حرفهایی که قبل از خواب یادم میاد!- ( ۲)
اینکی: مامان اگه خونه مون رو ببریم روی درخت از دست صاحبخونه راحت میشیم مگه نه؟! مامان: آخر سر روی...
بیشتر بخوانیدصفحه را انتخاب کنید
مژگان مشتاق | ۲ آذر ۱۴۰۰
اینکی: مامان اگه خونه مون رو ببریم روی درخت از دست صاحبخونه راحت میشیم مگه نه؟! مامان: آخر سر روی...
بیشتر بخوانیدمژگان مشتاق | ۲ آذر ۱۴۰۰
اینکی: مامان! اون روز عمه چرا بهت چشمک زد؟ مامان: یادم نیست! اینکی: مامان! چرا بعضی از کرمها...
بیشتر بخوانیدمژگان مشتاق | ۲ آذر ۱۴۰۰
دان دان به مادرش گفت: – مامان یه بار دیگه بگو رنگین کمان چه شکلیه؟ موش مادر گفت:...
بیشتر بخوانیدمژگان مشتاق | ۲ آذر ۱۴۰۰
به خال گوشتیِ بابا که برق میزند میگویم: – کی می شود تو را از صورت بابا بِکنم! بعد پرت ات ...
بیشتر بخوانیدمژگان مشتاق | ۱ آذر ۱۴۰۰
همهی نمیتوانمهایم را جمع میکنم در دستهایم! دستهایم؟! در پاهایم! پاهایم؟! در نگاهم ! در...
بیشتر بخوانید