نقد کتاب: آنتالوژی صدای اعتراض قلم
نقد کتاب: آنتالوژی صدای اعتراض قلم- تابستان ۲۰۰۹ ایران.
به کوشش مهناز بدیهیان، انتشارات ماهمگ، سانفرانسیسکو، کالیفرنیا، آمریکا.
کتاب به ندا و سهراب، شهدای تابستان ۱۳۸۸ ایران، تقدیم شده. کتاب بقطع جیبی در ۱۷۴ صفحه حاوی فهرست کتاب، پیشگفتار، تاریخچه شعر اعتراض در ایران، شعرهای اعتراض، داستانها، بیوگرافی نویسندگان می باشد. در این کتاب از ۳۶ شاعر ۴۶ شعر و ۴ داستان نویس با داستانی کوتاه از هرکدام آمده اند. بتقریب نیمی از شاعران زن می باشند که در شعر اعتراض و تاریخ ادبیات فارسی درخشندگی ویژه ای دارد. روی جلد، طرح قوی و گویای اعتراض، از مهناز بدیهیان است. مهناز از چهره های پرتوان ادبی زبان فارسی برونمرزی است که اشعار بدیع ایشان سالهاست دلخستگان راههای دور از وطن را سیراب می کنند. این شاعر مثبت و پرانرژی نمونه زنان پس از انقلاب جمهوری ۱۳۵۷ است. انقلابی که خیلی زود بوسیله جناحی غالب هایجک شد؛ بجان جوانان و دگراندیشان افتاد. http://www.mahmag.org/farsi/iranianpoetry.php?itemid=2027#more
آثار شاعران زیر در این کتاب آمده: شبنم آذر، گیل آوایی، منصوره اشرافی، سوری احمدلو، بیژن باران، مهناز بدیهیان، حسن بصیری، سیمین بهبهانی، فرشته پناهی، شاهرخ تندرو صالح، محمدرضا جعفری، سرور جوان، داریوش خطیر، اسماعیل خوئی، آزاده دواچی، روبایی، فرامرز سلیمانی، فریبا شادکهن، جعفر شفیعی نسب، مهرداد شهابی، لیلا صادقی، محمد صبوری، مروارید قادری، علی کریمی، بابک صحرانورد، معصومه ضیائی، هومن عزیزی، مروارید قادری، علی کریمی، نصرت الله مسعودی، محمود معتقدی، رباب محب، مرتضی میر آفتابی، آرش نصرتاللهی، مجید نفیسی، مینو نصرت، مریم هوله، کوروش همه خانی، راحله یار، اسماعیل یوردشاهیان اورمیا. داستان ها از رضا بی شتاب، علی زوارکعبه، بابک صحرانورد، سروش علیزاده می باشند. راه خرید کتاب در اینترنت در پایگاه ادبی ماهمگ در فوق داده شده. کتابی بهمین نام با گزیده های جدیدی از شعرهای اعتراضی ایران در حال ترجمه به انگلیسی است. این کتاب را ۲۰ شاعر سرشناس آمریکا ویراستاری می کنند.
*
در پیشگفتار آمده: در طول تاریخ جهان، هنر و اندیشه از صداهای پر قدرت اعتراض و وجدان بیدار جوامع انسانی بوده اند. اعتراض توسط هنرمندان و متفکران در همه ی نقاط دنیا رایج است.. امروزه شاعران زیادی هستند در کشورهای تحت ستم که زندگیشان را بخطر می اندازند یا زندانی می شوند. زیرا از طریق شعرشان سخنگوی مردم می شوند.. احمد شاملو: تعهد در ذات هیچ هنری نیست. این هنرمند است که باید متعهد باشد یا نباشد. در این پیشگفتار نمونه ها، نگینه ها و نامهای بسیاری نامآوران هنری و ادبی آمده اند که نشان میدهد: تعهد سلیقه فردی نیست؛ امری جهانی و تاریخی است که در تمام ازمنه تاریخی و در تمام ۱۹۰ کشور عضو سازمان ملل وجود داشته و دارد. شاخصترین شاعر تعهد جهانی، نرودا، صاحب جایزه نوبل ادبی، ست. همو گوید:
من زاده شده ام که غصه ها را بخوانم
که دیوهای خرابکار را برملا کنم.
تا بیشرمی را بایک توسری کنترل کنم.
تا زخمهای غیر انسانی را لمس کنم.” ص ۱۲
بخش دوم کتاب، تاریخچهی ادبیات اعتراض در ایران، با این شعر میهنی آغاز می شود:
در میان طوفان، همپیمان با قایقرانها
گذشته از جان، باید بگذشت از طوفانها.
به تیره شبها، با یارم دارم پیمانها
که برفروزم آتشها، در کوهستانها.
دکتر رقابی: ترانه مرا ببوس
این ترانه نمونه شعر تعهد است که در فرهنگ ایرانی ماناست. پس از کودتای تابستانی و قلع و قمع سیاسی، این ترانه سروده شد. ظرف نیم قرن بعد به ضمیر فرهنگی ایرانیان تصعید کرد. در این مفصل ۵ عنصر مبارزه در هزوارشی با استعاره شاعرانه پیچیده شده: کوهستان = مردم، یار = سازمان، آتش = آگاهی، پیمان = تعهد، طوفان = قهر دولت.
ادبیات در رابطه با مقطع تاریخی هر قوم به انقلابی، اعتراض، تعهد تفکیک می شود. ادبیات انقلابی در مقطع فروپاشی نظام قدیمی و پیدایش نظام نوین آفریده می شود. نمونه: سیمون بولیوار در آمریکای لاتین بضد استعمار اسپانیا، خوزه مارتی در کوبا، جفرسون در آمریکای شمالی بضد استعمار انگلیس، مایاکوفسکی و گورکی در روسیه اوایل سده ۲۰م. در ایران رساترین صدای شاعر انقلابی فرخی یزدی در انقلاب مشروطه ۱۹۰۶ و سلطانپور در انقلاب جمهوری ۱۳۵۸ می باشد. بخشهای دیگر، ادبیات بازاری و حاشیه اند. نامآورترین نویسندگان/ شاعران در اردوی ادبیات تعهد قرار دارند: فردوسی، خیام، حافظ، مولانا، داستایوسکی، شاو، دیکنز، لورکا، نرودا، تواین، پاسترناک، هاینه، شللی، شکسپیر، اکو، مارکز، شاملو، نیما، فروغ..
ادبیات اعتراض در آمریکا، هم از نظر سنت و هم از دید محتوا، جلوه خاصی در جهان دارد. زیرا این کشور نخستین جمهوری مدرن و رنگین کمانی از نژادها/ ملیتها می باشد. ظرف ۲ سده گذشته در آمریکا، ادبیات اعتراض آیینه مشقات بود برای: مهاجران فقیر، بردگان، کوچ اجباری سرخ پوستان بومی، تکاپوی زنان برای رای، خروش کارگران، فشار بر اقلیتها، دار زدن نوجوانان سیاهپوست، رکود بزرگ دهه ۳۰ در خوشه های خشم اشتاینبک، تزویر محافظه کاران در آثار مارک توین، خواست حقوق مدنی دهه ۶۰، موج ۲م فمنینیزم، جنبش فراگیر ضد جنگ هندوچین، حقوق لاتینها، دگرباشان، افشای دخالت دولت در امور خصوصی، تهیدستان بدون بیمه طبی، بیخانمانها، جرایم استیصالی اقتصادی، اعتراض به جنگ عراق.
در شاعر متعهد، وجدان بیدار است. برشت در نامه ۱۹۴۲ “عشق به حقیقت و خشم بر بیعدالتی” را باعث تبعید می داند. او سنت تبعید در تاریخ و برخی شاعران چینی سده ۸ و م در غربت مانند لائو تسو Lao-tsu ، ته چینگ ching Te و تائو Tao از سده ۶ ق.م. را بررسی می کند. سعدی ۳۰ سال دور از موطن بود؛ ناصرخسرو هم نیز. در یونان یوریپید، روم اوید Ovid ، در ایران زرتشت، مانی، ارژنگ در گریز و اختفاء به نواحی دوراز دسترس حاکمان خودکامه رفتند.
سارتر در بیانات ۱۹۴۵ خود گفت: مولفان خطر {از سوی آپارات خشن دولت برای} عنصر اخلاق و سیاست را در نوشته ها فراموش می کنند. او Committed Literature/ Literature Engagee ادبیات تعهد – بعربی ادبیات التزام و الادب الملتزم – را برای نویسنده کنشگر باوجدان اجتماعی بکار برد. در مرگ سارتر ۱۹۰۵- ۱۹۸۰ عنوان روزنامه های پاریس این شد: فرانسه وجدان اش را از دست داد. منظور سارتر این است که ادبیات در برابر واقعیات نباید قرص خواب آور یا نسیانگر باشد؛ نیز منقدان مرفه نباید از خطر خشونت دولت نسبت به ادبیات تعهد غافل باشند که سانسور پله اول این پلگان ضمخت منتهی به تاریکخانه های حبس و آزار است.
ادبیات تعهد شامل ادبیات اعتراض، ادبیات انقلاب، ادبیات تبعید می شود. ادبیات تبعید گاهی بزبان مادری مولف، گاهی بزبان موطن دوم او منتشر می شود. ادبیات اعتراض با مبارزات خیابانی در شرف تکوین رابطه دارد. ادبیات اعتراض اجزای شعار، پلاکارد، سخنرانی، شبنامه، مصاحبه، طومار، فراخوان، نامه سرگشاده، سرود و اشکال متنوع خیابانی دارد. سرودهایی مانند “سرآمد زمستان، یار دبستانی، ای ایران” و دهها سرود بزبانهای فلات در تحکیم سازمانی و وحدت معترضان بسیار اثر گذار اند. در هر خیزش عمومی/ خیابانی شعارها مورد بررسی سیاسیون قرار گرفته تا به مطالبات جنبش پی برده شود.
ادبیات اعتراض ادیب را به مبارزه قلمی و قدمی تحریض می کند. ادبیات اعتراض سریعترین وسیله برای پیشبرد قانونی برای رفاه عامه است. با پیدایش رسانه های گروهی در نیمه دوم سده ۲۰م و رسانه های جهانی در نیمه اول سده ۲۱م میتوان این را بوضوح بطور روزانه دید، شنید، خواند – اخبار هر جای جهان بهمه جای جهان با ماهواره و اینترنت ترابری می شوند.
شعارهای پیشرو توده ها را در هر انقلابی بسیج می کند؛ پس از پیروزی، این شعارهای ارزنده توسط مجریان فرهنگ منحط گذشته به لجن کشیده می شوند. از عشق انسانی مسیح تفتیش عقاید/ انکوزاسیون Inquisition، از برادری/ برابری انقلاب کبیر فرانسه گیوتین برای گردن زدن مخالفان جناح در قدرت، از نان و مسکن و کار برای همه در انقلاب اکتبر به گولاکها و تصفیه های خونین استالینی می رسد. اصولا محافظه گران از گردش قدرت/ حاکمیت ادواری، انتخابی، تخصصی گریزانند؛ آنها حاکمیت مدام العمری یا حتی موروثی در خانواده خود را می خواهند. نمونه: کره شمالی، کوبا، سوریه، مصر، عربستان، امارات.
چند نگینه از اشعار مندرجه در کتاب بقرار زیرند:
سهرابها بخاک غنودند، آرام آنچنان که نبودند/ کو چاره ساز نفرت و نفرین، تهمینه های سوگ و عزا را؟ – سمین بهبهانی. ص ۴۳ . در این بیت شهبانوی غزل معاصر فارسی اسطوره حفظ شرایط موجود با پسرکشی در تاریخ استبدادی فلات را موزون، موثر، موجز بیان می کند.
اسماعیل خویی با سبک ویژه آوردن واژه های فلسفی فرشی از اساطیر فلات و واقعیات دردناک جنایت در روز روشن در خیابانهای شهر را عرضه می کند. در این شعر ردیف نام شهدای بهار، با ندا بر تارک این طومار خونین، از وجدان بیدار شاعر سخن می گوید:
وقتی که مرگ،
با نگاه سردکننده ش،
بر چشم بی گناه ندا چیره شد..
و آنسوی تر،
کیانوش،
بر ناگهانه بستری از خون بر اسفالت،
خود را گرفته بود در آغوش؛
وگرچه داشت می رفت از هوش..
اشکان
ناژوی نوجوانی بود
که می توانست آرایه ی چمنزاری باشد
با چتر سایه دارش.. ص۵۴-۶۰
از شاعران جوان نیز نمونه هایی پر از خروش و خشم آورده شده اند. فریبا شادکهن در شعر چشمان سبز با ارجاعات به ترانه ی موسوی چنین می خروشد:
من نعره های دختران زندانم
قلب شکافته ی فریاد خیابانم
دیوارها نتوانند بگیرند صدای مرا
حتی همین لحظه
که در
ناکجاویرانه پنهانم.. ص ۷۵
در شعری پر از دلهره مهناز بدیهیان تصویر مهیب از جانیان خیابانی میدهد که با “خنجر و چماق” “گلهای باغچه” را پرپر می کنند. همو ادامه می دهد:
مردمی که عمری بدنبال مترسکهایی بوده اند
با کلاههای پیچ در پیچ
و با نگاههای شمشیر
و قلبهای که پر از خون غلیظ دختران ماست
و پر از صدای تودرتوی مردان بگناه..
اکثر اشعار از وجدان انسانی شاعران مالامال اند. چند نمونه از شاعران پراحساس و نماینده نسل انقلاب در زیر می ایند. بسیاری از آنها بخاطر حساسیت اجتماعی مجبور به تبعید به غرب شده اند. یکی از شاعران باوجدان بیدار، شاعر پرخروش کردستان مریم هوله است. اشعار او جریان سیال ذهنی عدالت خواه است که با تصویرهای سریع حسی و صوتی خواننده را گلباران می کنند. او در اشعارش بدرستی صفتهای نامرسوم را برای اسمها بکار می برد. در سنت ادبی فارسی باران رحمت فراوان بکار رفته؛ ولی هوله “در خشم باران باش” شعری با ریتم سریع در حافظه خواننده می نشاند که چنگ در وجدان انسانی و حساسیت اجتماعی خواننده می کند:
رقص مردگان بین میهمانی بین قبرها
چقدر سر هدر می شود..
توی قبر بیدار می شوم هر لحظه
کدامیک کمی کمتر ترسناک است؟! خواب یا بیداری؟
.. ملت غیور من
درد می کشد تبعید صبور من
می نالد دیوار از صدای رشد مردم در
خیابانها ۱۰۹-۱۱۲
یکی از شاعران زاده افغانستان در غرب راحله یار است. این کشور تاریخی با مردم شعر دوستش ۱۰۰ سال است که آب خوش از گلویشان پایین نرفته. هنوز هم معلوم نیست کی به آرامش ملی دست یابند. در حالی که گرایش عمده در شعر ایرانیان سپید ات؛ در افغانستان اوزان عروضی جنبه غالب در شعر را دارند. در این کتاب غزلی پراحساس از راحله یار آمده:
دردا و دریغا که لبی باز نکردی/ بانگی نزدی معرکه آغاز نکردی.
ای وای از آن مشت که آزرد دهانت/ مشتی نزدی درب قفس باز نکردی.. ص ۱۱۳
بررسی داستانهای این کتاب ارزنده نیاز به فرصتی دیگر دارد. ولی برای حسن ختام سطری از حافظ – که بر پیشانی داستان تابستانی که تو را گم کردم از رضا بی شتاب امده- در اینجا آورده می شود:
ساقی بیا که عشق، ندا می کند بلند.
کان کس که گفت قصه ی ما، هم ز ما شنید.