شعری از مهشید رستمی
حوایی که در خاک درد میکشد *** پنجره را خواب میکنم صدای گنجشگها در قفس ناله...
Read MoreSelect Page
مهشید رستمی | 13 دی 1401
حوایی که در خاک درد میکشد *** پنجره را خواب میکنم صدای گنجشگها در قفس ناله...
Read Moreمهشید رستمی | 15 آذر 1401
۱ ایستاده در قامت سرو * … و ما، ایستاده در قامت سرو مسخ شده بودیم...
Read Moreمهشید رستمی | 17 اسفند 1400
پنجره را که می بندی سیمهای به خط شده تیرهای چراغ برق از بال پرندگان قهر میکنند تا...
Read Moreمهشید رستمی | 10 آبان 1400
۱ چرخش نه، هیچ فالی نگیر که سالهاست از آغوش نقشهای تاریک قهوهای خطوط مبهم دستها و رمز...
Read More