Advertisement

Select Page

I Can’t Breathe

In Memory of Eric Garner

Eric Garner

By Majid Naficy

“I can’t breathe!
I can’t breathe!”
What a painful statement!
For the first time
I heard it from my own tongue.
I jumped from my sleep in panic
And ran toward my dad’s bedroom
He put my head
On his chest,
Caressed my face
And said: “Majid!
Be calm
Be calm.”

Today I hear that statement
From the tongue of a black man on YouTube
Who is being choked
Held by a white policeman.
No one puts the black man’s head
On his chest,
Caresses his face
And says: “Eric!
Be calm
Be calm.”

Hundred years of slavery,
Hundred years of brutality
Press on the black man’s throat
And do not let White America
Hear his voice:
“I can’t breathe!
I can’t breathe!”

        December 4, 2014

نمی‌توانم نفس بکشم

به یاد اریک گارنر

مجید نفیسی

“نمی‌توانم نفس بکشم!
نمی‌توانم نفس بکشم!”
چه کلام دردناکی!
نخستین بار آنرا
از زبان خود شنیدم
سراسیمه از خواب پریدم
و به سوی خوابگاه پدر دویدم.
او سرَم را
بر سینه‌اش گذاشت
گونه‌ام را نوازش کرد
و گفت: “مجید!
آرام باش
آرام باش.”

امروز آن کلام را
از زبان مرد سیاهپوستی
در یوتوب می‌شنوم
که در بندِ افسری سفیدپوست
دارد خفه می‌شود.
هیچ کس سر او را
بر سینه‌ی خود نمی‌گذارد
گونه‌اش را نوازش نمی‌کند
و نمی‌گوید: “اریک!
آرام باش
آرام باش.”

صدها سال بردگی
صدها سال قساوت
بر گلوی مرد سیاهپوست فشار می‌آورد
و نمی‌گذارد که آمریکای سفید
صدای او را بشنود:
“نمی‌توانم نفس بکشم!
نمی‌توانم نفس بکشم!”

        چهارم دسامبر دوهزار‌و‌چهارده

https://iroon.com/irtn/blog/15384/       

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان «ویژه‌نامه‌ی پیوست شهرگان»

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights