چهار شعر از مینو سیاهکالی مرادی
۱
مثل برکه ای که به تصویر معشوقش دل بسته است
دلتنگ توام
۲
ابرها در من قدم می زنند
دهانم از ابری سیاه پرمی شود
چشمم از ابری سپید
نمیتوانم تو را صدا بزنم
در دستهایت کلبه ای کوچک ساخته ام
آنقدر در آن زندگی می کنم
تا ابرها به آسمان برگردند
تا پنجره ای باز کنم
به آفتابی که ما را در آغوش میگیرد
۳
به آینه گفتم
رفیق با صداقتم هستی
دستم را بگیر و با خودت ببر
موهای گیس شده ام را نگاه کن
دلم را ببین
چشمهایم را
که از نگاه غریبه ای در کوچه
ترسیده است
ببین چگونه دنیای من
از زمین دور می شود
باید این آسمان را در خودت جا بدهی
همه ی فریادم را
تا آزادی را با کوچ پرستوها جشن بگیریم
۴
همیشه غمی هست
همیشه در غمی که هست جای تو خالیست
نبودنت آنقدر درد دارد که یادم می رود
روزهای خوب باید خوشحال باشم
آنقدر دلتنگ توام
که دلم برای نگرانیهای تو هم تنگ شده است
برای پیامهای اول صبح
و صبحی که هر روز مرا به یاد تو آغاز می کند
دلم تنگ می شود
و کاش نمارگزاران این مسجد قدیمی آنقدر
سُبحان َ رَبِّی الأَعلی وَ بِحَمدِه
سُبحان َ رَبِّی الأَعلی وَ بِحَمدِه
سُبحان َ رَبِّی الأَعلی وَ بِحَمدِه
در سجده بمانند
تا نگهبان این مزار دیرتر به خانه برود
تا این چراغها دیرتر خاموش شوند
روزهای پاییزی
برای دیدن تو آنقدر کوچکند که همیشه پیش از من تاریکی درهای خانهات را قفل کرده است.
و من همیشه با چشمانی آویخته از نردههای آهنی دور میشوم
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
In touch with the Iranian cultural diaspora.
Shahrgon is an online magazine for Canada’s Iranian cultural diaspora and Persian-speaking languages.
Shahrgon started working in Vancouver, Canada, in 1992 with the publication “Namai Iran” and then in the evolution of “Ayandeh” and “Shahrvand-E Vancouver,” it transformed into Shahrgon.
Shahrgon; The magazine of the Iranian cultural diaspora;
شهرگان مجلهی دیاسپورای ایران فرهنگی در ونکوور کانادا از سال ۱۹۹۲ با نشریهی «نمای ایران» آغاز بهکار کرده و سپس در فرگشتی از «آینده» و «شهروند ونکوور» به شهرگان فراروئید
بسیار زیبا🌺❤️