Advertisement

Select Page

هایکوسرایان آمریکای شمالی؛ لی گرگا

مقیاس تهیا

معرفی لی گرگا و هایکوی او

برگردان و نوشته : سینا سنجری

لی گرگا  (Lee Gurga) شاعر هایکوسرای آمریکایی‌ست که در سال ۱۹۴۹ در شیکاگو به دنیا آمد. وی هنگام آموزش در دوره‌ی دبیرستان با کارهای رجینالد بلایث در برگردان هایکوی ژاپنی و معرفی استادان آن به جامعه‌ی انگلیسی زبان آشنا شد. پس از آن به سرودن هایکو پرداخت و تلاش کرد چشم‌اندازهای غرب میانه را در هایکوهایش بازآفرینی کند.

لی در سال۱۹۹۷ رییس انجمن هایکوی آمریکا بود. او همچنین از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶ دبیر و ویراستار نشریه‌ی هایکوی مدرن بوده است. گرگا امروز در شهر لینکلن ایالت ایلی نویز بسر می‌برد و در کنار پیشه‌ی دندانپزشکی همچنان به نوشتن هایکو می‌پردازد و  ویراستار انتشارات هایکوی مدرن است.

 وی همچنین در کار برگردان هایکوی ژاپنی به انگلسیی نیز از پیشگامان  به شمار می‌رود.

گرگا کتابی دارد به نام هایکو: راهنمای شاعر که در سال ۲۰۰۳ به چاپ رسیده است. در این کتاب همچنان که از نام‌اش بر می‌آید به بازنمایی هایکو و پیشینه‌ی آن پرداخته است و برآن بوده است که به خواننده‌ی کتاب بیاموزد چگونه باید از چشم‌اندازها و رویدادهای پیرامون به واٰژه برسد و نیز چگونه پس از آن با جابجایی تصاویر در فرایند آفرینش هایکو پیش برود تا نوشته‌اش شاکله‌ی فرجامین خود را بیابد و جامه‌ی هایکو بپوشد.

این کتاب بیشتر به کار آن کس می‌آید که با شعر آشناست و استعداد شعری دارد. در این کتاب گرگا می‌نویسد:

هایکو گونه‌ای شعر است با این هدف یگانه که خواننده را  به زیبایی و لذت هدایای ساده و هرروزه‌ی زندگی برساند آن‌سان  که می‌شود گفت هایکو شیوه‌ای ست برای رودررویی با تجمل و مصرف‌گرایی و خود بزرگ‌بینی. او می‌افزاید هایکو در پیکره‌ای زیبایی‌شناسانه شکل می‌گیرد که گاه می‌تواند این باور عمومی به ۱۷ سیلاب در شکل ۵-۷-۵ را به چالش بکشد. او با رویکرد به نشانه‌ی فصلی در هایکوی ژاپنی چنین می‌پندارد که نشانه‌ی فصلی هم نشانه‌ای است از توجه هایکونویس به طبیعت پبرامونش و هم نشانه‌ای‌ست از گذشت زمان.

در این سخن زیبای گرگا اگر کمی تامل کنیم تناقضی زیبا در هایکو کشف می‌شود. هایکو همیشه در زمان حال نوشته می‌شود   با این حال با آوردن نشانه‌ی فصلی گذشت زمان را به روشنی نشان می‌دهد. شاید این همان مفهوم حال گسترده باشد.

او همچنین می‌اندیشد که زبان هایکو باید صریح و طبیعی باشد با پرهیز از قافیه و نیز سجع.

از کتاب‌های اوست:

  • The Measure of Emptiness(Press Here, 1991)
  • In and Out of Fog(Press Here, 1997)
  • Fresh Scent(Brooks Books, 1998)
  • Haiku: A Poet’s Guide(Modern Haiku Press, 2003)
  • Autumn Mosquito(۲۰۰۵

چند هایکو از لی گرکا:

 

۱

گرگ و میش صبح…

اسب خفته در مرتع

پوشیده با یخ دانه‌ها

 

۲

بامداد خاموش..

سنگین زیر بار یخ دانه‌ها

برگ‌های افتان

 

۳

علف‌زار زمستانی

ترمز‌کنان در شب

لکوموتیو دیزلی

 

۴

شاخه‌های یخ‌زده

مقیاس تهیاست

غروب زمستان

 

۵

کولاک کریسمس

همه چیز سپید

جز گونه‌هاش

 

۶

بویی دیگر

عمیق‌تر در برف

پوزه‌ی سگ

 

۷

مسابقه‌ی کریسمس

آن‌که باید ازدواج می‌کرد

در نقش مریم باکره

 

۸

بزاق اسب

یخ زده بر بالاپوش من

شب سال نو

 

۹

هنگام که خفته‌ای

تکان‌های آرام‌اش

قطار شب

 

۱۰

 دیدار  پس از سال‌ها.

همراه دوست دختر آن سال‌هام

دوست دخترش

 

۱۱

عکس عروسی

هر چهره‌ای خیره در

دوربینی دیگر

 

۱۲

غرش تندر

به پاسخ شلیک می‌کند

تفنگ اسباب‌بازی‌اش

 

۱۳

مرتع تحت حفاظت…

آنجا که علف‌زار به پایان می‌رسد

حصار زندان

 

۱۴

همچنان رهاشده

در خزه‌ها می‌درخشند

کوزه‌های شکسته

 

۱۵

غازهای وحشی

پیغامی بی‌واژه می‌نویسند

در آسمان پاییزی

 

۱۶

پایان راه

می‌گشایم دروازه‌ای لغزان

به غروب پاییز

 

۱۷

نمازگزار خاموش

به زمزمه‌ای آرام

پنکه‌ی سقفی

 

۱۸

روز فارغ التحصیلی

من و پسرم در کنار هم

به بستن کراوات

 

۱۹

دوچرخه‌ای در چمن زار

یک چرخ‌اش آرام می‌چرخد

بعد ازظهر تابستان

 

۲۰

سایه‌سار کاج –

نیمکتی چوبی

یک‌دست فرسوده

 

۲۱

گیلاس کوهی –

از شاخه‌ای به شاخه‌ای

عکاس

 

۲۲

قایقی در ساحل

دیوانه‌وار پارو می‌زنند

دو پسر کوچواو

 

۲۳

چشم‌انداز وسیع

دره‌ی می‌سی‌سی‌پی

به تمامی در مه

 

۲۴

غروب تابستان

بر دیوار آشپزخانه می‌یابد

کودکی سایه‌اش

 

۲۵

آخرین عدل یونجه

بر آن می‌نشینیم

به تماشای ماه

 

۲۶

از خانه

تا کاهدان:

راه شیری

 

۲۷

استخوان یکی صاریغ

در چنگال‌هاش فرورفته

برگ‌های جوان

 

۲۸

پگاه تابستان

از نو میان مه صبحگاهی

صدای بلدرچین سفید

 

۲۹

زمستان در راه-

مردی به سوی جنوب

بر صندلی چرخ‌دار

 

۳۰

راهبه‌ی موسپید

به آلمانی هنوز

دعاهای کودکی‌اش

 

۳۱

نخستین برف –

پسرک می‌خندد

در خواب

 

۳۲

یونجه زار دروشده

مار صحرایی  نیمی‌ش

در آفتاب بعدازظهر

 

۳۳

یادبود مادر بزرگ

دست‌دادن با عموزادگانی

که به یاد نمی‌آورم‌شان

 

۳۴

چار پنج بوقلمون

بر درختی عریان بیتوته کرده

عصر زمستانی

 

۳۵

بامداد کریسمس –

سگ شکاری در مزرعه‌ی تهی

به دنبال گنجشک‌ها

 

 ۳۶

آبشار پنهان

می‌آیند تا ببیند

از چه خاموشیم

 

۳۷

له کردن گردوی تازه

با پاشنه‌ی کفش‌ام

باران پاییزی

 

۳۸

اردکی به شنا

در آغل دام

باران بهار

 

۳۹

بامداد کریسمس ـ

از خواب بیدار می‌شویم

دست در دست یکدیگر

 

۴۰

آفتاب زمستان

به گرم کردن فرمان خودرو

روز ملاقات زندانی

 

۴۱

خرید روز تولد

در لباسی که می‌خواست‌اش

اینک باسن دخترش

 

۴۲

جاده‌های پوشیده از برف

از میان شیشه‌ی شکسته‌ی کامارو

باد می‌وزد

 

۴۳

باران پاییزی

مبلمان پیرمردی

در وانت بار

 

۴۴

روز شکرگزاری

همه‌ی خانواده خاموش

به تماشای فوتبال

 

۴۵

عدل علف تازه

ریسمان می‌برم

تا مار برود

 

۴۶

پگاه تابستان –

منحنی بدن تو

زیر ملحفه

 

۴۷

اکنون که رفته‌ای

سمت تو در تخت‌خواب

پر از کتاب‌های گشوده

 

۴۸

شعبده باز دوره‌گرد –

ظاهر شدن گردشگران 

ناپدید شدن‌شان

 

۴۹

عصر تابستان

لم داده بر کتابی گشوده

عینکی

 

۵۰

هر کدام

به انتظار سکوت دیگری

آواز پرندگان بهار

 

ونکوور – دسامبر ۲۰۲۱

 

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights