
یونجهزار گمشده
در فلکهی شهر گروهبان جوخه پشت کرد بهخیابان دستش را بالا برد، آتشبس. چند تا از جلودارهایشان...
Read MoreSelect Page
پوروین محسنی آزاد | 20 اسفند 1403
در فلکهی شهر گروهبان جوخه پشت کرد بهخیابان دستش را بالا برد، آتشبس. چند تا از جلودارهایشان...
Read Moreپوروین محسنی آزاد | 10 بهمن 1403
در شهر بازیِ کَشتی پرنده در تونل وحشت قطار با اهنوتلپ در تاریکی پیش میرفت و مسافران را مثل یک...
Read Moreپوروین محسنی آزاد | 23 آذر 1403
دکتر روانپزشک گفت: “بگید چتونه مادر.” پیرمرد گفت: “اون حرف نمیزنه.” ...
Read Moreپوروین محسنی آزاد | 13 خرداد 1403
زینال
آنا دستم را میگرفت سوار درشکه میشدیم درشکهچی میگفت