پرویز صیاد و تئاتر ایران
پرویز صیاد برای ایرانیان یادآور «صمد» آن روستایی ساده دل که از جهان پیرامونش بهجز عشق و دوستی چیز دیگری نمیخواهد، هست یا برای بسیار دیگر، تداعی کننده «اسدالله میرزا» دایی جان ناپلئون است. برای بینندگان جدیتر سینما، صیاد «حسن کچل» فیلم علی حاتمی، «علی موسیو» ستارخان، «زنبورک چی» زنبورک فیلم ناب فرخ غفاری و بازیگر «اسرار گنج دره جنی» بهمن فرمان آرا و «در غربت» شهید ثالث، است.
اینکه او کجای سینمای ایران قرار داد در این مقاله نمی گنجد اما نمیتوان از سینمای صیاد عبور کرد ولی از فیلم درخشان و ماندگارش در تاریخ سینمای ایران به نام «در غربت» یادی نکرد. «دایره مینا» داریوش مهرجویی، «غزل» مسعود کیمیایی و «طبیعت بیجان» سهراب شهید ثالث از جمله آثار جاودان سینمای ایران هستند که به تهیهکنندگی پرویز صیاد تولید شده است.
هر چند سینما و تلویزیون در شناساندن و محبوبیت پرویز صیاد در بین ایرانیان موثر بوده ولی شناختن کاراکتر هنری صیاد فقط با آشنایی با پیشینه تئاتریش و پیوندش با این هنر – به عنوان مادر هنرها – میسر است. در این مقاله سعی خواهد شد به بخشی از فعالیتهای تئاتری پرویز صیاد تا پیش از مهاجرت، اشارهای شود تا خوانندگان با این وجه هنری صیاد نیز آشنا شوند. پیوند ناگسستنی او با هنر نمایش موجب شده که صیاد در طی چهار دهه مهاجرت، همچنان به خلق آثار نمایشی مشغول باشد و تماشاچیانش را به سالنهای تئاتر بکشاند.
شاید بسیاری ندانند که پرویز صیاد اولین هنرمند تئاتر ایران است که تعزیه را به صحنه تئاتر آورد و به عنوان یک هنر ملی به ایران و جهانیان معرفی کرد. او در زمانی که تعزیه در مهجوریت و ممنوعیت بود، با تحقیق بر روی تعزیه، آن را به عنوان یک هنر یا نمایش ملی در جشنواره هنر شیراز به صحنه برد. این حرکت صیاد را می توان ریشه و مادر کلیه فعالیتهایی دانست که در سه دهه اخیر در زمینه تعزیه در ایران انجام شده است. صادق عاشورپور محقق و نویسنده مجموعه نه جلدی نمایشهای ایرانی، پس از چاپ جلد دوم (تعزیه) به خبرنگار مهر می گوید: «…پس از گذشت سالها از ممنوعیت اجرای تعزیه در زمان رضاشاه، بعد از تبعید وی به جزیره موریس و آمدن پسرش محمدرضا، بخشی از سختگیریهای پدر از میان رفت. چنانچه این امر باعث شد علاقهمندان به هنر ملی ایران به صرافت افتاده، در پی رونق دوباره هنر مقدس تعزیه برآیند. اگر صادقانه قضاوت کنیم، باید بگوییم یکی از کسانی که درصدد این کار برآمد، پرویز صیاد بود. او این هنر را از پدر خویش آموخته بود و از طرف دیگر نمایش به سبک غربی را هم میشناخت. در پاییز سال ۱۳۴۴ در «مجموعه ایرانی» خود، مجلس عبدالله عفیف را روی صحنه آورد و در شهریورماه سال ۱۳۴۶ تعزیه حر را در جشن هنر شیراز به نمایش درآورد. صیاد در شهریور سال ۱۳۴۹ تعزیه حضرت مسلم (ع) را اجرا کرد. این مقدمهای شد برای چند اجرای پراکنده دیگر روی صحنه، ضبط نمونههایی برای تلویزیون و مجوزی جهت اجرای مجلس «شهادت حر» در اولین جشن هنر شیراز در سال ۱۳۴۶ با عنوان نمایش کهن ایرانی. به هر حال این حرکت پرویز صیاد، اسباب خیری شد که هنرمندان نمایش آن روزگار به صرافت افتاده و یادی هم از هنر ملی خود بکنند…»
صیاد، خود نیز در این زمینه میگوید: «بعد از فترت شصت و چهار سالهای که با برچیدن بساط شبیهخوانی از تکیه دولت، در اجرای رسمی و علنی تعزیه پیش آمد، در سال ۱۳۴۴ موفق به تحصیل اجازهای شدم برای اجرای «شبیه نامه عبداله عفیف» در صحنه تالار ۲۵ شهریور، آنهم به طور ناآشکار، در خلال برنامهای با عنوان «مجموعه ایرانی». این مقدمهای شد برای چند اجرای پراکنده دیگر روی صحنه، ضبط نمونههائی برای تلویزیون و مجوزی جهت اجرای مجلس «شهادت حُر» در اولین جشن هنر شیراز در سال ۱۳۴۶ با عنوان «نمایش کهن ایرانی»…» (از مقدمه کتاب متن تعزیه حُر گردآوری پرویز صیاد، انتشارت سازمان جشن هنر)
برنامه نمایشی «مجموعه ایرانی» که ترکیبی از متنهای مدون و غیرمدون نمایشهای عامیانه ایرانی بود در مهر ماه سال ۱۳۴۴ به عنوان افتتاحیه تالار ۲۵ شهریور (تماشاخانه سنگلج کنونی) توسط پرویز صیاد کارگردانی و اجرا شد. نقش صیاد را در رواج و شناساندن هنر نمایش ایرانی نمی توان نادیده گرفت حتی به گمان نگارنده، کاراکتر «صمد» هم برداشتی مبتکرانه از نمایش سیاه بازی است و شاید یکی از دلایل ماندگاری و دوست داشتنی صمد برای مخاطب ایرانی، اتکاء بر همین وجه این کاراکتر است.
پرویز صیاد به همان میزان که بر شناساندن نمایش ایرانی تاکید داشت به همان اندازه هم آشنایی با تئاتر روز دنیا را برای مخاطب ایرانی لازم میدانست. پرویز صیاد، نخستین فردی بود که ایرانیان را با مهمترین سبک آن روزِ دنیا – که هنوز هم تاثیرش را در تئاتر و حتی سینمای دنیا شاهد هستیم – به نام «تئاتر آبزورد (پوچی)» آشنا کرد. او با ترجمه مهمترین نمایشنامه این سبک به نام «در انتظار گودو» اثر ساموئل بکت و سپس بازی در این نمایش به کارگردانی داوود رشیدی در فروردین ۱۳۴۷، تئاتر ایران را برای اولین بار با این سبک مسلط بر تئاتر اروپای آن دوره، آشنا کرد. ترجمهی نمایشنامه «سرایدار» اثر هارولد پینتر، دومین نمایشنامهی سبک آبزورد یا پوچی بود که توسط پرویز صیاد در بهمن ۱۳۴۸ کارگردانی و بر صحنه رفت. ترجمه و کارگردانی دو اثر نمایشی «ماشین نویسها» و «ببر» اثر موری شیسگال (نمایشنامه نویس و فیلمنامه نویس معروف هالیوود) که از مهر ماه ۱۳۴۶ در طی یک دهه بارها به صحنه رفت، کارگردانی «دوازده مرد خشمگین» اثر رجینالد روز در ۱۳۴۸ با دانشجویان دانشکده حقوق، کارگردانی «گل کاکتوس» اثر ژان پیر گاردی و پیر باریه در بهار ۱۳۵۵ و کارگردانی «بازجویی» اثر پیتر وایس در سال ۱۳۵۲ که به عنوان اولین اجرای تئاتر مستند در ایران شناخته میشود، از جمله آثاری هستند که پرویز صیاد در نزدیک به ۱۵ سال فعالیت تئاتری در ایران به صحنه برد.
او بخش دیگر از فعالیتهای تئاتریاش را به نوشتن و اجرای نمایشنامههای فارسی گذراند. صیاد برای اجرای برنامههایش، محلی را روبروی پارک ملت (شاهنشاهی قدیم) در خیابان ولی عصر (پهلوی قدیم) خریداری و در مهر ماه ۱۳۵۴ با کارگردانی و بازی در نمایشنامه «هجرت» اثر نوذر آزادی این مکان را که تئاتر کوچک تهران نامگذاری کرده بود، افتتاح کرد. قابل ذکر است تئاتر کوچک تهران پس از مالکیت بنیاد مستضعفان به سینما تئاتر کوچک تهران تغییر نام داد. کارگردانی نمایشنامه «فالگوش» بر اساس شعری از منوچهر یکتایی در مهر ماه سال ۱۳۵۵ در تئاتر کوچک تهران از دیگر فعالیتهای صیاد بشمار میرود. این نمایش در همان سال در جشن هنر شیراز هم به روی صحنه رفت. نوذر آزادی که بازیگر این تئاتر بوده است، می گوید: «فالگوش… همان گونه که در پوسترهای آن هم ذکر شده بود در واقع این کار کندوکاوی در امکانات نمایشی یک شعر بود و شاید برای نخستین بار بود که یک شعر نوین فارسی مورد بهره برداری نمایشی قرار میگرفت. به هر حال اجرای این کار در اصول بسیار دشواربود. ولی به دلیل آشنایی اکثر بازیگران گروهمان با این گونه شعرها و هم به خاطر تلاش و ممارست زیاد صیاد در پیدا کردن شیوه اجرایی این کار، اجرایمان بسیار خوب صورت گرفت. در این کار صیاد از پرده داری، شبیه خوانی، نقالی و… مدد گرفت و حتی در اجرای اول ما، یک نقال حرفهای، نقل را شروع می کرد.»
«شاه عباس و پیر پاره دوز» و «مردی که مرده بود و خود نمیدانست» دو تا از آثار قلمی پرویز صیاد هستند که در طی سال های ۴۶ و ۴۹ به کارگردانی عزتالله انتظامی بر صحنه رفت. «مستاجر» نمایشنامه دیگری از صیاد است که در بهمن ماه ۱۳۴۵ توسط داوود رشیدی در تالار ۲۵ شهریور بر صحنه رفت. (مستاجر، نخستین نمایشنامه ایرانی است که داوود رشیدی، آن را کارگردانی کرده است). «گروه نمایش پدید» یکی از گروههای وابسته به تلویزیون ملی ایران بود که در سال ۱۳۴۴ توسط پرویز صیاد و داوود رشیدی تاسیس شد این گروه علاوه بر اجراء، به چاپ و نشر آثار نمایشی هم مشغول بود که از جمله آثار منتشره میتوان به امیر ارسلان نامدار (پرویز کاردان) و سرایدار (پینتر- ترجمه پرویز صیاد) اشاره کرد. گروه تئاتر پدید را می توان نخستین مرکز انتشاراتی وابسته به تلویزیون قبل از تاسیس انتشارت رادیو و تلویزیون ملی ایران (سروش) دانست.
شناخت تئاتر پرویز صیاد تکمیل نخواهد شد مگر به شاگردی و بعدتر همکاری و دوستی او با استاد حمید سمندریان اشاره شود. بازی در نمایش ناتمام «کالیگولا» (آلبر کامو)، «هرکول و طویله اوجیاس» (فردریک دورنمات) و «کرگردن» (اوژن یونسکو) – سومین نمایشنامه از تئاتر آبزورد (پوچی) که در ایران به صحنه رفت – که هر سه به کارگردانی سمندریان بودند نشان از ارتباط و اعتماد عمیق این دو هنرمند تئاتر ایران به یکدیگر است. به اینها باید بازی در تنها تئاترِ کارگردانی شده توسط ابراهیم گلستان به نام «دون ژوان در جهنم» (برنارد شاو) را هم افزود.
پرویز صیاد پس از مهاجرت نیز هم چنان با همهی موانع و مشکلات اجرای تئاتر برای مخاطب فارسی زبان، در این عرصه مشغول است. او برای اولین بار نمایشنامهخوانی را برای جوانان و مشتاقان تئاتر در خارج از کشور آغاز کرد که اولین بازدهاش اجرای صحنهای نمایشنامه «مستاجر» از آثار خودش در پاییز سال ۱۳۹۳ بود. دورههای نمایشنامهخوانی ماهانه را صیاد چندین سال در لوس آنجلس ادامه داد که با استقبال خوب مخاطب ایرانی همراه بود. خَر، فالگوش، محاکمه سینما رکس، صمد به جنگ میرود، صمد از جنگ برمیگردد، شبی با پرویز صیاد و صمدش، هادی و صمدش، یک صمد و دو لیلا، هادی و صمد ده سال بعد و هم اکنون، «خاطرات پرویز صیاد و صمدش» یا I LOVE TV
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
کیان ثابتی؛ روزنامه نگار، ادیتور و فعال در عرصه هنر تئاتر است.
ثابتی هنرجوی آموزشگاه بازیگری و کارگردانی سمندریان و همچنین هنرآموز دو کارگاه خصوصی فیلمنامهنویسی و شناخت فیلم استاد بهرام بیضایی بوده است. او با نمایشهای یخبندان و صعود مقاومت پذیر آرتور اویی به عنوان بازیگر بر صحنه تالار وحدت و سالن اصلی تئاتر شهر ظاهر شده ولی به دلیل ممنوعیت و تمایل به تئاتر تجربی، به اجرای نمایشهایی در محیطهای غیرتئاتری مانند منازل، انبارها و گالریها پرداخت. از جمله نمایشهایی که او به عنوان کارگردان یا بازیگر حضور داشته میتوان به؛ تک گویی از هارولد پینتر، استاد از اوژن یونسکو، هنر از یاسمینا رضا، مضرات دخانیات از آنتوان چخوف، آخرین نوار کراپ از ساموئل بکت، خرس از انتوان چخوف، ارتباط از ابراهیم مکی، اژدهاک از بهرام بیضایی و تعدادی از آثار قلمی خودش اشاره کرد.
کیان ثابتی، هم اکنون در حال تحصیل در رشته تئاتر، تحقیق و مطالعه در زمینهی شیوههای جدید اجرای تئاتر و رقص و اجرای پرفورمنس آرت است.