ورزش زنان ایران از دهکده آزاد جهانی جدا مانده است
بازی جام جهانی فوتبال زنان ۲۰۱۱ – آلمان، روز یکشنبه ۱۷ جولای با پیروزی چشمگیر فوتبال زنان ژاپن به پایان رسید.
شاید بسیارانی از علاقهمندان به این رشته ورزشی همراه با پیروزی تیم زنانژاپن اشک شوق بر گونهها نشاندند و آن را برای ملتی که تلاش میورزد تا از زیر بار یک آسیب مهیب طبیعی سر بالا آورد، منصفانه دیدهباشند. اما برای ما ایرانیتباران، این اشک شوق و همدردی با مردم ژاپن، به نوعی نیز آمیخته با درد غیبت و جای خالی زنان ورزشکار کشور ما در صحنههای بینالمللی ورزشی است. استعدادهای شکوفایی که در زیر سلطه نظام عقب مانده و مستبد جمهوری اسلامی، دارد به پژمرده میشود.
آنچه که بیش از همه نگاه و تحسین جامعه جهانی را نسبت به کشور ژاپن و زنان ورزشکار آن جلب کرد، پرده سفید و بزرگی بود که در دستان زنان فوتبالیست ژاپنی، خودنمایی میکرد و در آن از دنیا بخاطر حمایت از کمکهایش پس از زلزله دریایی ژاپن (سونامی) در بهار گذشته، تشکر و قدردانی به عمل میآورد.
در طی حکومت بیش از ۳۰ سال استبداد و سلطهی جمهوری اسلامی، ما همچنین شاهد بروز بلایا و آسیبهای طبیعی نیز در همین دوره تاریخی بودهایم و از این بابت هم، چه از نقطه نظر میراث فرهنگی و چه جانی و مالی، خسارات فراوان و جبران ناپذیری دیدهایم که عمدهترین آنها را شاید بشود زلزله رودبار و زلزله بم نامید.
در هر دو مورد دولتها و جامعه جهانی – حتی آنهایی که جمهوری اسلامی آنها را استکبار جهانی مینامد – کمکهای شایان توجهای – هم از بابت پیدا کردن گرفتار شدگان در زیر آوار و هم از نظر اهدای کمکهای نقدی، جنسی و پزشکی – به دولت و مردم ایران کردهاند. اما حکومت مذهبی ایران – بر خلاف میل باطنی مردماش- هر فرصتی که بدست آورد و در هر مناسبت به هنگام و ناهنگام، از به آتش کشیدن پرچمهای این کشورها و شعارهای مردهباد علیه آنها، لحظهای درنگ نکرد و تردید به خود راه نداد.
این حکومت با لچک کردن بر سر زنان ورزشکار ما به بهانه برباد رفتن گیسوانشان، این جنس و نیمه دیگر انسان هوشمند در جامعه ما را تحقیر و سرکوب کرد و به بهانهی مراقبت از ناموس جمهوری اسلامی، استعداد و روحیه و توان ورزشکارانه دختران و زنانمان، فرصت شکوفایی نیافت و نزدیک به دو نسل از جنس دیگرمان، ناشکوفا باقی ماند. داستان فقط به همین جا ختم نشد. دامنه این تحجر و خشکذهنی دامن روزنامهنگار زن ما – مریم مجد – به خاطر تلاش در ارایه گزارش تصویری از فوتبال جام جهانی زنان در آلمان، پگاه آهنگرانی – بازیگر پر استعداد و فیلمساز جوان ما به خاطر تلاش به گزارشنویسی از این واقعه ورزشی جهانی در وبلاگ دویچه وله، دستگیر شدند.
حاکمان و دولتمردان جمهوری اسلامی ایران تصویری که از زن به مخیلهشان راه مییابد، انسان برابر و همسنگ نیست. درک آنها از جنس زن و نیمه دیگر جامعه انسانی نه در پذیرش حقوق برابر و انسانی، بلکه درک عقبمانده و حیوانیای است که زنان را مادینهگانی میبینند که رویت گیسوانشان و ترنم آواز و صدایشان در عرصه موسیقی و هنر، نرینگیشان را به تحریک در میآورد. به دلیل همین بیماری ذهنی به جداسازی زنان در سطح آموزشگاهها و مدارس برمیآیند. دریا و طبیعت نیز از سوراخ همین پستوی تحجر، تفکیک پذیر میشود.
ورزش زنان نیز در چارچوب همین ناتوانی ذهنی – ایدیولوژیک تعریف و تحریف میشود. تنها با به گونی کردن و پوشاندن زنان، در صدد مهار – نه جامعه زنان ایران – که خود بر میآیند. و این همه ظلم از سوی حکومت دینی به زنان جامعه ما، بهای سنگینی است که همسران، دختران، خواهران و مادران ما دارند میپردازند.
روحانیون مرتجع، عقب مانده و دولتمردان سوداگر و هیز و حریص، ورزش زنان ایران را از دهکده آزاد جهانی جدا کردهاند. مسابقات جهانی شنا، فوتبال جهانی زنان و . . . به دلیل محدودیتهای حجاب، بدون حضور زنان ایران برگزار میشود و ورزش زنان ایران در حال حاضر از جهان آزاد جدا مانده است.
بدون حضور، همراهی، مشاوره و همفکری زنان ایران در تمامی عرصههای زندگی، کشوری به نام ایران معنی، مفهوم و هویت نخواهد داشت.