اشعاری از سمیه فرهمندیان
فرهمندیان، سمیه؛ نویسنده و شاعر
از سال ۸۴ نوشتن را به صورت حرفهای دنبال میکند. اولین رمان او به نام ” آیدا می دود” در سال ۹۲ توسط نشر آموت منتشر شد. این رمان برندهی جایزه ادبی رمان ماندگار تهران شد.
دو دفتر شعر و دو رمان آمادهی انتشار دارد که امیدوارم شرایط برای چاپشان فراهم شود.
سمفونی گردههایی که واژه نشد
تصادف معصوم مردمکهای سیاه،
ما به هم مینگریم
و گرد گچ در سایه روشن کلاس،
رقص واژههای ناگفتهی ابدی است
ببین روی کفشهای معلم چه ولولهای است،
سیاه و سفید
دردهای مهیب
درسهای زشت
داسهای گیس
گیسهای خیس
حدقههای اشک
تصادف معصوم مردمکهای سیاه
ما به هم مینگریم
من زیاد دل خوشی از تخته سیاه ندارم
حروف از لای انگشتانم لیز می خورند
و تو غش غش میخندی
نیمکت فرسوده را میبوسی
زیر آن مقنعهی سورمهای
روی گیسهای تو لانهی پرندهای
نغمههای سرخوش کودکان پیر
چشمههای جوشنده
ماهیان بازیگوش
تو اسطورههای آفرینش را
درون حجمهای تاریک خود نهان کردی
یک هشت کف دست تو
یک هفت کف دست من
شبیه بال زدنهای پرندگان افق
به هم نمی رسیم
تو جیغ میزنی
پروانهای بالهای رنگارنگش را
به شیشهی کلاس می کوبد
دست تو مشت میشود
پلک می بندی
به خواب می روی
گیلاس می شوی
درخت می شوم
تابستان فصل زندگانی ماست
هزاران قایق
از دفتر مشقهایمان
به نبردهای دور می رود
چه خوب که این کلاس لعنتی تمام میشود
و چشمهای شناورما
در فضایی مهیج از گردگیری گل ها
به پیوند مخفیانهی دست هایمان می نگرد
۲
هشت و هفت کف
فالگیرهای پلید فاتحهی ما را خواندند
به منطق اعداد بیهوده خندیدیم
آن هشت و هفت عزیز، بال گرفت و
از چنگمان گریخت
و برپهنای افق حقیقتش را زیست.
۳
خاک خشک
چه غمگین دخترانی
چه غمگین پسرانی
چه غمگین کودکانی
چه غمگین جنین های هراسیده ای
از تصور زیستن روی این خاک
خاک خشک خون آلود
هیولاهایی ما را بلعیده اند
من در شکم افسرده ی زنی
تکه های تنم را آغشته می کنم به شعر
چهل سالگی های تباه شده ی آدمها را
با لب های غمگین می بوسم
در شیارهای سرانگشتانم
آرامش خفته ی پنهانی است
یواشکی روی سر اندوهگین ترین موجود جهان دست کشیده ام،
گربه ای بود وحشت زده در چهارراه
میان دود و فلز و آسفالت،
به تکه ی سفید موهومی میان آسمان
زل زده بود
و دوست داشت بمیرد.
مردانی از خیابان گذشتند با کله های فلزی و شیشه ای
و عطر زنی که مادر زمین بود، از نسیم های دور می آمد.
زنی که با موسیقی پلک زدن های آدمها
به وقت اشک،
باران شد و سکوت را شکست
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید