear]
۱۰
[clear]
شب!
درچشم انتظاری آفتاب
پیرمی شود
من نیز
اززمهریری نگاه تو
[clear]
[clear]
۱۱
[clear]
تاکه…
سوگ نامه ی گندم را
نبینی…
هرگز باوربه :
مرگ خاک نمی کنی
[clear]
[clear]
۱۲
[clear]
…زمستان
کدامین شعرم
گرم ات می کند
تاکه
آغوش…آغوش
واژه هایم را
برایت بسوزانم
[clear]
[clear]
۱۳
[clear]
روزی فرامی رسد
برای همه ی جهانیان
شعربسرایم
همکنون بی سرزمین است
قلمم…
[clear]
[clear]
۱۴
[clear]
خیابان تنهاست
چشم بانتظار
گامهای توست
[clear]
[clear]
۱۵
[clear]
بوی عطر
تمام حجم خیابان را
دربرگرفته
اما!
هیچ عطری
بوی عطر تورا نمی دهد
[clear]
[clear]
۱۶
[clear]
گاه کوچ
هیچ کفشی
به پایم نمی شود
[clear]
[clear]
۱۷
[clear]
به خواب هم
قاچاق است
رویای سرزمینم
[clear]
[clear]
۱۸
[clear]
سرزمینی
ترحم داشتم
آنگاه
بخاکم سپردند
[clear]
[clear]
۱۹
[clear]
به اندازه ی
برگهای ریخته شده ی
پائیز
مرده ام…
[clear]
[clear]
۲۰
[clear]
کفن اش
بوی آفتاب را
می داد
پنجره….
[clear]
[clear]
۲۱
[clear]
درسوگ «باد»
آفتاب
فاتحه را
برای باد
قرائت می کرد
[clear]
[clear]
۲۲
[clear]
پنجره بسته شد
«باد»
مجلس ترحیم ای
برای خود گذاشت
[clear]
[clear]
۲۳
[clear]
برای موزه خانه هم نمی شود
این ساعت قدیمی
مدام! عقربه اش روی ۶۶
ایستاده است
[clear]
[clear]
۲۴
[clear]
امروز!
مادرم گریسته بود
ازسنگ مزارش
آب می چکید
[clear]
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the diaspora of Iranian culture.
Shahrgon is an online magazine for the diaspora of Iranian culture and the Persian-speaking language in Canada.
Shahrgon, the magazine of the diaspora of Iranian culture in Vancouver, Canada, started working in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the diaspora of Iranian culture;
شهرگان مجلهی دیاسپورای فرهنگ ایرانی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید