Advertisement

Select Page

شعر تازه‌ای از منیر طه

شعر تازه‌ای از منیر طه

 

مرغِ سحر


تا به کِی مرغِ سحر ناله سر کند
داغِ تو داغِ مرا تازه تر کند

تا به کِی سوزِ آه سینه سوزِ ما
سینه را سوزد و زیر و زبر کند

—–

هر زمانی که سری بر دار است
مرغِ پرکنده بورسِ بازار است

می‌فروشَندَش با تنبک و دف
می‌خرندَش به شور و شوق و شعف

ما به جان آمده از ناله و آه
تا پسِ گردنمان رفته کلاه

وقتِ آن است که مَن مَن نکنیم
پای در کفشِ تهمتن نکنیم

همصدا با صدایِ آزادی
همقدم رو به سوی آبادی

قفلِ هر بند و هر قفس شکنیم
مشت بر دامِ ظالمانه زنیم

تا که پر گیرد و رها گردد
رهنمای من و تو ما گردد

ور نه خونخواره باز برخیزد
خون ز منقارِ مرغکان ریزد


 ونکوور، بریتیش کلمبیا – ژانویه ۲۰۲۴

 

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights