در بحران افغانستان معاملات و معادلات جدیدی شکل میگیرد
مذاکراتی که اواخر ماه گذشته میلادی در قطر بین مقامات سیاسی طالبان در دفتر این گروه در دوحه با «آلیس ولس» معاون دستیار «مایک پومپئو» وزیر امور خارجه آمریکا انجام گرفت و ابتدا هر دو طرف و مقامات کابل آن را تکذیب کردند که بعدا همگی در تأیید انجام این مذاکرات توجیهات خود را انجام دادند.
باز هم دور تسلسل فاجعه و باز هم تصویر افغانستان به عنوان «سرزمین بدون امید» هم چنان در سر خط خبرها قرار گرفته است. خشونت لجامگسیخته در درون یک فاجعه که از همان ابتدای کار در دهه هفتاد میلادی تا به امروز با بهرهگیری از زشتترین و سبعانهترین روشها در چارچوب منازعات ژئوپلتیک و استفاده از بنیادگرایی اسلامی برای بیثباتسازی این کشور و منطقه استفاده شد و همچنان میشود، هیچ چشم اندازی برای صلح و ثبات کشور همسایه را نشان نمیدهد. زنجیرهیی از دخالتهای بینالمللی، دخالتهای منطقهیی، جهادگرایی دینی، تروریسم اسلامی و بروکراسی فاسد در کنار هم فاجعهیی را آفریدهاند که برون رفت از آن در شرایطی که فعلا هیچ آلترنانیو مترقی داخلی و عزم صلحطلبانه خارجی وجود ندارد، در افق دیده نمیشود. بحران افغانستان با حضور تمام قد امپریالیسم آمریکا و مجموعه «ناتو» به بهانه مبارزه با تروریسم و بسامان کردن اوضاع این کشور نه تنها جواب نداده است که هر روز ابعاد دهشتناکتری به خود میگیرد. با شناختی که از قدرت سختافزاری و نرم افزاری این نیروهای خارجی موسوم به ائتلاف ضدتروریستی وجود دارد در صورت وجود اراده برای ایجاد ثبات و شکلدادن برای ترتیبات یک حاکمیت و ساختار ملی باثبات، بعد از شانزده سال جنگ و خشونت میتوانست امیدوار به پایان این طولانیترین جنگ و بحران بعد از جنگ جهانی دوم بود. در چنین شرایطی کاملا پذیرفتنی و قابل توجیه است که بازیگران اصلی در متن بحران افغانستان هنوز خواهان صلح و ثبات در چارچوب یک حاکمیت ملی مستقل نبوده و اهداف محقق نشده استعماری نیروهای خارجی در بستر مساعد شده داخلی برای تشدید منازعه تا به امروز همچنان بر محور اهدافی حرکت میکنند که افغانستان درهم فروپاشیده باید در همین روند حرکت کند.
در هفته گذشته تشدید خشونت، درگیریها و جنگهای بزرگ بین دولت کابل و مخالفان از «طالبان» تا «داعش» در مناطق مهمی چون فاریاب، غزنی، بغلان و دشت برچی در غرب کابل که صدها تن کشته و زخمی بر جای گذاشت به خوبی نشان داد که در کنار دیگر تحولات سیاسی مثل شروع رسمی مذاکرات بین رهبران طالبان و مقامات آمریکایی، در آینده نزدیک قرار است تحولات جدیدی به وقوع پیوسته و صحنه نمایش تا حدود زیادی تغییر کند. متاسفانه در کنار اهداف ویرانگر جنگ افغانستان از طرف ائتلاف غربی امروز حداقل دولت آمریکا در حال تست یک برنامه جدید در چارچوب تغییرات متناوب استراتژی این کشور در افغانستان میباشد که میخواهد حفرههای ایجاد شده بین طالبان و نیروهای آمریکایی در این کشور را با تنظیم دوباره توازن نیروهای داخلی پوشش دهد. مقامات کاخ سفید که سیاست رهبرسازی در چارچوب چارت سازمانی تکنوکراتهای فاسد و وابسته بهخود تحت رهبری «اشرف غنی» در ائتلاف با جهادگرایانی چون «عبدالله عبدالله» را برای پیادهسازی اهداف خود ناکارآمد میبینند، دوباره توجه خود را به سمت استفاده از اهرم طالبان جلب کردهاند. فراموش نکنیم که حمله پنج روزه طالبان به شهر غزنی در هفته گذشته یک تهاجم غافلگیرانه و دور از انتظار نبود بلکه بنابر گزارشات مستند منابع رسمی دولتی، نهادهای بینالمللی و کارشناسان مستقل، این شهر هفتهها بود که در یک محاصره محسوس قرار داشت. همین منابع از قبل بارها اعلام کرده بودند که در ولایت غزنی حداقل نیمی از جغرافیای آن از جمله چهار ولسوالی به طور کامل در اختیار طالبان قرار داشته و در ولسوالیهای دیگر نیز این گروه حضور دارد. داستان حمله به غزنی را بسیاری از تحلیلگران با تجربه حمله به جلال آباد در سال ۱۹۸۲ توسط مجاهدین مقایسه میکنند در صورتی که در آن زمان جبهه مخالفان جهادی با کمک آشکار نیروهای خارجی و از جمله ارتشهای منطقه و در ورای مرزهای حاکمیتی افغانستان دخیل در ماجرا بودند، اما امروز همه مدعی میباشند که گویا طالبان یک شبه از آسمان نزول کردهاند و البته با چاشنی کمک پاکستان و آنهم در جغرافیای به ظاهر تحت کنترل دولت مرکزی که از کمک نظامی ائتلاف به رهبری آمریکا هم سود میبرد.
حملات اخیر طالبان به مناطق حساس و سوقالجیشی افغانستان بدون هیچ اغراق یا «توهم توطئه» با مذاکرات رسمی اخیر اینگروه با مقامات آمریکایی ارتباط دارد. مذاکراتی که اواخر ماه گذشته میلادی در قطر بین مقامات سیاسی طالبان در دفتر این گروه در دوحه با «آلیس ولس» معاون دستیار «مایک پومپئو» وزیر امور خارجه آمریکا انجام گرفت و ابتدا هر دو طرف و مقامات کابل آن را تکذیب کردند که بعدا همگی در تأیید انجام این مذاکرات توجیهات خود را انجام دادند. این سوال که چرا بعد از ۱۶ سال جنگ به یک باره تابوی مذاکره بین طالبان و آمریکا شکسته شد و امروز هم هر دو طرف ظاهراً به مناسبت عید قربان قرار مذاکرات آتی را میگذارند تنها یک پاسخ دارد و آن هم یک تقسیم کار و سهم کیک قدرت در حوزه جغرافیای سیاسی در افغانستان تحت اشغال ائتلاف آمریکایی است. برای مساعد کردن این بستر لازم است تا ابتدا با تشدید منازعه و نشان دادن قدرت طالبان هم افکارعمومی و هم مقامات دولت ائتلافی تکنوکراتهای فاسد و جهادگرایان موسوم به جبهه شمال برای تحمیل این معامله و تقسیم قدرت آماده شوند. به عکس تصور عمومی و آنچه معمولا این روزها در مدیای جهانی تبلیغ می شود دولت «دونالد ترامپ» نمیخواهد از افغانستان خارج شود، بلکه امروز عزم جزم دارد تا عناصر و نیروهای آلترناتیوی حاضر در نمایش خونین این کشور را حول اهداف استراتژیک خود به قبول یک سیستم شراکتی وادار سازد. چنانچه بلافاصله بعد از مذاکرات دوحه بین آلیس ولس و هیأت طالبان به ریاست «عباس استانکزی» رئیس دفتر سیاسی طالبان، دولت افغانستان هم اعلان کرد به دلیل عدم توان و وجود مشکلات، نیروهای نظامی خود را از مناطق روستایی و حومهها بیرون آورده و در شهرها متمرکز میکند.
امروز باید به دقت تحولات افغانستان را در حوزه سیاسی و نظامی دنبال کرد چرا که هر دو حوزه به طرف یک همپوشانی جدید در حال حرکت میباشند که گرانیکای آن تصمیم آمریکا و طالبان برای معامله و تنظیم معادلات نوین در فضای سیاسی این کشورند. جنگ غزنی شیپور بیدارباش همین بازیگران سناریوی جدید بودهاست و نکته جالب در این است که گفته میشود در نبرد درون این شهر حدود ۱۴۵ نظامی و نیروی امنیتی افغانستان کشته شدهاند و یکی از محدود دفعاتی است که در چنین جنگهای شهری (البته نه در حوادث تروریستی مثل دشت برچی که گفته میشود داعش مسئولیت آن را بهعهده گرفته است) عمده تلفات در بین نیروهای نظامی بوده است و درصد کمی از غیرنظامیان (حدود ۶۵ تن) قربانی شدهاند. این در واقع یک هشدار از پیش تعیین شده برای نشاندادن عدم توانایی ارتش و نیروهای امنیتی افغانستان در مقابل طالبان و ضرورت تفاهم و توافق با این گروه در بین نظامیان و دولت مرکزی کابل بوده است.
۲۸/۵/۹۷
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
اردشیر زارعی قنواتی نویسنده و روزنامهنگار؛ روشنفکر و فعال سیاسی، تحلیلگر سرشناس ایرانی در حوزهی مسایل سیاسی و بینالملل است. از او مقالات فراوانی در نشریات ایران از جمله شرق و اعتماد و سایتهای معتبر خارج از کشور منتشر شدهاست.