ژوئیسانس در مطبخ تن
پول اصل قدرت انسا ن هاست
خدا تبدیل به پول شده
معیار بود و نبود و رستگاری و نارستگاری ما
به مثابه ی امر استعلایی همه جا هست
قابل حس و یا تجربه نیست اما تعیین گر سرنوشت من و شماست
همینکه ما را هدایت میکند، حس می دهد و می شود حال خوب و بد ما…
خدا هم هر گاه به ما نظری داشت ما خوشحال بودیم… پس ذهن قبولش کرده آن هم نه بر پایه تجربه بلکه ایمان “یک باور ایدئولوژیک”
یک کاغذ پول به خودی خود کاغذاست اما ارزشی در خودش دارد که بی زمان و مکان است
و متاسفانه انسان ها را این ارزش ایدئولوژیک بَرده کرده است
مثل کارگر، که زمان وجودی خودش را می فروشد و تبدیل به یک امر انتزاعی می کند و نیرویش را اجبارا باید به پول تبدیل کند
و آنوقت مفت خورهایی مثل رئیس، از پول حاصله از نیروی کارگر، کالا را باارزش افزوده به چند برابر پول تبدیل می کنند
و کارگر با محصول تولید شده ی خودش بیگانه است چون ارزش ها در سرمایه داری صرفا در کالاها تجلی پیدا میکنند
در واقع تنها چیزی که جهانی شده سرمایه داری ست. سرمایه داری سوژه را اخته می کند و اجازه ی میل ورزی ورای خودش را به سوژه نمیدهد
در عوض مانند ماشین میل، میل تولید میکند و جمعی هم توزیع میکند
اینگونه ذهنیت ها را اخته میکنند
تنها در روانکاوی و عشق ست که مبادله پایاپاست
در سرمایه داری ما میگوییم من به تو پول و امکانات میدهم دیگری در ازایش میگوید سکس یا لذت میدهم
گویی وضع قرارداد میان فاحشه خصوصی و مشتری دائمی هست
در سرمایه داری، یک نفر، کالا را به قیمت اضافه می فروشد بعد که قیمت کالا بالاتر رفت دوباره فرد عاشق آن میشود و میخواهد از نو تصاحبش کند
این وضع رادر روانکاوی ژوئیسانس می گویند
به هر حال سوژه می تواند آزادی راتجربه کند
یک نوع دیوانگی در لذت بردن
که تمتع و لذت جنسی را هم شامل میشود
تصاحب دوباره و آگاهانه میل یا لذت، ژوئیسانس می شود که همیشه نزد دیگری ست
نزد من نیست باید از چنگ دیگری در بیاورم، یا با حسادت یا با جنگ یا تحقیر و تزویر یا فحش..
در ژوییسانس اینلذت یا ابژه است که ما را به دست می آورد
تمام جنگ های عالم بر سر ژوئیسانس است
در عشق قلاب بر فقدانمان گیر میکند
جهان را نهایتأ، همین عشق بتواند نجات دهد عاشق خود و جهان بودن
آری، فقدان بنیادین را حس کردن
آوردن چیزی به طبیعت که در او نیست
اما وقتی طبیعت عشق را نمیشناسد ما نمی توانیم بیاوریمش
بلکه ما و طبیعت روبروی هم قرار میگیریم
و هر دو توسط هم به خودآگاهی میرسیم
به همین دلیل فروید نیز میگوید :انسان انحرافی در دل طبیعت است
#فرناز_جعفرزادگان