بیماریهای دنیای نو
طب نوین برای رسیدن به جایی که امروز هست راه طولانی و پر فراز و نشیبی پیموده است. در ابتدای دوران مدرن، در انگلستان میزان مرگ و میر نوزادان حدود ۲۰۰-۱۵۰ به ازای هر ۱۰۰۰ نوزاد متولد شده بود. امروزه این میزان در سطح جهانی به ۲۹ مرگ به ازای هر ۱۰۰۰ تولد رسیده است و در همین کانادا این عدد ۴ مرگ به ازای هر ۱۰۰۰ تولد است. در نیمه قرن شانزدهم در لندن تعداد مرگ از تعداد تولد بیشتر بود. کسی که به دنیا می آمد انتظار می رفت به طور متوسط ۳۰ تا ۴۰ سال عمر کند. آبله، طاعون، سل، دیفتری، سیاه سرفه بیداد می کردند. در پایان قرن پانزدهم، تیفوس و سیفیلیس هم توسط سربازان به اروپا آورده و به این مجموعه مرگبار افزوده شده بود.
امروز این تصویر وحشت زا عوض شده است. در ظرف سیصد تا چهارصد سال اخیر، پزشکی چندین برابر کل ۲۰۰۰ سال قبل دستاورد داشته است. بسیاری از بیماریها که روزگاری کابوس بشریت بودند ،مثل طاعون، امروز بسیار به ندرت دیده می شوند. برخی بیماریها مثل آبله ریشه کن شده اند. به لطف واکسیناسیون، دانشجویان پزشکی دیگر دیفتری یا سیاه سرفه را بسیار نادر میبینند. سل که روزگاری مثل سرطان هولناک بود امروز یک بیماری ساده است که به راحتی درمان می شود.
اما تصویر بیماری در روزگار ما تغییر کرده است. امروزه ما با بیماریهای دیگری روبرو هستیم که ما را ناتوان می سازند و یا باعث مرگ پیش از هنگام میشوند. هرچند هنوز، غمگنانه، بخشهایی از جهان با بیماریهای عفونی در نبرد هستند اما در بخشهای متمول تر و مرفه تر این دنیا ،با تغییر سبک زندگی، بیماریهای دیگری پیش روی ما قرار گرفته اند . اگر دغدغه یک پزشک در گذشته کنترل و درمان بیماریهای حاد بود امروزه در کشورهای صنعتی با بیماریهای مزمن به عنوان یک مشکل مهم بهداشتی و پزشکی روبرو هستیم.
بیماری مزمن، بنا به تعریف، بیماری است که تکوین آن در مدت طولانی اتفاق میافتد، خود به خود خوب نمیشود و به دلیل نبودن درمان قطعی تنها میتوان آن را کنترل نمود ولی نمیتوان آن را برطرف کرد، لذا سیر آن هم الزاماً طولانی است. مهم ترین بیماریهای مزمنی که امروزه با آنها روبرو هستیم عبارتند از بیماریهای قلبی و عروقی، فشار خون، افزایش کلسترول، بیماریهای کلیوی، بیماری آلزایمر، انواع التهابهای مزمن مفاصل، چاقی، دیابت، بیماریهای تنفسی مزمن و افسردگی. به این سیاهه می توان سرطانها را هم افزود که امروزه پیشرفتهای درمان بسیاری از آنها را در واقع تبدیل به بیماری مزمن نموده است. اضطراب هم، هر چند شاید در مقوله بیماری از نوع بالا نباشد ولی به هر حال یک مشکل شایع و رایج جهان امروز هست.
شیوع فراوان این بیماریها ما را وا می دارد که نگاه متفاوتی به آنها بیفکنیم. در سال ۲۰۱۲،حدود نیمی از جمعیت آمریکا به یکی از این بیماریها مبتلا بوده اند. در همان کشور، هر سال بخش اعظم پرداختهای بیمه مرتبط با این بیماریها است. در سایر کشورهای صنعتی هم وضع کم و بیش همین است. این بیماریهای مزمن هستند که امروزه باعث اتلاف وقت، انرژی، سرمایه و افزایش رنج و درد انسان مدرن امروز است.
بیماریهای مزمن در گذشته هم وجود داشتند ولی سنگینی بیماریهای عفونی حاد و مرگبار آنها را در سایه نگاه می داشت . از سوی دیگر از آنجا که پزشکی درمان مناسبی برای این بیماریها نداشت بیشتر آنها عوارض اجباری سن و سال تلقی می شدند و افراد مجبور بودند با آنها بسازند. اما پیشرفت پزشکی وضع را عوض کرد. کنترل و درمان عفونتهای مرگ آور به طول عمر جامعه افزود. افراد پیرتر از قبل شدند و این برای برخی بیماریها زمان کافی خرید تا حضور آهسته و خزنده خود را در افرادی که پا به سن میگذاشتند نشان دهد .
اما این تغییر چهره بیماریها دلایل غیر پزشکی هم فراوان دارد. یکی آن که انسانها، که اکنون بیشتر در شهرهای صنعتی زندگی می کنند، کمتر بچه دار میشوند. فرهنگ جوامع صنعتی به اندازه جوامع کشاورزی فرزند آوری را ارج نمی نهد. نیازی هم به تعداد فراوان اعضا در یک خانواده نیست. فرزند بیشتر بار مالی اضافه تری هم هست که همه از عهده آن بر نمی آید. به این ترتیب، متوسط تعداد افراد خانواده از هفت نفر به چهار نفر کاهش پیدا کرده است. نتیجه آن شد که فضای داخل خانه، با تجمع کمتر بچهها، اندکی بهداشتی تر شده است. دیگر عفونت به راحتی از بچه ای به بچه دیگر گسترش نمی یابد.
جامعه صنعتی دستاوردهای دیگری هم داشت. زندگی در یک محیط شهری روش زندگی جدیدی میطلبید و با کمال تاسف، امروزه میدانیم که بخشهای بزرگی از این روش زندگی سالم نیست. خوب است کمی به این سبک زندگی بیماریزا بپردازیم.
هرچند سابقه مصرف توتون و تنباکو در قاره آمریکا به حدود ۵۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح باز میگردد اما ورود آن به اروپا و از آنجا به بقیه دنیا در انتهای قرن پانزدهم و توسط کریستف کلمب صورت گرفت. در قرن هفدهم تقریبا تمام جهان توتون را می شناختند. تنباکو به صورت تجاری کاشته، فروخته و مصرف میشد. گیاه Nicotina tobacum اعتیادآور بود و در همه جهان مورد پسند و پذیرش قرار گرفت.
در قرن ۱۸، این گیاه بیشتر به صورت انفیه مصرف می شد: قرن نوزدهم نوبت سیگار برگ بود و در قرن بیستم سیگارتهای کاغذی پدیدار شدند. در همین ابتدای قرن بیستم بود که سیگار کشیدن بسیار محبوب و نزد اجتماع پذیرفته شد. پسران در زمان جنگ جهانی اول به وفور از آن استفاده میکردند و نزدیک به سی سال بعد نوبت به دختران و زنان جوان هم رسید. با هرچه محبوب شدن سینما نزد مردم، صنعت دخانیات سکوی پرتاب جدیدی پیدا کرد؛ از پرده نقره ای بر دلهای جوانان. جوانان و پیران هر چه بیشتر به سیگار وابسته می شدند، غافل از آن که دل در گرو شیطان داده اند. از اواسط قرن بیستم تحقیقات نشان می داد که سیگار عامل بسیاری از بیماریها است. از حدود ربع آخر قرن بیستم سیگار محبوبیت اجتماعی خود را کم کم از دست داد. بخصوص با این کشف که دود سیگار حتی اگر به طور غیرفعال هم استنشاق شود بیماریزا است ،کشیدن آن در فضاهای عمومی بیشتر و بیشتر ممنوع شد.
امروز سیگار از آن شیوع و محبوبیت قبل برخوردار نیست اما هنوز، حداقل در جهان صنعتی، مهم ترین دلیل قابل پیشگیری مرگ و ناتوانی است. مطابق آمار سازمان بهداشت جهانی هنوز بیش از یک میلیارد سیگاری در دنیا داریم. سیگار سالانه ۸ میلیون نفر را می کشد و به تنهایی یکی از مهم ترین دلایل بیماریهای مزمن قلبی، عروقی، فشار خون، سکته مغزی و سرطانها است.
سوغات دیگر زندگی مدرن برای ما بی حرکتی است. شهرنشینی عموماً مساوی است با زندگی در فضاهای کوچک، حمل و نقل ماشینی، شغلهای «نشستنی»، اوتوماسیون در محلهای کار و کمبود وقت. این عوامل و مهم تر از آنها، اضطراب و نبود فراغت ذهنی باعث شدهاند که نتوانیم زمانی، ولو اندک، به ورزش و تحرک اختصاص دهیم. حاصل این همه برای انسان ایجاد یک سبک زندگی ساکن و بی تحرک بوده است که به هیچ روی با سلامت جسمانی و روانی او سازگار نیست. امروزه توصیه می شود که همه افراد حداقل به میزان۱۵۰ دقیقه در هفته تحرک داشته باشند. این در واقع حداقل تحرک لازم است اما بیش از نیمی از افراد جوامع صنعتی امروز حتی همین حداقل تحرک را هم ندارند. امروزه تحقیقات فراوان در دست داریم که به ما می گویند تحرک جسمانی خطر ابتلا به بیماریهای قلبی، عروقی، دیابت، چاقی و بسیاری بیماریهای مزمن دیگر را کاهش می دهد. تحرک به تنهایی عامل مهم کاهش مرگ و میر است اما ظاهراً پیدا کردن مجالی برای اندکی تحرک برای بسیاری از ما آسان نیست.
نوع تغذیه در روزگار ما دلیل دیگری برای وفور بیماریهای مزمن است. غذاهای فرآوری شده، دستکاریهای گیاهان و دامها برای سود آور تر شدن، نبودن وقت و فراغت برای پخت و پز، رونق چشمگیر غذاهای آماده و سریع fast foods، تبلیغات بی وقفه برای مصرف موادی که مضر بودن آنها ثابت شده است همه سبک تغذیه ای ناسالمی را دامن زده اند که دستاورد آن همین بیماریهای مزمن مثل بیماری قلبی، فشار خون و دیابت است. این تغذیه ناسالم در کنار کمبود تحرک به همراه غنای اقتصادی سرزمینهای صنعتی خود عامل خطر دیگری را باعث شدهاند و آن چاقی است. چاقی به تنهایی می تواند خطر بروز دیابت، بیماریهای قلبی و عروقی، فشار خون، سکته مغزی و سرطان را افزایش دهد.
نهایت آن که ،دنیای مدرن در کنار دستاوردهای بیشمار و پر بهایش، تصویر بیماری را هم تغییر داده است. الگوهای قدیم بیماری جای خود را به اشکال نو دادهاند. بیماریهای هولناک عفونی کنترل شدهاند ولی بیماریهای جدیدی سر بر آوردهاند که حاصل سبک زندگی نوین هستند. امروز سیگار، بی حرکتی، تغذیه نامناسب و چاقی دلیل اصلی مهم تری بیماریهای ما به شمار می آیند. اما نکته این جا است که این بیماریها تا حد زیادی قابل پیشگیری هستند و ما می توانیم این سبک زندگی را عوض کنیم. اما ظاهرا دیگر دشمنان ما نه میکروبها بلکه خودمان هستیم. شاید وقت آن باشد که دنیای نو به منطق و خردی برای سلامتی هم مزین شود.
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
دکتر صبا هدا پزشک و متخصص پاتولوژی در ایران و هیپنوتراپیست در کانادا است که در نورت ونکوور مشغول فعالیت است. برای آشنایی بیشتر میتوانید به وبسایت او www.hodawellness.com یا وبلاگ www.cherishbeing.com و یا کانال تلگرامی https://t.me/hypnosisandhealth مراجعه بفرمایید.