بعد از «سهگانه مقاومت» نوشته آریل دورفمان
برگرفته از پشت جلد «سهگانه مقاومت شامل بر نمایشنامههای بیوهها، مرگ و دوشیزه، و خواننده متن همراه با مقدمهها و موخرههای نویسنده»:
پیرزنی در ساحل رودخانه منتظر است؛ زنی میانسال پشت پنجره منتظر است؛ زنی جوان در بند منتظر است.
هر سه منتظر هستند تا واقعیت ترسناکی که بر زندگیشان گذشته، تمامیاش را روبهروی چشمان مخاطب قرار بدهند.
برای دریافت نسخه رایگان کتاب در دو فرمت پیدیاف و ایپاب اینجا کلیک کنید
یکی داستانی از قتلهای زنجیرهای و ناپدیدی اجباری به همراه خودش میآورد، دیگری صحبت از شکنجه، زندان اجباری و تاثیرهای بلندمدت آن برایتان باز میگوید و آخری، در جوی موهوم میخواهد به پسر بچهاش، به عزیز زندگیاش، توضیح بدهد که چطور آزادی بیان را ازش گرفتند، چطور او را به تیمارستان بردند، چطور آخرین نشانههای وجودیاش را از صحنه روزگار حذف کردند. او میخواهد با صدایی رسا سانسور را به پسربچهاش معرفی کند.
سهگانه مقاومت باری دیگر خیالپردازیهای آریل دورفمان، نویسنده نامآشنای شیلیایی-آرژانتینی را به دنیایی جهانشمول از واقعیت متصل میکند تا پلی باشد بر خواننده و آنچه در زندگی تصمیم میگیریم و میتواند نابود کننده تمامی عزیزهای روزگار و زندگیمان باشد.
سه نمایشنامه بیوهها، مرگ و دوشیزه، و خواننده متن روایتهایی تیره و دلتنگ از قرن گذشتهاند، ولی هنوز هم میتوانند در امروز ما هم اتفاق بیافتند، اگر حواسمان نباشد. این سه اثر را با ترجمه سیدمصطفی رضیئی و با اجازه رسمی نویسنده و مقدمهای از او برای خواننده فارسی در این کتاب بخوانید.
یکم. بعد از انتشار یک کتاب دیگر، نمیدانی باید چه کار بکنی. به قول فرناندو پسوآ، قاعدتا باید از پنجره اتاق نگاه کنی که نوشتهات (در اینجا ترجمهام) راه دهکده را در پیش گرفته و پیش مخاطبش میرود و تو هم دستی تکان میدهی، چشمی خیس از اشک میکنی و بعد برمیگردی پشت میز خودت تا سراغ تمام کردن کار بعدی بروی. یا به قول یکی از استادهای زندگیام، کار کتاب یک اعتیاد است که درمانی هم ندارد و وقتی دچارش شدی، همینجوری همراهش هستی تا وقتی زندگی تمام بشود یا مغز آدم دچار زوال شده باشد.
«سهگانه مقاومت» هم مثل هر کتاب دیگری، سمج بود و راحت عازم راه رسیدن به مخاطبش نشد. یک بخشی از ماجرا به این برمیگشت که ناشرهای تهران در مورد تواناییهایشان حقیقت را به تو مترجم نمیگویند. نام یک نویسنده شناخته شده در ایران را که میبینند، دیگر به هیچی کاری ندارند. میگویند صبر بکن، اصرار میورزند که قابلیت گرفتن مجوز انتشار این مجموعه را دارند. از ارتباطهای پشت پرده در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میگویند و تو صبر میکنی. یک موقعی هم میبینی سالها گذشته است و تو همچنان منتظر هستی.
مجموعه را در ابتدا نشر افراز به وزارت ارشاد سپرد، ولی تنها در مورد نمایشنامه «بیوهها،» حجم سنگینی از سانسور درخواست کردند که خانم افراز هرگز نشانم نداد چه خواستهاند. لطفی بود تا بهم نریزم. بعد هم نشر کولهپشتی گفت کتاب را به ارشاد میبرند و همانزمان هم بود که آریل دروفمان مقدمهای برای خواننده فارسیزبان نوشت.
البته سر کتاب دیگری هم به من گفتند کتاب را به ارشاد بردهاند و حتی گفتند مجوز گرفتهاند و به زودی کتاب منتشر میشود. وقتی فاصله افتاد و درخواست لغو قرارداد را دادم و قرار کنسل شد، خواستم نسخهای از مجوز کتاب را برایم بفرستند و گفتند راستش را بخواهی پیگیری نکردیم و کتاب مجوز نگرفته است.
ناشرهای ایران بهرغم تمام نکتههای مثبت کارهایشان، در مورد تواناییهایشان به تو مترجم حرف درست را نمیزنند و در برخی موارد، لاف هم میزنند و بعد میفهمی در کل با یک خانه پوشالی طرف هستی و مبنا و یا پایهای وجود ندارد.
دوم. نسخه رایگان «سهگانه مقاومت» در دسترس مخاطب ایرانی است و نسخه چاپی آن هم به فاصله کوتاهی خواهد رسید. کتاب در لندن، انگلستان منتشر شده و حمایت جمعی از جامعه بزرگتر ورایش قرار داشت. چندین نفر در کنار هم جمع شدند و به انتشارات نوگام ۱ هزار پوند انگلستان کمک کردند تا امکان آمادهسازی کتاب فراهم شد. سپس همانند دیگر آثار این انتشار، نسخه الکترونیکی مجانی عرضه شد.
ولی انتشار کتاب به زبان فارسی در خارج ایران کار سادهای نیست.
از یک طرف، تو نویسنده و مترجم دیگر ایران نیستی، نمیدانی در بازار کتاب کشور چه خبر است. از نشرها دور افتادهای، بتدریج دیگر ناشرها را نمیشناسی و همچنین نمیدانی مخاطب بدنبال چه کتابهایی است.
از آن طرف، وقتی خارج از ایران هستی، صاحبهای نشر هم با تو مثل یک غریبه رفتار میکنند. معطل میمانی تا شاید بشود تلفنی صحبت کنید. جواب ایمیل را یا نمیدهند و یا با فاصله طولانی جوابی مینویسند. واقعا نمیدانی کتابهایت در چه مرحلهای هستند و بعد هم وقتی اثری منتشر شد، سختی دریافت حق ترجمه و تالیف کتاب بر خستگی پایان کار میافزاید.
تمامی اینها به این واقعیت اضافه میشود که بازار انتشار کتاب خارج از ایران، خیلی بهتر از گذشته شده، ولی تبدیل به یک بازار واقعی نشده است.
نمیدانید چند مرتبه در میانه صحبت با نزدیکترین دوستانم به سکوت وادار شدم، چون نمیدانم چطور میشود راهنمایی کرد تا کتابشان به زیور طبع آراسته شود – در حالی که تهران خیلی راحت میشد کتابی را بدست ناشر خود رساند و امکان انتشار آن را سنجید.
درست که در خارج ایران همچنان میتوانی در یکی از نشرهای ایرانی اروپا و امریکای شمالی و دیگر کشورها، کتاب منتشر بکنی، ولی بهسختی میتوانی اثر را بدست فارسیزبانهای اینجا و آنجای دنیا برسانی.
درست که اینترنت و آمازون و مانند آن وجود دارد، ولی هنوز خرید کتاب الکترونیکی تبدیل به یک سنت نشده است و همچنین در نسخههای چاپی، هزینه پست به قیمت اثر میچربد و خریدار را مردد انتخاب گزینه کتاب میکند.
ولی قطعا امکانات بیشتری بهنسبت سالهای گذشته موجود است، مثالش همین انتشارات نوگام که به من مترجم اجازه داد کتابم را با اجازه نویسنده، طبق یک قرارداد حرفهای کار کنم. کتاب با دقت تمام با متن اصلی توسط نشر تطبیق داده شد و بعد همراه هم نشستیم و کتاب را نمونهخوانی کردیم.
از یک طرف نسخه رایگان در دو فرمت پیدیاف و ایپاب آماده شد و از آن سو، کتاب نسخه چاپی هم خواهد داشت – نمیدانید، این عین بهشت برای من مترجم است که میخواهم کتاب راحت بدست خوانندهاش برسد.
در کنار آن، این اثر همراه انتشارات نوگام به شهرهای مختلف دنیا میرود و در دسترس قرار میگیرد. مثالش اینکه در انتهای ماه جولای، این نشر به شهر تورنتو خواهد آمد تا آثار خود را همراه با «سهگانه مقاومت» به فارسیزبانان کانادا هم معرفی کند.
شهرگان / شهروند بیسی هم قرار است برنامهای برای معرفی کتاب در مترو ونکوور برگزار کند و زمان آن بسته به آمادهسازی نسخه چاپی کتاب است و بهزودی خبرش را منتشر خواهیم کرد. در این فاصله، امیدوارم از «سهگانه مقاومت» لذت ببرید، کتابی به تلخی روزگار ماست ولی به امیدبخشی آیندهای پایدارتر است.
شهرگان: سیدمصطفی رضیئی، مترجم و روزنامهنگار عضو هیئت تحریریه ما است. او که متولد مشهد است، در برنابی زندگی میکند.
از مهمترین ترجمههای پیشین او میتوان به چهار دفتر از چارلز بوکاوسکی در وبسایت ما اشاره کرد.
همچنین از «جاناتان استرنج و آقای نورل» نوشته سوزانا کلارک و «خرد جمعی: چرا اکثریت باهوشتر از اقلیت است،» در نشر کتابسرای تندیس، «بچهبرفی» نوشته آیووین آیوی در نشر مروارید و «خدا حفظتان کند، دکتر کهوارکیان» نوشته کورت ونهگات جونیور در نشر افراز نام برد.
او کتاب «قدرت کابالا، شگردی برای روح و روان» نوشته یهودا برگ همراه با مقدمهای از مرحوم منصور کوشان را نیز توسط انتشارات آرست (اچانداس مدیا) در نروژ منتشر کرده بود که هماکنون نسخه رایگان آن در دسترس مخاطب فارسیزبان است.
بهزودی هم چند جلد دیگر از رمانهای نوجوانان آر. ال. استاین در نشر ویدا با ترجمه او در تهران منتشر میشوند.
او در ایران ادبیات انگلیسی و در کالج لنگرا در شهر ونکوور، روزنامهنگاری خوانده است و این روزها دلمشغول آگاهیرسانی در موضوع تغییرات اقلیمی است.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
سیدمصطفی رضیئی، مترجم و روزنامهنگار مقیم شهر برنابی است. او نزدیک به سه سال است در کانادا زندگی میکند و تاکنون ۱۴ کتاب به ترجمه او در ایران و انگلستان منتشر شدهاند، همچنین چندین کتاب الکترونیکی به قلم او و یا ترجمهاش در سایتهای مختلف عرضه شدهاند، از جمله چهار دفتر شعر از چارلز بوکاووسکی که در وبسایت شهرگان منتشر شدهاند. او فارغالتحصیل روزنامهنگاری از کالج لنگرا در شهر ونکوور است، رضیئی عاشق نوشتن، عکاسی و ساخت ویدئو است، برای آشنایی بیشتر با او به صفحه فیسبوکاش مراجعه کنید.