کلینیک زنان و زایمان
راهرو تنگ بود و کم کم شلوغ می شد. هر کس مرد با خود همراه داشت پشت پارتیشن منتظر می ماند. یک خانم...
Read MoreSelect Page
نائله یوسفی | 14 خرداد 1400
راهرو تنگ بود و کم کم شلوغ می شد. هر کس مرد با خود همراه داشت پشت پارتیشن منتظر می ماند. یک خانم...
Read Moreنائله یوسفی | 27 اردیبهشت 1400
جلسه صحبت در انجمن ادبی روزهایی برگزار میشد که خانم مرادی روانپزشک فرصت حضور را داشته باشند....
Read Moreنائله یوسفی | 14 آذر 1399
بتونهای تا نصفه بالا آمدهی سیمان منظره ی ده را به هم زده بود. سفره ی شام زیر نور ماه با غذاهای...
Read Moreنائله یوسفی | 26 مرداد 1399
ده ساله که بودم دمپاییهای کهنه را جمع میکردم، هنگام پرسه زدن گاوها را تنهایی گیر میآوردم و به...
Read Moreنائله یوسفی | 3 مرداد 1399
چشم دانش آموزان روی معلم بود اما از آن روزها بود که دلش نمی خواست کسی به او زل بزند. مایل بود هر...
Read More