میخواستی ترانه سُرای وطن شوی
میخواستی ترانه سُرای وطن شوی
چشم تو از کدام غزل، آب خورده است ؟
ای شوکت ِ شریف ِغزا ل ِ قصیده ها !
آواز تازه ات
در سینهی سپیده وُ آیینههای ماست.
درباغ ِ داغدیده، که پیغام ِعشق را –
با شور ِعا شقانه ات پیوند کرده است .
در شعر من، که شاعر ِ شیدایی ِ توام .
میخواستی، ترانه سُرای چمن شوی.
هم صحبت ِ صمیمی ِگیتار-
در کوچه سار ِغمزدهی این وطن شوی.
میخواستی …. ولی
فریاد ، در گلوی تو خونین وُ سرد گشت.
نام تو در زمانهی بیداد –
همرنگ ِ درد گشت.
در روزگار ِآه
آیا کدام ماه؟
درجستجوی چشم تو میگرید.
رضا مقصدی