نگاهی به شعر «اضلاع زایش» سرودهی نازنین ایرانمهر
در گذار از میان خویش
زنی را دیدم
که به جغرافیای خود واقف بود
و از ارتفاع ترسها بالا میرفت
به سرایش عصیان باورها
آن سویتر
زنی به شعاع فلسفه
در پی سهمی از معادلات گیج
درآمیخته با ادراک بیمرگی
منتشر در کیهان
دگربار
زنی با گامهایی نیلوفرین
که عطر نفسهایش
عطش بر جان شیفتگان میریخت
و ناگاه
زنی در اضلاع زایش
که هندسهی تعلق را
با رسم سیال لالایی
به مویرگ لحظهها قوس میداد
و سوار بر قطرهای عاطفه
دایرهی عشق را میپیمود
و اینبار از آینه باز گشتم
تا نشانی دستهای کوچکاش.
شعر «اضلاع زایش» از کتاب عصب کویر
معمولاً جهت غالب شعرهای نازنین ایرانمهر در فضایی سورئال، تاب میخورد اما این شعر، واقع گرا و از سیالیت روشنی، پدید آمده است. حتا اگر بر پیشانی شعر هم، چیزی حک نمیشد اپیزودهای چندگانه ما را به چند نوع زیست شاعر رهنمون میکرد.
شاعر در این سروده زیبا دقیقاً خودش را که زن است نشانه گرفته است. خودِ متکثرش که در جامعه حاضر، مصداقهای عینی فراوان دارد. ایرانمهر در این شعر، تسلسل زیست حقیقی زن را واگویه میکند. زنی که در توالی اضلاع زایش، دورانی غمگین دارد.
«در گذار از میان خویش / زنی را دیدم که / به جغرافیای خود واقف بود…»
شعر با مقدمهای به شرح زنی میپردازد و این شروع داستانیاست که کلیتگراست. جزیی نگری شاید به شعرهای دیگر او رسیده است.
جغرافیای این زن به راستی کجاست؟! زنی که در ارتفاع ترسهای خود، عصیان باورها را میسراید.
«زنی به شعاع فلسفه/ در پی سهمی از معادلات گیج در آمیخته با / ادراک بی مرگی…»
زن این شعر چون، دور بیهوده بیسرانجامی پرسشهاست که ابدیتی نامعلوم از آن میتراود!
اپیزود دیگر، زن نازکرفتار میآید نیلوفرین گام، ظریفی ذاتی اوست با عطر نفساش که شهرآشوبانه.
شهرآشوبانه حالیاست زنی در معرض تماشای شیفتگانی که میتواند نمودی از عشقهای او باشد. این اپیزود، بخش روشن شاعر را نشان میدهد.
اما اپیزود بعد با ،«و ناگاه» قید نامتقارنی از او را به چشم میآورد.
«و ناگاه/ زنی در اضلاع زایش/
که هندسهی تعلق را/ با رسم سیال لالایی/
به مویرگ لحظهها، قوس میداد…»
این نمایه، پایان دخترانهگی و شروع مادرانگی را که فصل اندوهزای تکرر است، به مخاطب خود نشان میدهد اما او:
«سوار بر قطرهای عاطفه/ دایره ی عشق را می پیمود/ و این بار از آینه باز گشتم تا/ نشانی دستهای کوچکاش»
اپیزود نهایی بازگشت شاعر از دروازه رویاست و پیوستن به دستهای کوچک بچهای که از جان او آمده است.
نازنین ایرانمهر اندیشه، شعر و کلمه را بهکار گرفته تا جهانبینی و دنیای موازی که در آن زیست شاعرانه دارد به مخاطب ارائه دهد. با کمی درنگ در این سروده و سرودههای دیگر شاعر میتوان به دایرهی لغات وسیعی که او در اختیار دارد، پی برد. درست جایی در شعر که به کلمات معمولی و ملموس میرسیم شاعر مثل تردستی کلماتی را رو میکند که چیزی در درونمان یخ کند و هیجانزده شویم که چه چیزی در سطرهای بعدی خواهیم خواند و چشم از او بر نداریم تا آرامآرام مثل نمنم باران، شاعر ما را از آبی که در آن غرقایم بیرون میکشد. آن پایین و در آن عمق گاهی سردرگم و متحیریم که چه خواهیم شنید و پیوسته درگیر چراهای گوناگونیم و هر بار که به سطر پایانی شعری میرسیم اطمینان قلبیمان به شاعر بیشتر میشود.
۲۳ شهریور ۱۴۰۲
#مرضیه_رشیدپور_کیمیا
- درباره نویسنده:
- تازهترینها:
مرضیه رشیدپور(کیمیا)؛ دکترای فیزیولوژی گیاهان زراعی است که تاکنون ۶ کتاب شعر به نامهای: رویای نمناک – شیار – در چهارخانههای پیراهنت – زنبق وحشی – دلم گنجشک شده بود – روزنه بنفشه – از او منتشر شدهاست و در ۱۲ کتاب بطور مشترک شعرش را منتشر کردهاست
او که در شهرستان مینودشت در استان گلستان زندگی میکند، در حال حاضر مشغول گردآوری و چاپ نقدهای ادبی از سروده شاعران معاصر ایران است.