زن و باکرهگی…
مسئله تملک زن در جامعه ی ایران اکنون به صورت عینی وذهنی دارای اهمیت ویژهای شده است و به صورت سنتی باکرهگی به عنوان فضیلت و پاکدامنی شمرده می شود. و حتی در مواردی تقدسی غیر قابل حدس وگمان یافته است :
(باکرهگی وارد فقه شده و از جوانب مختلف احکامی درموردش صادر شده است از جمله اینکه دخترنباید باکره اعدام شود…)
این قضیه به قدری تملک مالکانهاش اهمیت داشته که حتی در تاریخ مواردی ذکر شده که در بعضی از مناطق مرسوم بوده است که شب اول عروسی، عروس را به خان یا مالک ثروتمند منطقه تسلیم میکردند.
امروزه نیز در بعضی از جوامع باکرهگی حتی به صورت عرضه وتقاضای قانونی درآورده شده است و اولین نزدیکی برای ازالهی باکرهگی دختران به قیمت بالایی خرید و فروش می شود. به صورت سنتی در خانوادهها این چنین جاافتاده که اگر پسر خانواده با چندین دختر رابطه داشته باشد، موجب نادیده گرفتن و گاهی مسرت اطرافیان در خانه میشود. معروف است که میگویند:
دختران پاشنهی در را در آوردهاند!!
و نوعی باعث تبختر میشود در حالی که اگر از همان خانواده در رابطه با دخترشان کوچکترین ظنی برده شود که ارتباط خارج از عرف و سنت با پسری دارد بسیار مذموم بوده و موجب سرشکستگی خانوادهها میشود.
در غرب به دلیل اینکه تمام حقوق مورد عنایت جامعه وقانون به صورت مساوی برای پسرها ودخترها تثبیت شده است، سالیان سال است که باکرهگی دختران اهمیت خودرا از دست داده است.
اینکه شب عروسی کنترل بکنند که دختر باکره است یا نه کارکرد خود را از دست داده و حتی به صورت مسالهای شرم آور درآمده است، در نتیجه دخترها در رابطه با جنس مخالف؛ توان ابراز احساسات خود را دارند. همین از نظر روانی باعث میشود در محیط اجتماعی زنان احساس حقارت نکرده و خود را آنچنان که شخصیتشان هست نشان دهند. در جوامعی که حقوق مرد و زن به صورتی نا مساوی و ناعادلانه وغیر منصفانه است، به صورت ستم مضاعفی برای زنان همیشه جلوه میکند. این موضوع از بچگی در خانواده، جامعه و آموزش و پرورش به صورت عرف و سنت فرهنگی عمومی مرتب باز تولید میشود چنان که این باز تولید عموما حتی مورد پذیرش خود زنها قرار گرفته و آنچنان که مشاهده میشود حتی مقدار تحصیلات هم خیلی موثر در تغییر نبوده و بخش فرهیختهی جامعه نیز درگیر تلاطمهای روحی و روانی این قضیه هستند. آنچه که باعث توجه به این موضوع میشود رابطهی جنسی طبیعی برای جنس دوم ضایع شده وبه صورت ظالمانهای قابل قبول در افواه جا افتاده و تثبیت شده است …
نگرش آحاد جامعه نسبت به تساوی رابطهی دوستانه بین دوست دختر و دوست پسرعلاوه بر اینکه معیاری انسانی برای سنجش است میتواند کمکی به استیفای حقوق انسانی زنان باشد.