سه شعر از ساره سکوت همراه با صدای شاعر
۱
تمام شد و فرو رفت
کسی که تیره جانش را
به حلق اخته دریا ریخت
و آتشی که درونش بود
صدای کوته پایان داد.
از اضطراب جهان گفتیم
و اضطرارِ دمی عشق
و او که مرده و غمگین بود
لبی سیاه داشت که می بوسید
لبی سیاه داشت که می خندید
لبی سیاه داشت که شعرم را ،دهانِ مرگِ خدایان می کرد
و اضطرار دمی بود
که ساحل از مَد خود برمی گشت
و ماهیان دوزی را
درون بویناکی سوراخهای گِل ، ول می کرد..
چه باله های سیاهی داشت
دمی ، که با تن پوکش، درون آب معلق بود
چه چشم های کبودی داشت
– نگاه های ژله روی مژده های فرو افتاده –
و ماهیان ندانمکار ، که پوست بادکنکی تنش را
در آرزوی خونِ جلبکی اش تک زدند،
چه آرزوی حقیری در آن زمان نترکیدن داشتند
زمان بزرگ شد و باد کرد و خون پاشید
و اضطراب جهان روی موج ها لرزید
و او که مرده و شاهد بود
لبی سیاه داشت که می خندید
لبی سیاه داشت که غم می خورد
لبی سیاه داشت که شعرم را، سوار قایق کاغذ می کرد
و شعرِ” آن سوی دریاها ” را می خواند
و ماهیان ندانمکار ، که روی قایق کاغذ، و زیر چشم خدایان به خشکی افتادند،
چه آرزوی حقیری برای رفتن و گفتن داشتند
زمان بزرگ شد و باد کرد و خون پاشید
و ماهیان خشک و معلق به ساحل افتادند.
از اضطراب جهان گفتیم
از اضطرار دمی عشق
و روی ساحلِ مردار،
هزارها دهن باز خشک ، همچون من،
به حال گفتن و رفتن بودند..
۲
با دستهای کوچک کوتاهم
و بوسه های خشک مجازی
انگشتهای کوچک لرزانم را بر صفحه می کشم
در گوشه های خالیِ خانه مرضیه می خواند : “من عزیزم راه دوره دل من سنگ صبوره..”
در گوشه های خالیِ من اما چیزی نیست
و من چقدر گوشه ی خالی دارم
بشماریم؟
ای بره های خواب، ای بره های عافیت و آرامش
از تپه های گوشه ی من برگردید
ای بره های لاغر خوابالود
در تپه های گوشی من چیزی نیست
از دشتهای خواهش و عشق و هوس
به گوشه های خالی چشمانم برگردید
۳
دست و دل لرزانم را، تا کنم بگذارم در جیبت
چشم اشک ریزانم را، تا کنم بگذارم در جیبت
اندوه تنهایی بی پایانم را، تا کنم بگذارم در جیبت
حسرت سالیانم را، تا کنم بگذارم در جیبت
جیبت دعای أَمَّن یُجِیب کدام دردبدری بوده، ای عشق؟
آرزوهای فراوانم را، تا کنم بگذارم در جیبت
قلقلک هوس بی امانم را، تا کنم بگذارم در جیبت
بیم و امید توامانم را، تا کنم بگذارم در جیبت
برق چشمان شادمانم را، تا کنم بگذارم در جیبت
جیبت عجیب ترین ذکر کدام دربدری بوده، ای عشق؟
بوی مو و بازوانم را، تا کنم بگذارم در جیبت
خواهش روح سرگردانم را، تا گنم بگذارم در جیبت
زانوان احساساتی لرزانم را ، تا کنم بگذارم در جیبت
عشق بیقرار و امانم را، تا کنم بگذارم در جیبت
دربدرِ جیبِ نجیبت، در به در، جای جای جهان را گشته ام و
برگشته ام
———–
شعر را با صدای شاعر بشنوید:
[soundcloud id=’396644802′ autoPlay=’false’ height=’false’]
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
ساره سکوت متولد سال ۱۳۶۳ خورشیدی در ایران است. تحصیلات دانشگاهی وی در ایران در رشته کامپیوتر و مهندسی شیمی پتروشیمی به دلیل مهاجرتش از ایران ناتمام ماند. پس از مهاجرت، در شهر تورنتو کانادا تحصیلاتش را در دو رشته دستیاری دندانپزشکی و رشته علوم زیست- پزشکی به پایان رساند. نوشتن شعر را از دوران کودکی شروع کرد و در سال ۱۳۹۴ اولین مجموعه شعرش با نام “چهارده معصومه” از طریق نشر گردون در برلین منتشر شد که با توجه به دسترسی محدود مخاطبین به این کتاب بازتاب خوبی در ایران و افغانستان داشت.
از سال ۲۰۱۲ به همکاری یکی از دوستانش گروه دانشجویی کالچرال ایونتز را در دانشگاه یورک شهر تورنتو تشکیل داد که این گروه به مدت دو سال شب شعر ها و نشست های ادبی متعدد به زبان فارسی در این دانشگاه برگزار کرد. بعد از مدتی، این گروه تحت عنوان جدید “کانون شعر تورنتو” با گروهی از دیگر داوطلبان فعالیت خود را از سر گرفت. از جمله فعالیتهای کانون شعر تورنتو می توان به فلش ماب های کمپین کتابخوانی کانون شعر تورنتو در جشنواره تیرگان تورنتو و همچنین در شهر سن دیگو ،اهدای کتاب کودک به کودکان در جشنواره تیرگان، برگزاری شب شعرهای متعدد ، برنامه کتاب میهمان ، برنامه همکلاسی آنلاین و همچنین نمایشگاه سه روزه کتاب کانون شعر تورنتو اشاره کرد..
ساره هماکنون مسئول صفحه ادبیات مجله شهرگان و کانون شعر تورنتو و مترجم داوطلب برای گروه فمنیسم روزمره است. از جمله فعالیتهای او میتوان به ترجمه و زیرنویس ویدیو، تدریس خصوصی زبان عربی و انگلیسی در ایران، همکاری با موسسه حمایت از پناهندگان به عنوان مترجم داوطلب در تورنتو و دیگر فعالیتهای فرهنگی داوطبانه نام برد. او در شهرها و جلسات متعددی در آمریکا و کانادا شعر اجرایی اجرا کرده است. اشعار اجرایی او با استقبال گسترده ای روبرو شدهاند. گوشههای از برخی اجراهای او را می توانید آنلاین ببینید.
هم اکنون در کشور آمریکا سکونت دارد و دانشجوی آنلاین واحدهای مختلف ادبیات فارسی و فلسفه است که از طریق دانشگاه های معتبر جهان و به صورت انلاین ارائه می گردند. از ساره سکوت اشعار متعددی در کتابها، سایتها و مجلات مختلف در کشورهای ایران ، کانادا، آمریکا ، افغانستان و .. منتشر شده است. او در حال حاضر مشغول نوشتن چند کتاب شعر و داستان است. کتاب دوم او “پیامبر درختها” در ایران منتظر مجوز چاپ است و احتمالا قبل از سال جدید از طریق نشر هشت منتشر خواهد شد. کتاب سوم او ” مادرکبوترها” در دست بررسی و آماده چاپ است.
Sareh Sokoot
شعر های خیلی قشنگی هستن بخصوص شعر اول (لب سیاه ) که با صدای زیبای شاعر همراه ساند افکت دریا و آب و موجها بسیار زیبا تر شده . مرسی ساره جان .