بودن یا نبودن؟!
بحث در این نیست، وسوسه این است!
نگاهی اجمالی به اجرای نمایشI Love TV از پرویز صیاد
گزارش و عکس: امیر آذرنوشه
وسوسهای که رنگهای اصیل و رقیق هنر، کلمه و احساسات کسی را برمیانگیزد که میتواند حیاتی باشد برای زنده ماندن روح آدمهای آگاه و ناآگاه تا با رشد افکار، خالق خاطرههایی باشد که مقصد تغییر و یا تحول یک جریان است. در این میان تمام اجزای هنر دست به دست هم میدهندو نوایی آهنگین را میسازد که هم آرامشبخش است و هم زنگ بیدارباش برای یک تفکر جدیدیا مرور آن. هجو و طنز در هر زمان و موقعیتی میتواند التیامی بر مشکلات یک جامعه باشد به خصوص جامعهٔ در حال حاضر ایرانی که در هجو یاری دهنده است نه مدح و طنز. دراین میان پرویز صیاد در طی این سالهای پربار هنریاش همیشه با موضوع و خلق شخصیتهای گوناگون که صمد به گوش ایرانیان آشناتر است و با سرکاراستوار، اختاپوس، کاف شو، اسدالله میرزای دائیجان ناپلئون، مظفر، ستارخان،خواستگاری، در امتداد شب، بن بست و حسن کچل خاطره ساز شد و با فیلم فرستاده بار دیگر قدرت خود را در نویسندگی، کارگردانی و بازیگری به نمایش گذاشت. پرویزصیاد چند سالی است که با تئاتر مستند ارتباط خود را با مردم حفظ کرده و این بار هم در سالن Evergreen CulturalCenter در شهر کوکیتلام(ونکوور بزرگ) با نمایشنامهای مستند به نام خاطرات پرویز صیاد و صمدش در سه پرده با بازی خود و کاراکتر صمد آقا برای دومینبار، باردیگر بهروی صحنه به اجرادرآورد. نمایشی که مملو از نوستالژی و حرفهای گفته و ناگفته بود. خندههایی که همان زنگ بیدارباش را به همراه داشت. دیالوگهایی که در پس خندههایش تماشاچی را به تفکر صحیح و مقایسه آگاهانه شرایط دعوت میکرد.
صمد آقا اکنون تنها یک جوان روستایی نیست که بخنداند؛ بلکه میخنداند برای مرور تاریخ گذشته و حال، جهت رسیدن به یک خودشناسی اجتماعی بهتر و تقویت حافظهٔ بلندمدت جامعه ایرانی.