آدامس بادکنکی
بعد از مدتها سکوت چند شب پیش صدای مداوم چرخ خیاطی از اتاق دیوار به دیوار من دوباره شروع شده بود....
Read MoreSelect Page
امیر آذرنیوشه | 4 تیر 1398
بعد از مدتها سکوت چند شب پیش صدای مداوم چرخ خیاطی از اتاق دیوار به دیوار من دوباره شروع شده بود....
Read Moreامیر آذرنیوشه | 27 خرداد 1398
امروز دوباره آفتاب تمام پوستم را سوزاند. از بس پوست های سوخته ام را کنده بودم زین و بدن اسبم سفید...
Read Moreامیر آذرنیوشه | 25 خرداد 1398
ماه سوم روز پانزدهم بازار بزرگ شهر ساعت ۷ صبح وقتی با چاپ قدیمی کتاب بوف کور صادق هدایت به طرف...
Read Moreامیر آذرنیوشه | 15 خرداد 1398
دوباره امشب به خاطر خرابی فیوز سیرک شهر، لامپ های دور چادر مدام روشن و خاموش می شد. دلقک سیرک روی...
Read Moreامیر آذرنیوشه | 6 خرداد 1398
امروز دوباره ولادیمیر لنین دامن کوتاه و چین دار سفید خود را پوشیده بود. هر چهل دقیقه یک بار رادیو...
Read More