
چند شعر کوتاه از قربان بهاری

۱
سنگ به پرنده می رسد
یا
پرنده به لانه
درگیر تماشاست
جوجهی گرسنه
۲
کلاغی
برای مذاکره با کلاغ ها
یا
مترسکی
برای ترساندن کلاغ ها
سر دو راهی
کشاورزاده ی سیاس
۳
تفنگ گوشه انبار
یا
تفنگ درگیر جنگ
کدامیک
زودتر خواهند مرد
۴
از جانش سیر شده
یا
گرسنه ی سوپ داغ روی میز است
سوزی که از درز پنجره
خودش را به زحمت
۵
بهشت
یا
جهنم
در برزخ انتخاب
خدای عیاران