Advertisement

Select Page

شعری از مینا بنی‌اسد

شعری از مینا بنی‌اسد

 

استخوان ترقوه‌ام را می‌جود

شبیه فرشته‌ی مرگ

که گلوی مردگان را.

 

در ازدحام صداهای نامفهموم

“که نمی‌خواستم بمیرم”

در تاریک‌‌‌خانه‌ی عکس‌های انبوه

از خاطرات پیش و پس از تولد

 

همچون ارتعاش پوزه‌ی اسب به‌ وقت خمیازه

بر خود می‌لرزم

دست دراز می‌کند مرگ

و روی شانه‌هایم

اندوهی صیقلی

کوه می‌شود

و بر پلک‌هایم ستاره‌ای سرخ

شب را آه می‌کشد!

 

زبانم لال

چون رخت سپیدی در شب

آویزان از بند

آرام

آرام

خشک می‌شوم

 

و کسی

کم‌کم

برای استخوان‌هایم

لالایی می‌خواند!

 

#مینا_بنی‌اسد

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights