استراتژی خروج از جنگ و جدالهای «منطقه»!
ترامپ رئیس جمهوری آمریکا با خروج پرسروصدا از برجام، هدیهی سیاسی گرانبهائی به خامنهای و عوامل و نهادهای تحت امر او داد تا با حملات تبلیغاتی همه جانبه علیه حسن روحانی او را ضعیف و زمینگیر کنند و نگذارند که تلاشهای او برای حفظ برجام و نزدیکی به غرب، منجر به نتیجهی مطلوبی گردد و در نهایت، شرائط شکست و زمینهی سقوط دولت روحانی هرچه زودتر فراهم آید. و در حال حاظر، به نعل و به میخزدنهای خامنهای مبنی براینکه: «حالا که میخواهید با اروپائیها مذاکره کنید، بکنید ولی من به این سه کشور آلمان و انگلیس و فرانسه هم اعتمادی ندارم»، نوعی دعوت از «دولت سایه» و دلواپسان و دستگاههای نظامی -امنیتی ست، تا با آتش توپخانهی تبلیغاتی سوء و ستیزهجویانه علیه آلمان و انگلیس و فرانسه، مذاکره با اروپائیها را هم مثل مورد آمریکائیها، بیثمر کنند و به شکست بکشانند!
ازینروست که دلسوزان ایران میگویند: برای حفظ برجام و جلوگیری از بدتر و بحرانی تر شدن اوضاع و احوال مملکت، و بیاثرکردن تحریمهای مالی و اقتصادی سختی که علیه ایران به اجراء درخواهد آمد، و نیز دفع تهدیدهای نظامی و امنیتی بدی که از حالا متوجه ایران و منطقه است، راه درست و ملی و منطقی، آنست که به اروپای غربی، بویژه به سه قدرت آلمان وانگلیس و فرانسه نزدیک شویم و با طرح استراتژی خروج جمهوری اسلامی ایران از جغرافیای جنگی خاورمیانه، با اروپای غربی به تفاهم و توافقی تاریخی دست یابیم تا بدینوسیله و طریق، شرائط بین المللی مساعد و مناسبی برای حل مشکلات اساسی ایران و منطقه فراهم آید…
استراتژی خروج (exit-strategy) چیست؟
از گذشته در میان سرداران دانا و برجسته رسم و معمول بوده که قبل از ورود به یک کارزار نظامی بزرگ در کنار طرح و نقشهی راه پیروزی، راههای خروجی را هم معین کنند، که اگر در میانهی جنگ و جدالها احیاناً شرائطی پیش آید که پیروزی در دسترس نباشد و یا اصلاً به صرفه نباشد یعنی جان و مال لشگریان به زیان برود، لشکر از مناطق جنگی هرچه زودتر خارج شود تا از تلفات جانی و مالی و شکست و زیانهای احتمالی جلوگیری گردد. این اصطلاح مهم نظامی از اوائل سدهی نوزده میلادی در حوزهٔ امور سیاسی هم، قبول و مهم تلقی شده، البته غیر از سوپرفاشیستها و هیتلریها و تروریستها و داعشیان که اعتقادی به این نوع استراتژی ندارند و فقط به پیروزی یا مرگ چسبیدهاند، امروزه هیچ لیدر سیاسی مسؤل و آگاهی بدون داشتن یک طرح استراتژیک، برای خروج به موقع از صحنه، به هیچ حوزهی بحرانزدهای در صحنهی بین المللی ورود پیدا نمیکند!
بسته صلح ایرانی برای «منطقه»
با عطف توجه به آنچه در ارتباط با مفهوم استراتژی خروج آوردیم میتوان گفت که طرح و برنامهی صلح ایرانی برای خاورمیانه، که در مقالهی «دیپلوماسی در دقیقهی نود» هم به آن اشاره کردهایم، میتواند پایه و اساس درستی برای طرح استراتژیک، جهت خروج ایران از مناطق مینگذاری شدهی خاورمیانه باشد و از اینطریق، شرائط عینی و ذهنی نزدیکی به اروپائیها، و ایجاد روابط محکم و استراتژیک و سازنده با آنها ممکن و میسر گردد!
بنا براین استراتژی ایران، برای بیرون آمدن از جغرافیای جنگ و جدال خاورمیانه، میتواند اینگونه طرح و تنظیم شود:
یک – جمهوری اسلامی ایران ضمن حفظ روابط مذهبی و همکاریهای سیاسی با حزبالله و شیعیان لبنان، باید از تسلیح حزب الله دست بردارد و از هر نوع همکاری امنیتی و نظامی که نقض حاکمیت ملی لبنان و یا مغایر با قواعد شناخته شده در روابط بینالمللی باشد، پرهیز کند؛ در واقع هرگونه همکاری نظامی و یا امنیتی فعلی جمهوری اسلامی ایران با حزبالله لبنان، باید با دولت قانونی آن کشور صورت بگیرد، نه با فرقهای وابسته به اوامر ولی فقیه در ایران!
وقتی عوامل آقای خامنهای، از بالای سر دولت قانونی لبنان، سیلی از سلاح و دلار و جنگ افزارهای مختلف را روانهی پایگاههای علنی و مخفی حزبالله میکنند، این نقض حاکمیت ملی مردم لبنان نیست؟ وقتی عوامل «حضرت آقا» بر خلاف خواست و ارادهی اکثریت مردم لبنان که سنّی و مسیحی و غیرشیعه هستند، در تلاشاند تا با یاری حزب الله، لبنان را به عرصه جنگ و جدال و درگیری با اسرائیل تبدیل کنند، این نا امن کردن آن کشور نیست؟ چه وقت، کجا، کی اکثریت ملت لبنان از شما فقهای حاکم بر ایران خواستهاند که برای مبارزه با اسرائیل به آنها دلار و موشک و آموزش بدهید؟ وقتی خودشان به دهها هزار فلسطینی پناه دادهاند، و در ضمن طالب صلح و همزیستی با اسرائیلاند و دردسر و جنگ و دعوا هم نمیخواهند، چرا آرامششان را درهم میریزیم؟ چرا به کاری که نمیخواهند وادارشان میکنیم؟
باری اینهمه دخالت در امور داخلی لبنانیها، آن هم به قصد ایجاد محور مقاومت در برابر اسرائیلیها نه فقط دشمنی اسرائیل را برضدّ ایران تشدید کرده، بل به هیستری ایرانستیزی در سراسر جهان عرب نیز دامن زده، و در نهایت، به مانع و مشکلی سخت در بهبود رابطهی ایران با دنیای غرب تبدیل شده است!
دو- در ارتباط با مسئله اسرائیل و فلسطین، جمهوری اسلامی ایران، باید سیاست خارجی فلسطین محور و اسرائیل-ستیز خود را قاطعانه ترک گوید، یعنی نخست از مذاکره و گفتگو برای ایجاد دولت فلسطین در کنار دولت اسرائیل پشتیبانی کند و در حمایت از فلسطینیها، از چاچوپ قطعنامههای سازمان ملل…. خارج نشود؛ دوم اینکه، از تلاش برای ایجاد جبهه عربی-اسلامی، برای نابودی دولت اسرائیل دست بردارد و به فعالیتهای خود در این زمینه در غزه و لبنان و سوریه و عراق و یمن، نقطه پایان بگذارد و پای ایران و ایرانی را از جنگ و جدال عرب و اسرائیل بیرون بکشد!
باری با این موضعگیری ملی و متمدنانه و دنیاپسند، دو گره گُنده و مانع در روابط ایران با اتحادیه کشورهای اروپائی باز میشود و زمینه حل تمامی مشکلات بینالمللی ایران، با قرار گرفتن در کنار اروپا فراهم میآید. ازیاد نبریم که سر فصل سخنان سران اروپائی بهویژه آلمانیها با مقامات جمهوری اسلامی همیشه این بوده که: «اسرائیل را بهرسمیت بشناسید، از محور مقاومتسازی علیه اسرائیل دست بردارید، تا ما اروپاییها هم بتوانیم، متناسب با ظرفیت کمنظیری که ایران برای رشد و شکوفائی اقتصادی و فنی و فرهنگی دارد، با شما ایرانیها رابطهای سازنده برقرار کنیم.»
چگونه برطبق این استراتژی… میتوان عمل کرد؟
این یک واقعیت شناخته شده است که اکثریت قریب به اتفاق ملت ایران با سیاست خارجی آقای خامنهای مخالف است و اسرائیلستیزی و فلسطینمحوری و حزباللهسازی «آقا» را در منطقه عامل عمدهی مسائل و مشکلات ایران تلقی میکند و در هر فرصتی نیز با شعارهایی مثل: سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن؛ نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران… خواهان خروج ایران از جغرافیای جنگ و جدال خاورمیانه شده و این خواست را با صدای رسا اعلام کرده است؛ اما «ولی فقیه» و نهادهای تحت امر او بقای نظام ولائی خود را در تداوم این سیاست ویرانگر و ایرانبرباد دیدهاند و از حمایت آشکار کشور روسیه نیز برخوردارند.
ازاین جهت به دست کشیدن عاقلانه ازغزه و سوریه و لبنان، و عادی سازی رابطه با اسرائیل، که آرزوی ایرانیها و اروپائیهاست به این سادگیها تن نخواهند داد؛ اما موقعی به راه خواهند آمد که خروج از غزه و سوریه و غیره به یک خواست جدی و سراسری در ایران تبدیل گردد و «نظام»، تحت فشار قدرت توده ملت و تلاشهای روشنگرانهی روشنفکران و نیروهای سیاسی صلحطلب، در تنگنا و تنهایی قرار بگیرد و عاقبت به «خواست تغییر در سیاست خارجی غلط نظام» که خواستی اساسی و مردمی ست تن دهد!
زمانی برای امتحان فکر و فرهنگ… ایرانی
باری در اوضاع و احوال کنونی، مجموعهی ارث و میراث فکری و فرهنگی ایرانی، در معرض آزمایشی عظیم قرار گرفته؛ آیا فکر و فرهنگ و هنری که از گذشته به ما رسیده، در نجات از این وضع زننده، مددکار خواهد بود؟ آیا با اینهمه ادعایی که در عرصهی علم و شعر و ادب و حکمت داریم، میتوانیم غلطهای املا و انشاء سیاست خارجی خود را تصحیح کنیم؟ چاه سقوط و نردبان صعود هر دو در برابر ماست، انتخاب هم با خود ماست، امید که ازین آزمایش سرافراز بیرون بیائیم!
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید