معنی نامهای شهر قزوین
معنی گیزین کیسی (گودین تپه) و قزوین:
به نظر می رسد نام باستانی گودین تپه یعنی گیزین کیسی که به همراه بیت ایشتار (کنگاور) و نیشا (نهاوند) یاد شده به معنی محل نگهبانی نیرومند بوده است.
गूढ {गुह्} adj. ppp. gUDha {guh} covered
क्षय m. kshaya abode, strong
جزء اول نام گیزین کیسی یعنی گزین (پوشیده، مخفی) به ظاهر شباهتی با نام قزوین دارد، ولی با توجه به روایت کهنی که کشوین را به پهلوی به معنی کنج نگریستن گرفته است، هیئت کشوین/گَئیث وین نام قزوین به معنی محل دیده بانی درخشان با نامهای کهن راژیا (راذ-یا، محل دارای کنگرۀ دیده بانی) و ارساس (ارِذَ- اس، محل دارای کنگره های تیراندازی) منسوب بدان، همخوانی دارد. نام اردپای منسوب به قزوین را هم میشود به صورت اَرِذَ (گوشه)- پا (پاییدن) به معنی محل دارای کنگره های نگهبانی گرفت. حتی حدیث ابواب جنه قزوین هم می تواند اشاره به کنگره های مخفیگاهی تیراندازی آن یا به سبب نزدیکی آن با مازندران و گیلان سرسبز باشد.
از دروازه تانائیس (محل کنگره های متوالی نیرومند) در خبر خارس میتیلنی هم که در سمت غرب ولایت رغه (ری) قرار داشته، می تواند همان شهر قزوین اراده شده باشد.
بنابراین قزوین می تواند در کتیبه های آشوری همان دژی باشد که در آن سو با نام آندیرپاتیانو یعنی محل نگهبانی نیرومند ذکر شده است:
अण्डीर m. aNDIra strong
Patiano: the place of the fortress
در ویکیپدیا معلومات ابتدایی در مورد پیشینۀ نام قزوین را چنین آورده اند:
“قزوین را در نوشتههای قدیمی؛ شهر باستانی “آرساس” یا “آرساسیا” و در تاریخ یونان شهر قدیمی “راژیا” نامیدهاند. قرار گرفتن آن بر سر راه جاده ابریشم سرنوشت قزوین را با فراز و فرودهای تلخ و شیرین گره زده است. تاریخ نگاران ایرانی و عرب عقیده دارند که واژه «قزوین» از جمله «این کش وین» گرفته شده است، به این شرح که وقتی سرکرده سپاه کسرا به هنگام نبرد، در صف لشکریان خود خللی دید، با عبارت «این کش وین» (یعنی به آن کنج بنگر) زیردست خود را مأمور رفع خلل کرد و در نتیجه سپاهیان او پیروز شدند. آن گاه در آن محل؛ شهری بنا کردند و آن را «کشوین» نامیدند و در دوره اسلامی، عرب ها، این واژه را معرب کرده و آن را «قزوین» نامیدند.
بر پایه نوشتههای یونانی و رومی پیش از دوران هخامنشی ، مردمی که آنها را «کاسی ها» یا «کاسیت» می نامیده اند، در کرانه باختری دریای شمال ایران می زیستند که به گفته بعضی از تاریخ نگاران، آریایی یا از ملیت «میت تانی» به حساب می آمدند. گفته میشود این قوم مدتها پیش از مادها به ایران آمده و قرنها در کرانه باختری دریای هیرکانی( کاسپین)- (خزر) استقرار یافته بود. گفته شده که نام قزوین از این اقوام، و از نام دریای کاسپین گرفته شده است.
همچنین گفته شده اشکانیان قزوین را به نام مؤسس آن “اردپا” می خواندند. و ساسانیان نام این شهر را “کشوین” (یعنی سرزمینی که نباید از آن غافل شد) نهاده بودند. در برخی متون نام این شهر “قسوین” (یعنی شهری که مردمی پر صلابت و استوار دارد) ذکر شده است .
در مورد وجه تسمیه نام قزوین نظر دیگری نیز وجود دارد. گفته میشود که کوهستان های شمالی قزوین همواره زیستگاه مردمان سرکش بوده (دیلمیان) و آبادی های دشت قزوین پیوسته دست خوش تاخت و تاز و تاراج طایفه های گوناگون قرار داشته است. به فرمان حاکم وقت، برای جلوگیری از تاخت و تاز کوه نشینان، یک دژ در مدخل کوهستان شمالی قزوین و دژ بزرگ دیگری برای استقرار سپاهیان در محل کنونی قزوین بنا کردند. اولی را «دژ بالا» و دومی را «دژ پایین» نامیدند که با گذشت زمان، نام «دژ پایین» دچار دگرگونی شده و به «دژپین»، «گژوین» و سپس «کشوین» تبدیل شده است. در دوران شاپور ذوالاکتاف قلعه ای – در جای همان دژ – بنا کرده و همان کشوین نامیده شد. این نام در دوره اسلامی معرب شده و به قزوین تغییر یافته است.
در نظر دیگری گفته شده قزوین در اصل «کزوین» و مرکب از «کزو» به معنای پسته و «ین» به معنای شهر- شهر پسته- بوده و بعدها معرب شده و به قزوین تبدیل شده است. محمود کاشغری در کتاب دیوان لغات الترک که در قرن یازدهم میلادی برشته ی تحریر درآورده در رابطه با وجه تسمیه قزوین (به ترجمه محمد دبیر سیاقی) می نویسد: قاز نام دختر افراسیاب است و اوست که شهر قزوین را بنا کرده است و اصل آن قاز اوینی (Qaz oyuni) است یعنی جای بازی قاز. زیرا که او آنجا سکونت داشت و بازی می کرد. و از این معنی است که قزوین را از سرزمین های ترک شمرده اند.
لقب قزوین
لقب بابالجنه یا مینودر به معنی: دروازه بهشت به جهت حدیثی از پیامبر اسلام محمدمصطفی به شهر قزوین داده شدهاست. در این حدیث ایشان میگویند:
(قزوین باب من الابواب الجنه) یعنی: قزوین دری از دربهای بهشت است.”
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
جواد مفرد کهلان محقق تاریخ اساطیری ایران