Advertisement

Select Page

شعر تازه‌ای از شیرین جلالی

شعر تازه‌ای از شیرین جلالی

دوست نداشتن‌ات را

کجای این شهر دفن کنم؟

آنقدر گورم را کنده‌ای

که هیچ لبخندی احیایم نمی‌کند

از تدفین خود بازگشته‌ام

به سال‌های قبل از جنگ

وقتی اشغال نشده بودم

و چیزی شبیه آزادی

در سرم مارش جنگ می‌زد

تمام مسیر

به گورهای دسته جمعی

فکر کردم

مرگ در ازدحام

شاید هراسش کمتر باشد

مادر اسپند دود می‌کند

چشم‌هایم می‌سوزد

کوچه بوی بادام سوخته می‌دهد

چشم‌هایم می‌سوزد

حتی جنگ‌،

دلش برایم می‌سوزد

هیچکس برای گور خالی‌ام

فاتحه‌ای نمی‌آورد!

زندگی بعد از جنگ،

شاید گورستان شهیدان زنده‌ایست

که لبخند را دوست داشتند!

شعر تازه‌ای از شیرین جلالی

شیرین جلالی

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights