گفتوگو با آزیتا قهرمان؛ شاعر، نویسنده و مترجم ایرانی ساکن سوئد
آزیتا قهرمان، شاعر و مترجم، در مشهد به دنیا آمده است و از سال ۲۰۰۶ در سوئد سکونت دارد.
به عنوان یکی از شاعران مطرح ایرانی، چندین کتاب به زبانهای دیگر از جمله سوئدی و انگلیسی منتشر کردهای. همچنین برخی از کتابهایت، از جمله کتابی که در این مطلب معرفی میکنیم دو زبانه هستند. چرا تصمیم گرفتی کتابی دو زبانه منتشر کنی که در آن اشعار فارسی و انگلیسی، نه در دو بخش مجزا که دقیقا در کنار و مقابل هم منتشر شدهاند؟
قبل از هر چیز ممنونم که با علاقه کتابNegative of a group photograph (نگاتیو یک عکس دستجمعی) را خواندی و پرسشهایی که در ذهنت شکل گرفت برایم نوشتی. پیش از این کتاب در سال ۲۰۱۲ از سوی مرکز ترجمه شعر پی تی سی Poetry translation center Ptc در لندن دفتری دو زبانه از شعرهایم به انگلیسی منتشر شده بود. این مرکز یکی از فعالترین مراکز فرهنگی در زمینه ترجمه است که با همکاری شاعرانی که همه از چهرههای شناخته شده شعرامروز انگلیس هستند و همکاری یک مترجم دیگر که به هردو زبان تسلط دارد مجموعهای از شاعران مختلف را از زبانها و کشورهای گوناگون به خوانندههای انگلیسی زبان معرفی کردهاند. چند سال پیش به همت سارا مگویر Sarah Maguere شاعر انگلیسی و مدیر این پروژه تمام ترجمههای منتشر شده از زبانها و شاعران مختلف در یک آنتولوژی به صورت چند زبانه منتشر شد. بعد در سال ۲۰۱۶ مرکز ترجمه شعر از سوی ناشری که با آن آشنایی نداشتمِ، نشر بلاداکس Bloodaxe نامهای برایم نوشتند که با همکاری این مرکز آنها مایل هستند شعرهای بیشتری از کارهایم را به انگلیسی ترجمه ومنتشر کنند. وقتی با این انتشارات و روال ترجمه و کارهایی که منتشر کرده بود آشنا شدم، برایم مایه خوشحالی بود. فهمیدم نشربلاد اکس یکی از فعالترین ناشران علاقهمند به شعر در انگلیس است. این موضوع خیلی دلگرمم کرد. دو زبانه بودن کتاب تصمیم ناشر و مرکز ترجمه شعر لندن بود. چون در کارهای قبلی شان نیز همین شیوه را همیشه در کارهایشان دنبال کردهاند.
وقتی کتابت را می خواندم به نظرم رسید که، حداقل برای خواننده فارسی زبان، قرار دادن متن فارسی در کنار متن انگلیسی به ایجاد فضای نوستالژیک در این کتاب کمک کرده. این فضا با محتوای کتاب هم بسیار همخوانی دارد. آیا قصدت دقیقا همین بوده؟
قصدم ایجاد فضایی نوستالژیک نبود. بیشتر مایل بودم دگرگونی زبان و فضای شعرها در طول سالها در رابطه با اتفاقات اجتماعی و تغیرات زندگیام نشان داده شود. همیشه در کارهای مشترک و همکاری مترجمان انگلیسی، اوکراینی و یا ادیتور سوئدی کتابها کاملا به ایدهها و نظرات و آزادی عمل آنها اهمیت میدهم. ترتیب و همخوانی شعرها بنا به سلیقه مترجمان مورا دلی و الهام شاکری فر و تصمیم نهایی ناشر در نظر گرفته شده است. فقط در مرحله اول من همراه با مترجمان از هر کتاب پنج شعر از نخستین شعرهایم تا به امروز بنا به تاریخ انتشار از سال تا ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۸. یعنی از میان کارهایی که در طول سی سال منتشر شده بود و همچنین از شعرهای منتشر نشده؛ انتخاب کردیم. قرار شد همه نوع شعری که در این سالها نوشته و آزمودهام به عنوان نمونه در کتاب باشد. در مرحله بعد اما به جای ترتیب زمانی تم موضوعی برای چیدمان شعرها در کتاب در نظر گرفته شد تا خواننده انگلیسی زبان راحت تر با شعرها پیش برود.
درون مایهٔ برخی از اشعار کتاب “نگاتیو یک عکس دست جمعی”، غربت، تبعید، از دست دادن، عشق، نوستالژی و .. ست. به عنوان شاعری که بخشی از دوران زندگی ات در تبعید و دور از وطن گذشته، فکر می کنی تبعید و غربت به نوعی اشعارت را شکل و تغییر داده؟ یا اینکه آیا حتی خودت را به عنوان شاعر تعریف کرده و تغییر داده؟
شاید در قدیمیترین شعرهایم نیز بتوان این موضوعات را پیدا کرد. سالها پیش برای زندگی به سوئد آمدم و بعد دوباره به جایی دیگر رفتم و شاید هم روزی از جایی دیگر سر در آورم. مهاجرت را بیشتر تعریف این وضعیت میدانم. اما به هرحال همه تغییرات؛ تجربه بحران در زبان و تغییرات زندگی و سرگشتگی ذهنی برای هرکس به نحوی اتفاق میافتد. این تجربه از عمیقترین و پیچیده ترین اتفاقات زندگی هر انسانی است . تلاشی پایان ناپذیر وچند سویه که هرگز تمامی نخواهد داشت. این شبیه داستان زندگی انسان روی زمین روند یک جدال همیشگی است و مسلماً هم دستاوردهای باارزش و خوب دارد؛ هم سرگشتگی و تعلیق و احساساتی که در بعضی شعرها ظاهر شده است.
بهجز اینکه شاعر مطرحی هستی مترجم هم هستی. تا جایی که میدانم در ترجمهٔ این کتاب نظارت فعالی داشتهای و این یک پروسهٔ سخت و زمانبر یک و نیم ساله بوده. لطفا کمی دربارهٔ این پروسه برای خوانندگان توضیح بده.
مطرح بودن یک وضعیت متغیر است. جوهر خلاقیت و تداوم در مسیر راه ؛ فردیت ما را شکل میدهد. این جستجوی عاشقانه و تمام ناشدنی در طول زمان به یک شاعر هویت میبخشد. در مورد ترجمه شعرها هر شعری نخست بوسیله مترجمی که هردو زبان را میدانست و بعد با همکاری هردو مترجم بازنویسی و دوباره ترجمه می شد. اشعار ترجمه شده برای من نیز فرستاده میشد تا بخوانم و اگر نظر و پیشنهادی دارم بنویسم. در بسیاری از سطرها چیزی عینن همان که در فارسی بود به انگلیسی امکان نداشت. بعضی شعرها بسیار وفادارانه به اصل نزدیکترند. این همکاری ماهها ادامه داشت. در نتیجه تلاش مترجمان بسیار خوب کتاب الهام شاکری فر و مورا دلی در زبان انگلیسی شعرها زبانی آشنا؛ خوش آهنگ و معنای جا افتاده دارد و ترجمه کتاب موفق به دریافت جایزه ترجمه از سوی English pen شده است.
وقتی کتابت را می خواندم به نظرم رسید که در چندین شعر این مجموعه، ایماژها و حتی مفاهیم وقت ترجمه ساده شدهاند. آیا این ساده سازی تصاویر و مفاهیم چند لایه و پیچیده آگاهانه بوده؟ در واقع سوال اصلیام این است که آیا معتقدی در کل اشعار انگلیسی به نحوی ساده و سر راست و شفافتراند و دلیل ساده سازیها این بوده؟
نظرت کاملا درست است. این بر می گردد به این که شعر انگلیسی و شعر فارسی در شیوه بیان و ساختار زبان شعری بسیار از هم متفاوت هستند. در بعضی از شعر ها ایماژها و استعارهها به چیزی مشابه در زبان دوم بدل میشوند. اما بافت زبانی شعر همیشه در ترجمه سادهتر و شکسته میشود و موسیقی و لایههای معنایی و رابطههای زبانی و فرهنگی همه از بین میرود. ترجمه هر شعر تولدی دوباره و یک دگردیسی در زبان دوم است. یادم هست در موردی من از “گل سرخ” نام برده بودم و شعر درباره کسانی است که با پرچمها و لباسهای سیاه با گلی سرخ در شهر راه میروند. شعر اشارهای به ممنوعیت عشق است و گل سرخ نماد این موضوع. شعر کاملا وفادارانه ترجمه شده است. اما “گل سرخ” در ترجمه انگلیسی مفهومی دیگر را به ذهن خوانندهٔ انگلیسی زبان میآورد. مراسمی که هر سال به یادبود جنگ کسانی با گلی سرخ در خیابانهای شهر برای یادبود خاطره از دست رفتگان راه پیمایی میکنند. به هر حال این آشنا سازی و از خود کردن در ترجمهها اتفاق میافتد تا بتواند غرابت فرهنگی را به آشنایی و بیگانگی را به مفهوم خودی نزدیک کند. واقعا ما نمیدانیم چقدر از اشعاری که از شاعران مهم دنیا به فارسی خواندهایم عینن و کامل دریافتهایم . آیا همان مفهوم و جهان فکری و شعری را درک کردهایم یا با ذخیره فرهنگی و ذهنیت بومی و عواطف تربیت شده خودمان معنای دیگری دریافتهایم. این همان خاصیت جادویی جوهر شعر است. مهمترین وجه مشترک قابل انتقال که فراسوی همه کلمه ها؛ بیگانگی ها و مرزهاست؛ عواطف و احساسات مشترک بشری است که باهمدلی و درک شاعرانه میسر میشود.
شعر فارسی را در زمان ما چطور ارزیابی می کنی؟ به نظرت در مقایسه با شعر انگلیسی و سوئدی شعر فارسی کجا ایستاده و دارد چه می کند؟
در این سالها کتاب شعرهای موفقتر آنهایی بودهاند که تجربههای زیسته شاعر را با زبان شخصی و ذهنیت خلاقانه؛ پیوسته با یک تم موضوعی در یک کتاب ارایه داده اند . این یکدستی و تعامل در کل یک کتاب شعر؛ در شاعران اروپا و انگلیس و همینطور در کتاب های شعر فارسی امروز بیشتراز همیشه مورد توجه قرار گرفته است. کتابهای شعر خوب و خواندنی در این سالها بسیار بودهاند. اما چیزی که برای هرخواننده دلبسته به شعر ملالآور است؛ عدم صمیمیت در بیان تجربهها، پیچیدگی ظاهری زبان و نداشتن تخیل و یا احساسات تکراری است. در مورد مقایسه شعر فارسی با شعر سوئد و یا انگلیس نیاز به دانش و تحقیقی چند سویه است که بتوان از جنبههای مختلف به موضوع نگاه کرد. اما به عنوان یک خواننده مشتاق شعر میتوانم بگویم با وجود تشابهات، شعر این سرزمینها همان قدر با هم متفاوت هستند که تاریخ؛ فرهنگ، زبان و شیوه زندگی این مردمان در دنیای امروز و گذشته. شعر فارسی بر خاسته و بالیده در رازوری عرفان و حکمت ادبیات حماسی است و در دگردیسی خود در دوران مدرن نیز درگیر مسایل اجتماعی و جلوههای فرهنگی خود بوده است . شعر سوئد که از نمونه های مدرن ادبیات به شمار میاید در بافت فرهنگی و تاریخی خود در بستری دیگرشکل گرفته و در مسیر تغییرات و رشد مدرنیسم به شکلی دیگر با طبیعت؛ هستی؛ انسان و جهان امروز رابطه داشته است. ما هر کدام راه خودمان را می رویم اما با ترجمه از دنیاهای یکدیگر آگاه می شویم ، از یک دیگر تاثیر می پذیریم و نزدیکتر میشویم.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
ساره سکوت متولد سال ۱۳۶۳ خورشیدی در ایران است. تحصیلات دانشگاهی وی در ایران در رشته کامپیوتر و مهندسی شیمی پتروشیمی به دلیل مهاجرتش از ایران ناتمام ماند. پس از مهاجرت، در شهر تورنتو کانادا تحصیلاتش را در دو رشته دستیاری دندانپزشکی و رشته علوم زیست- پزشکی به پایان رساند. نوشتن شعر را از دوران کودکی شروع کرد و در سال ۱۳۹۴ اولین مجموعه شعرش با نام “چهارده معصومه” از طریق نشر گردون در برلین منتشر شد که با توجه به دسترسی محدود مخاطبین به این کتاب بازتاب خوبی در ایران و افغانستان داشت.
از سال ۲۰۱۲ به همکاری یکی از دوستانش گروه دانشجویی کالچرال ایونتز را در دانشگاه یورک شهر تورنتو تشکیل داد که این گروه به مدت دو سال شب شعر ها و نشست های ادبی متعدد به زبان فارسی در این دانشگاه برگزار کرد. بعد از مدتی، این گروه تحت عنوان جدید “کانون شعر تورنتو” با گروهی از دیگر داوطلبان فعالیت خود را از سر گرفت. از جمله فعالیتهای کانون شعر تورنتو می توان به فلش ماب های کمپین کتابخوانی کانون شعر تورنتو در جشنواره تیرگان تورنتو و همچنین در شهر سن دیگو ،اهدای کتاب کودک به کودکان در جشنواره تیرگان، برگزاری شب شعرهای متعدد ، برنامه کتاب میهمان ، برنامه همکلاسی آنلاین و همچنین نمایشگاه سه روزه کتاب کانون شعر تورنتو اشاره کرد..
ساره هماکنون مسئول صفحه ادبیات مجله شهرگان و کانون شعر تورنتو و مترجم داوطلب برای گروه فمنیسم روزمره است. از جمله فعالیتهای او میتوان به ترجمه و زیرنویس ویدیو، تدریس خصوصی زبان عربی و انگلیسی در ایران، همکاری با موسسه حمایت از پناهندگان به عنوان مترجم داوطلب در تورنتو و دیگر فعالیتهای فرهنگی داوطبانه نام برد. او در شهرها و جلسات متعددی در آمریکا و کانادا شعر اجرایی اجرا کرده است. اشعار اجرایی او با استقبال گسترده ای روبرو شدهاند. گوشههای از برخی اجراهای او را می توانید آنلاین ببینید.
هم اکنون در کشور آمریکا سکونت دارد و دانشجوی آنلاین واحدهای مختلف ادبیات فارسی و فلسفه است که از طریق دانشگاه های معتبر جهان و به صورت انلاین ارائه می گردند. از ساره سکوت اشعار متعددی در کتابها، سایتها و مجلات مختلف در کشورهای ایران ، کانادا، آمریکا ، افغانستان و .. منتشر شده است. او در حال حاضر مشغول نوشتن چند کتاب شعر و داستان است. کتاب دوم او “پیامبر درختها” در ایران منتظر مجوز چاپ است و احتمالا قبل از سال جدید از طریق نشر هشت منتشر خواهد شد. کتاب سوم او ” مادرکبوترها” در دست بررسی و آماده چاپ است.