دوشعر جدید از مریم گمار
۱_
ایستادهام بر پیشانی آفتاب
و نام تو مرور میشود
بر حروف ناتمام کلمه
کنار یاکوبسن و بارت و سوسور
تو میرقصی بر اندام شعر
بگو چطور شاخه بچکانم از نور
وقتی نشسته بر حنجرهی باد
و گوش کلمات را پر میکند
نگاه کن!
فقط تو میتوانی
قدم بزنی
بر شانههای این تاک
و از حافظه خورشید پاک نشود
حالا دست میشویم از حروف بیربط
و چشم میچرخانم به عبور چشمه
که انعکاسی از زیبایی توست
بگو لبخندت چند وجهیست که
امان از آفتاب بریده
۱۴۰۲/۲/۲۸
۲_
بیرون می زنم از اندام خاک
و تونل شب را پس میزنم
اگر چه، آفتاب دیروز نمیشوم
۱۴۰۲/۲/۲۸
#مریم_گمار
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
مریم گمار: شاعر، نویسنده و منتقد ادبی