شعری از عباس فتحی زاده
چشمها
فریب میخورند
مغزها
اسیر میشوند
زبانها
اجیر میشوند
راه گریزی هست؟
می توان خنجر جانیان را تیز نکرد
می شود اسب راهزنان را زین نکرد
می توان توبره ی سارقان را به دوش نکشید
می شود در کوره ی جنگ افروزان ندمید
می توان فرمان آتش فرماندهان را نشنید
می شود؟
می توان؟
می شود
می توان
اگر از گزیر تاریخ گذر کنیم
——–
#عباس فتحی زاده