معرفی رمان روزگار شیرین- نوشته مصطفی عزیزی
در قسمت «معرفی کتاب| معرفی نویسنده» در مجلهء شهرگان، می کوشیم آثاری از نویسندگان ایرانی و غیر ایرانی را معرفی کنیم. از آنجایی که قصد این بخش، نقد این آثار نیست، در کنار بخشهایی از این آثار، نقد و نظرات دیگر خوانندگان این آثار را نیز در اختیار شما قرار میدهیم. همچنان در این بخش فرصتی برای خوانندگان و دوست داران این آثار یا نویسندگان فراهم آوردهایم تا بخشی از کتاب معرفی شده را با صدای خود مولف بشنوند.
– ساره سکوت
مصطفی عزیزی؛ نویسنده و تهیه کنندهء ایرانی متولد اراک ، سال۱۳۴۱، و ساکن کاناداست. در دههٔ ۱۳۷۰ و ۱۳۸۰ مسابقه تلاش و مجموعه تلویزیونی مسافر را تهیه کرد که هر دو از برنامههای پربیننده تلویزیون بودند. از سال ۱۳۶۵ نویسنده و سردبیر برنامههای علمی و آموزشی شبکه سراسری رادیو ایران بود. از سال ۱۳۶۹ به تلویزیون رفت و مدیر انیمیشن کامپیوتری شد. در عین حال مدیریت گروه مهندسی نرمافزار صدا و سیما نیز به عهده وی بود. با استعفاء از تلویزیون در سال ۱۳۷۳، شرکت کلک خیال را تأسیس کرد و تاکنون مدیرعامل این شرکت است. وی به مدت چهار سال مدیرعامل آسیفای ایران بود و در سالهای ۱۳۸۶–۱۳۸۵ مجموعه تلویزیونی راه بی پایان را تهیه کرد که در جلب نظر مخاطبان و منتقدان تلویزیون موفق بود.
عزیزی در سال ۲۰۰۸ همراه با خانواده به کانادا مهاجرت کرد. در بهمن ماه ۱۳۹۳ پس از بازگشت به ایران برای دیدار خانواده، دستگیر شد و یک ماه را در انفرادی گذراند و سپس به اتهام توهین به رهبری و بنیانگذار جمهوری اسلامی و تبلیغ علیه نظام و اجتماع و تبانی به هشت سال زندان محکوم شد. او در فروردین ۱۳۹۵ مشمول عفو عمومی قرار گرفت و آزاد شد. از اثار تلویزیونی عزیزی می توان به آثار زیر اشاره کرد:
برنامههای تلویزیونی:
- ۱۳۷۲ – مسابقهٔ دانش و هوش– شبکه سوم.
- ۱۳۷۵ – رایانه در زندگی– شبکه دو.
- ۱۳۷۷ – مسابقه گزینهها– شبکهٔ تهران.
- ۱۳۷۶ تا ۱۳۷۹ – مسابقه تلاش ، شبکه یک.
- ۱۳۷۹ – مسابقه کمتر از ۵ دقیقه. شبکهٔ تهران.
- ۲۰۱۱ – مسابقهٔ تلویزیونی وقت طلاست ، با اجرای:نازنین آذری در شبکهٔ آیتیسی تورنتو
- ۲۰۱۰–۲۰۱۳ – دریچههای روبهرو با اجرا و تهیهکنندگی: امیر مهیم در شبکهٔ آیتیسی تورنتو
مجموعههای تلویزیونی و تلهفیلم:
- ۱۳۸۰ – سریال مسافر. شبکهٔ تهران.
- ۱۳۸۶ – راه بی پایان. شبکهٔ سه.
- ۱۳۸۷ – تله فیلم بازی. شبکهٔ سه.
- ۱۳۸۷ – تله فیلم انتقال شبکهٔ سه.
- ۱۳۸۷ – بیگانه – شبکهٔ سه (نویسنده و تهیهکننده)
- ۱۳۸۸ – گاوصندوق- شبکهٔ سه (نویسنده و تهیهکننده)
کتابهای او:
– من ریموند کارور هستم ، تهران، نشر افق، ۱۳۸۹
ـ عاشقانه های شمردنی(مجموعه داستان)، تهران، نشر نیلا، ۱۳۹۵
ـ رمان روزگار شیرین، تهران، نشر علم، ۱۳۹۵
رمان روزگار شیرین حاصل دورانی ست که وی در انفرادی به سر برده. این رمان که در آغاز با نام چشم بند و به صورت فیلمنامه در زندان نوشته شده ، در زندان اوین به شکل یک رمان بازنویسی شده است. این رمان در ۲۸۸ صفحه به زندگی زنی به نام شیرین می پردازد که به اتهام قتل همسرش بازداشت شده است و تحت بازجویی ست. در خلال این بازجوییها، خواننده با زندگی پر فراز و نشیب او و اطرافیانش آشنا میشد و به لایههای پیچیدهی درونی ذهن آشفتهء او وارد میشود و از عشقها و ناکامیهایاش، از ترسها و دلهره هایش میشنود.
نویسنده در پیشگفتار رمان توضیح میدهد این رمان نخست بهصورت فیلمنامه نوشته شده است و برخلاف روند معمول که فیلمنامهها از رمانها اقتباس میشوند این رمان از روی فیلمنامهی اولیه اقتباس شده است و لاجرم شخصیتهای تازه ایی به آن وارد شده اند و لایههای تازهیی به آن افزوده شده است. در پیشگفتار این کتاب میخوانیم:- نه، این تنها صدا نیست که می ماند. این سکوت است که جاودانی ست!
هومن ظریف درباره روزگار شیرین می نویسد:
” یکی از اختصاصات کتاب،که آن را خیال افزا و خواندنی کرده است،بعضاً برخی آمیختگی های مرز خیال و واقعیت است.مخصوصاً پایان بندی کتاب که چون احتمال می دهم بازگویی آن به شیرینی خواندن کتاب لطمه بزند،به آن کوچکترین اشاره ای نمی کنم.اما سفر از واقعیت به رؤیا را در یک خط شاهد هستید:«برگه را امضاء کرد و انگشت زد و به آن سوی آینه فرستاد و خودش رفت روز عروسی و جشن با شکوهی که سراج فراهم دیده بود.»
این به سفر رؤیایی به دنیای مردگان،در یکی از فلش بک ها،به خاطر وجود مؤلفه «آینه» تلمیح هنری و زیبا و مینیمالیستی است به «اُرفه» ژان کوکتو یا اورفه در افسانه های یونان. البته نویسنده قصد ندارد در ورطه سمبولیزم بیفتد و بیشتر با وجود استیلای رئالیزم،رنگ و هوای اثر سوررئال است،اما پرسش هایی نظیر این که:«آیا خانم تاج،مام میهن است،همه کشتگان این چند دهه روایت شده در داستان،با او مرتبط هستند؟» وپاراگرافی نظیر بند زیرکه در برگه های پایانی کتاب،جا خوش کرده است،می تواند فقط با زبان نماد از ابهام درآید:
« وقتی فهمیدم پدرو مادرم آنهایی نیستند که بزرگم کرده اند،سهراب وار به جست و جوی هویت و اصل و نسبم افتادم که رسیدم به آقای سوهانی و بعد مادر را یافتم و با او و چند شاخه گل سرخ آمدیم بر سر مزاری که مادر نمادین برای پدر ساخته بود… »” ۲
حامد احمدی درباره این کتاب می نویسد:
“بخش فرمی جذابترین بخش داستان مربوط میشود به سه روایتی که در هم تنیده شدهاند. روایتِ ذهنی و شخصی شیرین، روایتی که برای بازجو نقل میکند و روایتِ زمان حال که در اتاق بازجویی میگذرد. رمان که بنا به نوشتهی نویسنده از فیلمنامهای نوشتهی خودش اقتباس شده، زمان حال را در مرکز روایت قرار میدهد و با فلاشبکهای متوالی داستاناش را بسط و گسترش میدهد. این ایده بیشک در سینما جذاب و امتحان پس داده است. اما در ادبیات داستانی، جایی که با کلمات نویسنده و تخیل خواننده، طرف هستیم شاید میشد از فضای زندان و سلول و تنهایی شیرین استفادهی بیشتر و بهتری کرد و آن فضا را یکسره در اختیار روایتِ ذهنی و شخصی او گذاشت و اتاقِ بازجویی را تبدیل کرد به روایتِ عمومی که در اختیار بازجو قرار میگیرد و به این شکل شاید شخصیت بازجو هم پررنگتر و موثرتر و از حالت فعلی که تنها پرسشگر و به نوعی پیشبرندهی داستان است خارج میشد.
“روزگار شیرین” چون منبع اقتباساش فیلمنامهای سینمایی بوده، تصویرهایی میسازد که تصور کردناش روی پردهی سینما جذاب است. تصور اولین همکناری شیرین و سراج، بستنی خوردن و قایق باد کردن، در قاب سینما میتواند یک سکانس اروتیک درجه یک باشد، اما در حیطهی داستاننویسی انگار ناقص میماند و توصیفیست که قوت پیدا نمیکند. داستان به شکل سینماییاش بیشک میتواند با یکبار نشان دادن لوکیشنها مخاطب را در جریان فضا قرار میدهد اما در شکل فعلی گویا نویسنده به تاثیرگذاری یک بار توصیف مطمئن نبوده و هر بار که وارد یک لوکیشن میشود، فضا را دوباره توصیف و تشریح میکند. مثلا هر بار که وارد “کاخ دو شین” میشویم، نویسنده توضیح میدهد که آنجا پاتوق جمعی بوده. یا هر بار که پا به اتاق بازجویی میگذاریم، نویسنده خود را ملزم دانسته که توضیح بدهد بین بازجو و شیرین فاصله است و شیرین هر بار حضور بازجو را فراموش میکند و دوباره به یاد میآورد.
در نهایت، روزگار شیرین به خاطر طرح کردن آدمهایی که در داستاننویسی معاصر کمیاب هستند، رمان مهمی به حساب میآید. داستان روان و جذاب نوشته شده و کشش ایجاد میکند.” ۲
بخشی از این داستان را با هم بخوانیم :
اگر چند روزی میگذشت و خبری از شیرین و شعرهایاش نمیشد خودش میرفت سراغ شیرین و میگفت: «تازه چی داری رو کنی؟» و شیرین هم یکی از شعرهایاش را برایاش میخواند. شعرهایی که تلخ بودند و بعدها در کتابی به نام «روزگارِ تلخِ شیرین» منتشر شدند.
شعر
میبارد
پلک
میگشایم
سر
میچرخانم
نشستهیی
-کنار پنجره-
سیگار میتکانی
-به جا سیگاری-
لبخند میزنی
تلخ
«کسی به فکر ورزقان نیست!»
آه میکشی
سرد
یادآوری ورزقان و زلزله بود یا حس مازوخیسی سیخ در دندان دردناک کردن به هر حال هرچه بود شیرین را از خاطراتِ شیرین موشِ و گربهبازیهایاش با سراج کشاند به خاطرهیی تلخ. خاطرهی تلخی که زهر بود. زهری که آن روز، آن لحظه، به زندهگی مشترکشان چکانده شد و همچون طلسمی شوم و بدفرجام مریی و نامریی تمام زندهگیشان را قفل زد و سرانجام، چند ماه بعد، سراج و نسرین را به زیر خاک فرستاد و او را چشم بسته و دست بسته به این دخمه کشاند تا شاید روانهی چوبهی دار کند.
بخشی از این داستان را با صدای نویسنده بشنوید:
[soundcloud id=’378907670′ autoPlay=’false’ height=’false’]
۱-
http://www.ettelaat.com/etiran/?p=320727
۲-
کاش قضاوتی در کار نبود؛ نوشتهای دربارهی رمان “روزگار شیرین” نوشتهی “مصطفی عزیزی”
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
ساره سکوت متولد سال ۱۳۶۳ خورشیدی در ایران است. تحصیلات دانشگاهی وی در ایران در رشته کامپیوتر و مهندسی شیمی پتروشیمی به دلیل مهاجرتش از ایران ناتمام ماند. پس از مهاجرت، در شهر تورنتو کانادا تحصیلاتش را در دو رشته دستیاری دندانپزشکی و رشته علوم زیست- پزشکی به پایان رساند. نوشتن شعر را از دوران کودکی شروع کرد و در سال ۱۳۹۴ اولین مجموعه شعرش با نام “چهارده معصومه” از طریق نشر گردون در برلین منتشر شد که با توجه به دسترسی محدود مخاطبین به این کتاب بازتاب خوبی در ایران و افغانستان داشت.
از سال ۲۰۱۲ به همکاری یکی از دوستانش گروه دانشجویی کالچرال ایونتز را در دانشگاه یورک شهر تورنتو تشکیل داد که این گروه به مدت دو سال شب شعر ها و نشست های ادبی متعدد به زبان فارسی در این دانشگاه برگزار کرد. بعد از مدتی، این گروه تحت عنوان جدید “کانون شعر تورنتو” با گروهی از دیگر داوطلبان فعالیت خود را از سر گرفت. از جمله فعالیتهای کانون شعر تورنتو می توان به فلش ماب های کمپین کتابخوانی کانون شعر تورنتو در جشنواره تیرگان تورنتو و همچنین در شهر سن دیگو ،اهدای کتاب کودک به کودکان در جشنواره تیرگان، برگزاری شب شعرهای متعدد ، برنامه کتاب میهمان ، برنامه همکلاسی آنلاین و همچنین نمایشگاه سه روزه کتاب کانون شعر تورنتو اشاره کرد..
ساره هماکنون مسئول صفحه ادبیات مجله شهرگان و کانون شعر تورنتو و مترجم داوطلب برای گروه فمنیسم روزمره است. از جمله فعالیتهای او میتوان به ترجمه و زیرنویس ویدیو، تدریس خصوصی زبان عربی و انگلیسی در ایران، همکاری با موسسه حمایت از پناهندگان به عنوان مترجم داوطلب در تورنتو و دیگر فعالیتهای فرهنگی داوطبانه نام برد. او در شهرها و جلسات متعددی در آمریکا و کانادا شعر اجرایی اجرا کرده است. اشعار اجرایی او با استقبال گسترده ای روبرو شدهاند. گوشههای از برخی اجراهای او را می توانید آنلاین ببینید.
هم اکنون در کشور آمریکا سکونت دارد و دانشجوی آنلاین واحدهای مختلف ادبیات فارسی و فلسفه است که از طریق دانشگاه های معتبر جهان و به صورت انلاین ارائه می گردند. از ساره سکوت اشعار متعددی در کتابها، سایتها و مجلات مختلف در کشورهای ایران ، کانادا، آمریکا ، افغانستان و .. منتشر شده است. او در حال حاضر مشغول نوشتن چند کتاب شعر و داستان است. کتاب دوم او “پیامبر درختها” در ایران منتظر مجوز چاپ است و احتمالا قبل از سال جدید از طریق نشر هشت منتشر خواهد شد. کتاب سوم او ” مادرکبوترها” در دست بررسی و آماده چاپ است.
Mostafa Azizi
سپاس از تو و شهرگان.
⚘