Advertisement

Select Page

پیشینه باستانی نوشتاری کانکریتی و …

پیشینه باستانی نوشتاری کانکریتی و …

پیشینه باستانی نوشتاری کانکریتی، دیداری، شنیداری، شعر ایموجی، شعر شکلک، شعر نشانک و شعر-نقاشی جهان

 

   کلمات ساختارهای پیچیده‌ی هستند که از تجربه حواس ما در ذهن ما ساخته می‌شوند. یادگیری کلمات را در ذهن ما هموار می‌کنند. نمادها نیز چنین کنشی دارند. آنها راهی برای انتقال ایده‌ها‌، داستان‌ها یا کلمات در طول زمان و مسافت ‌در بعد فضا و مکانیت هستند. قدیمی‌ترین الگوهای ساخته بشر مربوط به اواسط آخرین عصر یخبندان است. آنها شاید هنوز یک سیستم نوشتاری نیستند‌، اما یک سیستم  کد گذاری ‌هستند. شاید این وظیفه شاعران باشد که کلمات را به ندانسته‌ها متصل کنند. نام‌ها کلماتی هستند که نمایانگر مردم‌، مکان‌ها‌، اشیا‌، چیزها‌، حالات‌، باورها‌، ‌موجودات‌، حالات وجودی‌، مفاهیم (ایده‌ها)‌، قوانین‌، نظریه‌ها یا داستان‌ها هستند. نوع دیگر کلمه یک فعل است – توصیف یک تحول‌ حرکتی و یک جنبه از جانداری و یا جنبشی درونی (حرکت از یک حالت به حالت دیگر)‌، یک حالت وجود یا یک روند. انواع دیگر کلمات از نام‌ها یا فعل‌ها پشتیبانی‌، اتصال‌، توصیف‌، واجد شرایط یا تغییر‌دادن کلمات هستند. زبان‌های مختلف قوانین مفصلی برای کنار هم قراردادن کلمات دارند. برای برخی از انواع زبان‌ها به تعریف اصطلاحات آنان باید رجوع کرد‌. زبان ارتباط است و تعامل. ‌اکنون می‌دانیم که حتی حیوانات نیز زبان و حتی گیاهان  نیز زبان دارند‌. زبان‌های انسانی از کلمات استفاده می‌کنند. همه زبان‌های بشری قابل نوشتن نیستند. نام‌گذاری یک توانایی  بدون ویژگی از گونه‌های ماست. اشیا و رویدادهای اطراف ما با نام آنها برای درک و پردازش حافظه شناسایی می‌شوند. تداعی‌های ذهنی با این نام‌ها در شرایط جدید به ارزش تجربه پردازش و واکنش در آینده تبدیل می‌شوند. این قدرت اساسی گونه است –  که به موقعیت ‌حفظ اشیا و پیرامون ما و واکنش‌های ما قدرت ادراک می‌بخشد. دیگر ویژگی ذاتی گونه‌های ما ریاضیات است. حتی کودکان متولد نشده نیز با توانایی شمارش و حل مسائل ریاضی با کسر و ارتباط فوری نتایج مشاهده شده‌اند. ریاضیات و نام‌گذاری مفاهیمی کاملاً انتزاعی (انسانی) هستند. واقعیت آن‌ها در جهان اثبات نشده‌است. اما این دو فرایند تنها راه‌های درک انسان در جهان است. انسان‌هایی که این روند را درک می‌کنند می‌توانند با گونه‌های دیگر ارتباط موثرتری برقرار کنند. نام‌گذاری انسان می‌تواند کلامی باشد یا ‌بی‌کلام باقی بماند (مانند درک عرفانی از “غیرقابل نام”) – که توانایی سایر گونه‌ها است. لفظ کلام روشی برای یادگیری و درک است. انسان‌ها در مورد سایر گونه‌های این حوزه فقط از نظر توانایی لفظی – و اخیراً نوشتن – سرآمد هستند. ما نمی دانیم که زبان‌های بشری برای اولین بار ‌در چه زمانی ظاهر شده‌اند. ما فقط می‌توانیم فرض کنیم که به دلیل ویژگی‌های گونه‌های ما (و سایر انسان‌نما‌های قبل تر‌ از ما)‌، زبان و ارتباطات برای زندگی گروهی انسان‌ها همیشه ضروری بوده است. برقراری ارتباط توسط علائم و ژست‌ها برای مهمانی‌های شکار ‌و یا ارتباط موثر‌تر جمعی مفید بوده هست‌. زبان‌های حرکتی و افعالی و جنبشی ‌کامل توسط سرخپوستان آمریکای شمالی و چینی‌ها حفظ شده است. رقص و موسیقی سیستم‌های رمزگذاری شده‌ای هستند که در برخی فرهنگ‌ها برای حفظ تاریخ و سنت‌ها استفاده می‌شود. این مدل‌ها از پیشینه زبان‌های هند و ایرانی‌، هند و اروپایی و … در نزد پارسی‌ها و هندوها در زبان‌ها و خط نگاری‌های‌ سانسکریت‌، مانانی و سریانی‌، آیغوری‌، آرامی و ‌سایر سیستم‌های نشانه‌گذاری که شامل تاتو‌، زخم ز‌نی‌، طبل زنی‌، خطوط اندازی‌ (آفریقا و ملانزی)‌، گره‌های رنگی‌، ‌رنگ آمیزی بدن  (Inca quippus‌) اینکا کیپوس‌، چوب تراشی‌ها (اسکاندیناوی و استرالیا)‌، وامپوم‌های (آمریکای شمالی) و تصاویر نگارگری  موجود هست و حتا پیش از آن‌ها ‌قدیمی‌ترین تصویری که تاکنون کشف شده مربوط به حدود ۳۵۰۰۰ سال قبل از میلاد است. برش‌های ‌نیموتکنیک Mnemotechnic روی استخوان‌ها و نقاشی‌های غاری در سراسر جهان یافت شده است که از اواخر زمان  موستری (۱۰۰۰۰۰ تا ۳۵۰۰۰ قبل از میلاد)‌، در سراسر Aurignacian اورکینیشن ‌و دوره پارینه سنگی ‌و انسان‌های کرو مگنون‌ها (۳۰،۰۰۰ تا ۲۰،۰۰۰ قبل از میلاد) و ابتدای Solutrean سولیتیرین در فرانسه (۲۰،۰۰۰ تا ۱۵،۰۰۰ قبل از میلاد) دیده می‌شود. این دوره‌، در طی چهارمین یخبندان بزرگ (WG، rm)‌، که homo sapiens sapiens جایگزین homo sapiens نئاندرتالنسیس و سایر پیش از sapiens در اروپا‌، آسیا و آمریکای شمالی شد (۳۵۰۰۰ تا ۲۰۰۰۰ سال قبل از میلاد).

 ما از این دوره به تصاویر معکوس دستان نقاشی شده در غارها پی‌برده‌ایم که احتمالاً با ‌ملاط ‌مایعات رنگی در حالی که دستی به دیواره غار گرفته بودند‌، ایجاد شده است. این تصاویر در اسپانیا‌، فرانسه و حتی آرژانتین و در غارهای باستانی ایران ‌و هند و برخی‌ صخره‌ها یافت شده است. بیشتر دست‌ها فاقد یک یا چند انگشت هستند. برخی از محققان نتیجه گرفته‌اند که این نقاشی‌های دیواری ممکن است مربوط به یک زبان ژست و یا زبان موتیف باشد. نتیجه گیری این است که اگر این نوعی نوشتار کد‌گذاری باشد که هست، پس نشان دهنده زبان ژست‌هاست و نه پالابرا (کلمات گفتاری) Solutrean و Magdalenian (15000 تا ۹۵۰۰ سال قبل از میلاد) پایان یخبندان غربی را نشان می‌دهد. برخی از محققان تصاویر نگارگری از این دوره‌ها را به اشکال زن و مرد طبقه‌بندی کرده‌اند. آیا این بیان حقیقت‌گرایی ابدی است یا مبارزه برای سلطه؟ سر حیوانات از کل بدن تبعیت می‌کند (‌synecdoche‌) سیندیکتدوچ (‌حرکت از جز به کل) و تصاویر ‌با هم ترکیب می‌شوند تا صحنه‌های شکار را پیشنهاد دهند. قصه‌گویی مشهود است. بلافصل بودن حاملگی و تولید مثل را در بعد زمان و مکان ارائه میدهد‌. بدن اجتماعی‌، ‌بدن سیاسی  در مواجه با چنین فرآیند توسعه یافته و نتیجه نوعی سلطه ‌قدرت بر بدن‌ها را نشان میدهد (‌رجوع شود به مقاله بدن اجتماعی و بدن سیاسی از مؤلف در مجله ادبی شهرگان ۱۴۰۱)

نوشتار نویسی، ایدئوگرام، پیکتوگرافی، نقاشی خط ‌از سومر و مانوی تا یونان و اروپا‌ در زبانهای باستانی

    بیشتر دانشمندان مرز تقسیم بین تصاویر و ایدئوگرام‌ها را اختراع نوشتن قرار می‌دهند. ایدئوگرام‌ها روشی سیستم یافته برای پیوند نمادها با ایده‌ها هستند. این یک لحظه مهم برای بشریت بوده‌، (‌افسانه توت در تاتوس و شاه توت در اختراع نوشتار و تقدم و تاخر گفتار بر نوشتار در نزد افلاطون در نامه هفتم مکالمات فیدروس‌) – (‌رجوع شود به دو سخنرانی مؤلف در اندیشکده مجال در تقدم و تاخر گفتار و نوشتار از دیدگاه افلاطون و ژاک دریدا ‌فایل صوتی‌) ‌قبل از نوشتار‌، سنت شفاهی وجود داشته است (شاید به کمک نمایندگی نمادها‌، مجسمه‌سازی‌، طرح و تصاویر)

( در وداها و ریگ وداها نیز که در هند باستان چنین سنت شفاهی‌‌ و ‌نیز قابل بررسی هست‌). پس از اختراع ایدوگرام‌ها‌، انسان وارد دوره سنت مکتوب (قوانین‌، تاریخ‌، دین و فرهنگ) می‌شود. متخصصان دیگر نوشتار اول را با شکل‌گیری شهرها مرتبط می‌دانند. نوشتن مجموعه‌ای از نمادها است که بشر برای نشان دادن کلمات اختراع کرده است. از آنجا که نوشتن از نمادها استفاده می‌کند‌، امکان ارتباطات زبان‌ها را افزایش می‌دهد – گاهی اوقات برای افرادی که نمی‌توانند نمادها را بهم پیوند دهند یا کسانی که گروه‌ها و قبیله‌های متنوع ایجاد می‌کنند‌، کاملاً گیج‌کننده هست. نارساخوانی و انحراف حافظه نمونه‌هایی از مانع دستیابی به نمادشناسی نوشتار هست‌. در مورد زبان‌های باستان‌، جایی که معانی نمادها فراموش شده‌اند چنین نا‌فهمی زیاد به چشم می‌خورد‌، از آنها اکنون فقط نمادها وجود دارند. که به سختی قابل تفسیر علمی است‌. اولین زبان‌های مکتوب انسانی‌، کلمات را با تصاویر و ابر تصاویر ‌مشخص ‌کرده‌اند‌. هر یک از تصویری‌ها یک ایده یا واقعه کامل را نشان می‌دهد. این را نوشتن مصنوعی یا انضمامی و ‌ایده‌سازی می‌نامند‌. با پیچیدگی جوامع و به عهده‌گرفتن وظایف تخصصی توسط افراد‌، استفاده از نوشتن برای برقراری ارتباط در طول زمان یا مسافت و بعد مکانی و اقلیمی ‌برای افراد بیشتری ضروری شد. دانشمند / کشیشانی که راز نوشتن را در اختیار  داشتند ‌مجبور بودند آن را با سربازان یا بازرگانانی که برای انجام کارزارها یا امور خود به آن احتیاج داشتند‌، در میان بگذارند. کلمات بیشتری باید ضبط و در اختیار گرفته می‌شد. ‌مردم باید یاد می‌گرفتند که چگونه سریع‌تر بخوانند و بنویسند و ارتباط و تعامل ایجاد کنند‌.

نویسه‌های سومری‌، مانوی‌، چینی‌، آکادی و …

    ما درباره تولد نوشتن اطلاعات بسیار کمی داریم. افسانه علمی معتقد است که قدیمی‌ترین شکل نوشتاری شناخته شده در بین‌النهرین در آغاز هزاره سوم قبل از میلاد ایجاد شده است. سومریان تمدن درخشانی را در بابل بنا نهادند. اهمیت نوشتار سومری برای ما در مرحله کشف است. مانوی و زبان و خط نقاشی‌ها و سرودهای تلفیقی مانوی در قرون دوم و سوم میلادی نیز ‌طبق منابع موثق در توسعه و بار‌آوری متون کانکریتی و تجسمی و بصری ‌و حتا شنیداری جزو موفق‌ترین خطوط و زبان‌های بینا‌زبانی سریانی‌، مانوی، آیغوری و آرامی و تلفیق مذهبی با اسطوره‌های بینا ملل بوده‌. ‌با توجه به آنچه ما می‌دانیم‌، نوشتن سومری از قرارداد پدید آمده است. سنگ‌هایی که شمارش انتزاعی را نشان می‌دهند‌، در گلوله‌های سفالی قرار گرفته‌اند. به عنوان مثال یک قرارداد برای تحویل شش گوسفند‌، شامل انتخاب سنگ‌های کوچک نمایانگر شماره شش بود که در یک کره خاکی محصور شده‌، پخته و نزد مقامات محلی منتظر انعقاد قرارداد بودند. مقامات‌، باج‌گیران محلی و اربابان‌، خاک رس نرم را با استفاده از تصاویر برای مشخص کردن پیمانکاران ‌محتویات (تعداد و مقدار گوسفند‌، گونی آرد‌، بردگان و خرما) مشخص کردند. در اصل با استفاده از انگشتان علامت گذاری شده است‌، استفاده از چوب یا میوه گیاه calamus کالاموس که یک گیاه خود رو در کنار حاشیه رودها و تالاب هاست با میوه‌هایی مخروطی و دندانه دار که برای ترسیم اعداد بکار برده می‌شده ‌به ویژه برای ایجاد علائم شناسایی در خاک رس سازگار بود. این علائم‌، شبیه آهنگ یا میخ‌، به ایدئوگرام‌های میخی تبدیل شدند‌. تصویرسازها و ایدئوگرام‌های سومری به شکل مشابه ‌مانوی و ‌وداها ‌در زبان‌های ‌باستانی ‌سانسکریت و چینی تکامل یافته‌اند. زبان ‌سومری یک زبان و نویسه ترکیبی ‌هجایی‌، درست مشابهت ذاتی دارد به زبان و خط ترکیبی مانوی و مانینیسم پارسی‌، تفاوت در اصول زیباشناختی بصری آنهاست‌، ‌هر ایده پردازی به نمادی برای یک واقعیت انضمامی یا انتزاعی تبدیل شد. در ترکیب آنها می‌توانند زبان گفتاری و همچنین مفاهیم انتزاعی ریاضیات و نام‌گذاری را که ارتباطی با تصویر نگار ندارند برقرار کرده و کدگذاری کنند. هر ایدئوگرام دارای یک کلمه گفتاری‌، یک پالابرا است که با آن مرتبط است. به این نوشتن wortschrift شرح‌نویسی می‌گویند‌. با ضبط و یا نوشتن‌ شرح‌، اولین دانشمندان دریافتند که می‌توانند اطلاعات را از راه دور و به نسل‌های آینده منتقل کنند و بنابراین این زبان‌های نوشتاری زندگی خود را به خود گرفتند. کسانی که می‌توانستند بخوانند و بنویسند موقعیت‌های مهم و قدرتمندی را در جوامع خود به دست گرفتند. همزمان با پیشرفت نوشتن‌، حفظ فرهنگ‌، تاریخ خود‌، اداره امور و اداره اقتصاد برای جامعه اهمیت و اهمیت بیشتری پیدا کرد. نوشتن سومر شباهت‌های زیادی با تمدن دیگری از دره سند در موهنجو-داروو و هاراپا دارد که متأسفانه هیچ نواله جز ریگ وداها و وداها در زبان و خط سانسکریت از باز تولید آن به جا نمانده‌، ‌چنان‌که آن‌ها را که بر یک سنت شفاهی‌ و در طول تاریخ نسبت می‌دهند بر اساس تاثیرات خط و زبان تلفیقی مانوی و حتا پیش از آن بر اساس خطوط و نویسه‌های زردشتی و آشوری و … متاثر از پارسی‌ها می‌دانند ‌و این سنت شفاهی بر اساس همان پالابرهای گفتاری و قراردادی بین پارسی و سومری، خطوط سریانی و آرامی و … می‌دانند‌ که هنوز شناخته نشده است. ما از زبان گفتاری این افراد غیر هندو‌اروپایی چیزی نمی‌دانیم و نوشتن آنها را رمزگشایی نکرده‌ایم. آنچه از این  تمدن‌ها می‌دانیم این است که از نمادهای آن‌ها بر روی سفال و بعداً در کتیبه‌ها استفاده شده است. تمدن‌های سومر و دره ایندوس هر دو دولت شهرهای مذهبی بودند. سومر خانه افسانه سیل (۲۸۰۰-۲۶۰۰ قبل از میلاد) است. بعد از سیل‌، نویسه‌های میخی همه تغییر شکل می‌دهند و به سمت چپ می‌روند. نوشتن ‌عمودی بر روی بناهای تاریخی به افقی (از چپ به راست) روی لوح‌های سفالی در حرکت هست و نقش بسته می‌شود‌. ‌سومری‌ها تا سال ۲۶۰۰ قبل از میلاد مقادیر آوایی را به نشانه‌های خود (۱۵۰‌هجای آوایی) و ۴۵۰ ایده الگوی دیگر (تصاویر اشیا) و لوگوها (نمادهایی برای یک واقعیت انضمامی یا انتزاعی) اضافه کردند.

نویسه‌های آکادیا

 ایدئوگرام های سومری به روشی مشابه چینی توسعه یافتند و احتمالاً بدون حمله همسایگان‌شان از شمال غرب‌، اکدی‌ها‌، این کار را ادامه می‌دادند. اکدی‌ها از شمال عربستان‌، سوریه علیا و منطقه بین سینا و دریای سیاه ‌زیر سیطره داشتند‌. سارگون بزرگ (۲۳۱۴ تا ۲۳۱۴ قبل از میلاد) از پایتخت خود در اکاد‌، سومر را در حدود ۲۳۴۵ قبل از میلاد فتح کرد. اکدی‌ها نوشتار سومری را با زبان انعطاف‌پذیر چند هجایی خود تطبیق دادند. امپراتوری آن‌ها کوتاه مدت بود‌، آنها توسط Goutis از کردستان در سال ۲۲۳۰ سرنگون شدند. اما Akkadians بربر سومری را به عنوان زبان علم و دین و اکدی را به عنوان زبان امور روزمره و تجارت تا زمان مسیح حفظ کردند‌، به لطف آن‌ها نوسیه‌های آنها تبدیل نوشتار از یک زبان تک‌هجایی منقبض به یک زبان چند‌هجایی‌ انعطاف‌پذیر نیاز به یک تغییر عمده داشت‌. آکادیان از طریق آکروفونی ایدئوگرام‌های سومری را برای نشان‌دادن اصطلاحات هجای خود اقتباس کردند. مصوت‌ها در زبان‌های معنایی از اهمیت کمی برخوردارند‌، بنابراین تمام معنی‌های جدید برای ایدئوگرافی‌های آکدی هم‌آوایی بودند. با نمایندگی مون‌مهای اولیه کاتب از ایدئوگرام‌های منتخب سومری‌، آکدی‌ها می‌توانستند آوائی زبان خود را رونویسی کنند. منظور درست این آواهای شنیداری در سنت شفاهی را کدگذاری کنند. تا سال ۱۸۰۰ پیش از میلاد‌، کاتبان پادشاه حمورابی بر روی لوح‌های سفالی الفبای میخی تا ۵۰۰ علامت آوایی و ایدئوگرافی را در اکدی یادداشت می‌کردند. در شهر اوگاریت کاتبان برای ضبط ادبیات مذهبی خود الفبایی خط میخی از ۳۰ علامت – همه صامت – ایجاد کردند. این سیستم بعداً توسط آرامی‌ها‌، عبرانی‌ها و فنیقی‌ها و مانوی‌ها و سریانی‌ها کپی شد که آن را در سراسر جهان مدیترانه گسترش دادند. نبوغ یونانیان افزودن ایدئوگرام برای حروف صدادار هستند‌، چنانکه بخش قابل توجه‌ایی از چنین تاثیرات مستقیم را از مانوی‌ها اخذ کردند.

نویسه‌های مانوی‌، سانسکریتی و چینی

نویسه‌های مانوی‌، تلفیقی سریانی‌، آیغوری‌، آرامی و … با اشکال متنوعی در تاریخ و در کتیبه‌ها و نگاره‌نویسی و نیز چرم حیوانات با تنوع نقاشی خط و نیز حروف رنگی و خاکستری‌، مشکی ‌‌از رسومات‌، ایدئوگرام‌های اساطیری در قرون دوم و سوم میلادی و اندیشه محوری جهانشمول‌تری را به نمایش می‌گذارد‌. مثلا میتوان از خطوط مانوی و باور مذهبی پیامبر هنرمند و نقاش ایرانی و پارسی بنام مانی ‌و اشعار سپید و کانکریتی مانی در این پژوهش پرده برداشت. در تصاویر مانده ازاین نویسه‌ها و تابلو نگاری‌های مانوی می‌توان به توسعه شعر کانکریتی و ریشه‌های باستانی پارسی آنها پی‌برد‌. در ‌زبان چینی یک زبان تک اصطلاحی است که مخصوص نوشتن در تصاویر برای نوشتن مناسب است. با پیچیدگی چینی‌، اعتقاد بر این است که با افزودن تن تکامل می‌یابد – هر هجا با لحن متفاوتی خوانده می‌شود. زبان‌هایی که از زبان چینی باستان ساخته شده‌اند دارای تعدد لحن متفاوت هستند.  جمله چینی مجموعه‌ای از واج‌های تحلیلی است که در آن هر یک از عملکردها از نظر موقعیت خود در جمله می‌توانند یک اسم‌، صفت یا فعل باشند. اصطلاحات هجایی غیرممکن است زیرا تک ماده‌ها قابل تجزیه نیستند.

کلمات در ذهن ما موسیقی هستند. ‌همه کلمات را می‌توان گفت یا آواز خواند. ‌نوازندگان بزرگ سازهای خود را برای برقراری ارتباط احساسات و ایده‌ها‌، نمادها و داستان‌ها وادار می‌کنند. ‌آنها کلمات را به موسیقی خود اضافه می‌کنند تا کلمات را تقویت کنند یا موسیقی را برای ایجاد کلمات دیگر در ذهن ما کلمات دیگر تقویت کنند‌. کلمات در ذهن ما تجسم دارند و شکل ساز هستند.  وقتی می‌توانیم چیزهای اطراف خود را لمس و احساس کنیم‌، آنها را درک می‌کنیم و برای ما آشنا می‌شوند. ‌اشکال پلاستیکی مجسمه‌سازی به ایده‌ها عمق و شکل می‌بخشد.  سپس یک مجسمه ساز بزرگ می‌تواند بافت‌، نور و حرکت را برای بیان نمادها به ما و تخیل ما الحاق کند.

کلمات بو و مزه در ذهن ما هستند. یک آشپز عالی بهترین مواد تشکیل دهنده خود را به نمایش می‌گذارد و سپس نام‌های دلپذیر یا مفصلی را برای خلاقیت‌های خود به آن‌ها می‌دهد.

تاریخچه سرودن شعرکانکریتی در جهان 

  شعر کانکریتی‌، شعر نوشتار دیداری و یا بصری‌، اصطلاحی‌ست که ‌به ‌نویسه شعر تصویری‌، دیداری و یا صوتی ‌از ابزارهای بیان ادبی در جهت تجسم‌بخشی در نوشتار و اشتراکات بینا بینی در مخاطب و متن و مولف ایجاد می‌شود‌، و سیر تکامل زیستی آن‌، بر نویسه‌های زبانی و ترسیمی و خط نگاره‌ایی از اصل و ماهیت نوشتار پدیده آمده است‌، بیشتر شبیه نقاشی خط گرافیک‌، صوتی و شنیداری و دیداری ‌همچون تصاویر متحرک سینما است.  تاریخ و تمدن تکاملی زیست ‌بشری را می‌توان به دو دوره بزرگ تقسیم کرد: قبل از نوشتن و بعد از اختراع و ابداع نوشتن‌، پس شعر کانکریتی و یا ‌انضمامی در طلوع عصر جدید یا شاید جایی در این بین ‌به وقوع پیوسته‌، اسناد و دیرینه‌شناسی و نیز مرفولوژی چنین نویسه‌هایی در  قبل از نوشتن‌، ‌در کانسپ دیوارنگاری‌ها و شمایل‌ها و ‌نگارگری و نویسه‌های خط ترسیمی ‌و خط نقاشی‌ها و سرودهای باستانی‌، احکام دینی‌، رسومات  معمول بوده‌، در اجتماعات بشری یک سنت شفاهی ‌در پیش از پیدایش نوشتار موجود بوده‌، با نوشتار و عمل ابداع ارتباط نوشتاری جوامع قانون‌، تاریخ و ادبیات را ایجاد کردند. در طول جنگ جهانی اول‌، گیوم آپولینر به یکی از دوستانش نوشت تا از او بخاطر خواندن و پیگیری شعرهای خاصش تشکر کند. در مورد خوشنویسی‌ها‌، آنها ایده پردازی شعر، شعر آزاد و دقت در تایپوگرافی در زمانی هستند که تایپوگرافی کار خود را به طرز چشمگیری به پایان می‌رساند‌. در طلوع ابزارهای جدید تولید ارتباط جهانی  مانند فیلم و گرامافون این رویه به پایان خود خواهد رسید.  شاید به دلیل اینرسی خلوص، تایپوگرافی با ظهور فیلم و گرامافون از بین نرفت  اما خطاطی ها، ارتباطی تازه بین نویسندگی، شعر، هنر و موسیقی نشان می‌داد که مورد سو ظن نبود. فیلم هنر هفتم شد. و اکنون چند دهه بعد‌، “فیلم و گرامافون” به شبکه جهانی وب تبدیل شده‌اند. میلیون‌ها نفر شروع به دسترسی به کتابخانه انباشته دانش بشری می‌کنند. اما آنها از چه زبانی استفاده می‌کنند؟ انگلیسی کوتاه شده بین المللی و آیکون های موجود در پایانه های رایانه ای آنها. چه چیزی از این انتقال الکترونیکی زودگذر باقی مانده است؟ تصاویر و روند یادگیری. آنها در آینده از چه زبانی استفاده خواهند کرد؟ اجازه دهید بررسی کنیم که چگونه این امر بوجود آمده است‌!

استیفان مالارمه  پیشرو در شعر کانکریتی و بصری درمنظومه «تاس به هر روی که افتد» باور دارد : «کلمات برای خودشان چیزهایی هستند. ما از کلمات برای یافتن چیزهایی در ذهن خود استفاده می‌کنیم. همه چیز در ذهن ما نیست. آنها در جهانی هستند که از عملکرد ذهن ما تبعیت نمی کنند. اما کلمات نزدیک ترین حرفی هستند که می‌توانیم به این موارد دنیا بزنیم. کلمات هرگز نمی توانند چیزهای دنیا باشند. به همین دلیل است که می‌توانیم از کلمات بسیاری برای توصیف موارد مشابه استفاده کنیم.»

بشریت ممکن است هرگز کلمات کافی برای توصیف چیزهای این دنیا پیدا نکند. اگر ذهن ما قادر به ایجاد همه ارتباطات صحیح آن چیز با دنیای آن باشد، یک کلمه برای هر چیز می‌تواند کافی باشد. پس هیچ کلمه دیگری لازم نیست و این چیز به عنوان یک کلمه در ذهن ما و جهان وجود خواهد داشت. همانطور که هست، از نظر ما، کلمه چیز است. به عنوان مثال یک چیز می‌تواند گل سرخ باشد. اما گل رز از چه رنگی؟ آیا گل سرخ بوی شیرین است، یا گل رز وحشی که بطور مختصر بوی گرده می‌دهد؟ آیا خار پشت گل سرخ است که صدمه می‌بیند یا گلبرگ نرم گونه ای است که وقتی فکر می‌کنیم گل سرخ می‌شود در فرو رفتگی های ذهن ما نگه داشته می‌شود ؟ کلمه گل سرخ شاید در ذهن ما با همه این ویژگی ها باشد و آن همان گل سرخی است که در ذهن ما وجود دارد. آیا آن گل سرخ می‌تواند برای همه گلاب ها کافی باشد یا گل رز بعدی با کشف کاملا جدیدی روبرو می‌شویم؟ گل سرخ که دیروز دیدیم همان گل سرخی است که امروز می‌بینیم یا فردا؟ کلمات مانند تصاویر در ذهن ما هستند. تصاویر همیشه از نمادها، اشیا  یا موجودات هستند. یک نقاش بزرگ می‌تواند از رنگ برای ارائه چیزها یا موجودات در نور جدید استفاده کند. او می‌تواند با نمادهایی که نشان می‌دهد داستان تعریف کند. یک عکاس می‌تواند با تصاویر گرفته شده از دنیای واقعی و ثبت، چاپ و توسعه، همین کار را انجام دهد تا دید جدیدی نسبت به اشیا و موجودات به ما بدهد. اما این هنرمندان با هنرشان چه چیزی را از ذهن ما فریب می‌دهند؟ کلمات! آنها برای فراخوانی کلمات در ذهن ما برای چیزها و موجودات و نمادهایی که به تصویر می‌کشند از نور استفاده می‌کنند.

   *شعر کانکریت – تاریخ و مفاهیم آن در غرب و اروپا و جهان؛ آغاز شده: ۱۹۵۵ پایان یافته: ۱۹۷۱

آغاز و پایان شعر کانکریت، دیداری، ترسیمی، شنیداری  در دوره های ادبی غرب، اروپا و ملل جهان  عمل ارائه زبان به عنوان موجودی بصری دارای تاریخی گسترده و ناموزون است که به طلوع تمدن و سیستم‌های نوشتاری مدرن باز می‌گردد، همه از تصویر‌نگاری تکامل یافته‌اند: از سیستم‌های نوشتاری که چیزها و اشیا را به صورت آوایی و نه لزوما ‌بصورت آوایی نشان می‌دهند. خوشنویسی، عبری مانوی و  پارسی و عربی و یونانی، چینی سانسکریتی … موتیف و الگوهای نوشتار چینی و شعرهای الگوی قرون وسطایی از سنت مسیحیان غربی همگی نقش خود را در تأسیس این میراث ایفا کردند. ‌همچنین تکنوپاینیای یونان باستان که در قرن هفدهم توسط شاعر متافیزیکی جورج هربرت تقلید شد نیز همین کار را می‌کند. ‌با این حال، به طور کلی تصدیق می‌شود که نگرانی در بازنمایی تصویری زبان در دوران مدرن از ادبیات نمادگرایان فرانسه در اواخر قرن نوزدهم ناشی می‌شود، به ویژه نوشتن استفان مالارمه، که در سال ۱۸۹۷ شعر Un Coup de Dés از تنظیم تایپی در یک ‌راهی که کاملاً از سنت‌های اولیه شعر تصویری و الگو شکسته است. در دهه‌های اول قرن بیستم، این پیشرفت‌های اولیه توسط روحیه‌های نمادین‌تر جنبش‌های آینده‌گرایانه و دادا صورت گرفت.  شاعران-جدل شعر و هنرمندانی ‌مانند اف. تی. مارینتی، هوگو بال و کورت شویترز هم به شکل بصری و هم به صدای زبان تأکید کردند – غالباً شعرهای بی ارزشی را که به صورت آشفته در صفحه تنظیم می‌شوند می‌نویسند و اجرا می‌کنند – به عنوان راهی برای تضعیف اندیشه و بیان منطقی.  در یک دوره جنگ و توسعه سریع فن آوری، از هم گسیختگی و تنظیم مجدد زبان هم اضطراب و هم هیجان عصر را در بر می‌گیرد.  شاعر فرانسوی و منتقد  گیوم  آپولینر، همسفر مختصر آینده پژوهان، همچنین مجموعه ای از اشعار معروف تصویری یا “خطاطی ها” را به شکل ساختمانها و اشیا مانند برج ایفل خلق کرد. این انفجار شعر تصویری در اوایل قرن بیستم در کنار آوانگاردهای بزرگ اوایل قرن بیستم: فتوریست ها “آینده پژوهی”، دادا، ساخت گرایی از بین رفت.  در همین حال، در دنیای ادبیات، ظهور سیاست های افراط گرایانه در دهه ۱۹۳۰ و در نهایت جنگ جهانی دوم، دوره ای از تحریرهای واقعی تر، نوشتن را رقم زد.

* از هنر کانکریتی ‌تا شعر کانکریتی

 پس از جنگ جهانی دوم، شاعران و هنرمندان در اروپا به دنبال بازسازی فرهنگ ملی و بین المللی و بازپس گیری میراث جنبش های آوانگارد بودند که نتیجه آن آشفتگی سیاسی بود.  با این روحیه بود که هنرکانکریتی،  و معماری مدرنیسم در غرب کاملاً شکوفا شد، به عنوان جنبشهایی که سبکهای بلند پروازانه و انتزاعی اوایل قرن بیستم را دوباره زنده کردند و سعی در ایجاد زبانهای جدید، منطقی و بین المللی برای بیان خلاقانه داشتند. هنرمند کانکریت، ماکس بیل، با همکارانش از جمله اینگ شول، خواهر رهبران جنبش سفید  ، رز هانس و سوفی، Hochschule für Gestaltung را در اولم، آلمان غربی در سال ۱۹۵۳ به عنوان نوعی باوهاوس دوم و مهمترین عامل تولد دوباره فرهنگ تأسیس کرد.  هدف تا حدودی احیای سنت هنر انتزاعی منطقی و طراحی عملکردی بود که   باهوس   را قبل از تعطیل شدن توسط نازی ها در سال ۱۹۳۳ تعریف کرده بود. در اینجا بود که اوژن گومرینگر، شاعر جوان سوئیسی، به عنوان دبیر بیل شغل خود را تأمین کرد.  کارهای گومرینگر قبلاً همان منطق آزمایش عقلانی را بیان می‌کرد که مشخصه دانشکده معماران، گرافیک ها و صنایع هوچسول است – او اولین شعر کانکریتی و شنیداری خود را با نام “Avenidas” در سال ۱۹۵۲ ایجاد کرده بود، اگرچه او فقط آن را به عنوان یک شعرکانکریتی تعریف می‌کرد سه  سالها بعد  در ترکیبات اولیه گومرینگر بر استفاده از حداقل عناصر زبانی و تکرار و تنظیم زبان به صورت الگوهای ساده در صفحه تأکید شده است.

* متن‌های شعری کانکریتی در آمریکای جنوبی

 در همین حال، در برزیل پس از جنگ، تأثیر هنر کانکریتی و پسا مفهومی  به همان اندازه شدید احساس می‌شد.  قاره آمریکای لاتین از هجوم هنرمندان تحت تأثیر سازه گرایی که از درگیری در اروپا گریخته بودند، بهره مند شده بود، که حضور آنها باعث تقویت صحنه هنر انتزاعی موجود می‌شد که از دهه ۱۹۳۰ توسط هنرمندانی مانند خواکین تورس-گارسیا رهبری می‌شد، و در اواخر دهه ۱۹۴۰ در نتیجه  تأسیس گروههایی مانند Asociacíon Arte Concreto-Invencíon و Arte Madí در آرژانتین.  در دهه ۱۹۵۰ برزیل یک دوره رشد سریع اقتصادی و صنعتی را پشت سر می‌گذاشت و به نظر می‌رسید هنر انضمامی و کانکریتی روح جدیدی از خوش بینی منطقی را در داخل کشور تجسم می‌بخشید،   این امر منجر به ظهور گروههایی مانند گروه روپتورا در سائو پائولو و گروه فورنته در ریودوژانیرو شد.  برزیل همچنین برای معمارانی که با تکنیک های طراحی عقلانی در مقیاس بزرگ کار می‌کردند و توسط لوکوربوزیه و دیگران در اوایل قرن پیشگویی می‌کردند، زمینه مساعدی را به اثبات رساند.مشهورترین نتیجه این کار ساخت پایتخت جدید برزیل، برازیلیا، توسط اسکار نیمایر، همکار لکوربوزیه در بین سالهای ۱۹۵۶ تا ۱۹۶۰ بود. در این فضا، سه شاعر مستقر در سائو پائولو – برادران آگوستو و هارولدو دو کامپوس و همکارشان دسیو پیگناتاری – الهام گرفته شدند تا سبک جدیدی از شعر را ایجاد کنند که اصولی است که توسط صحنه ظهور هنر کانکریتی آمریکای جنوبی تجسم یافته است.  آنها که گروه خود را Noigandres می‌خوانند، پس از یک خط از شعر Ezra Pound، اولین شعرهای خود را در سال ۱۹۵۲ خلق کردند، همان سالی که گومرینگر برای ایجاد شعرهای کانکریتی  در اروپا به طور مستقل آغاز کرده بود.  شاعران Noigandres با دامنه مشابهی از تکنیک ها، تأکید بر کمترین استفاده از کلمات، سادگی ساخت های دستوری و آرایش های تصویری انتزاعی زبان، تأکید کردند.  با این حال، کار آنها به سرعت بیشتر به کاوش معانی مضاعف و کلمات بازی و پرداختن به مضامین سیاسی و اجتماعی می‌پردازد.

 * یک جنبش تعریف شده مدرن

 در سال ۱۹۵۵ دسیو پیگناتاری با اوگن گومرینگر در محل کار گومرینگر، Hochschule für Gestaltung در اولم ملاقات کرد.  این دو شاعر فهمیدند که در حال تولید اثری هستند که از جنبه های اساسی یکسان است، و توافق کردند که یک سبک بین المللی شعر را بنام “شعر کانکریتی” جعل کنند.  گومرینگر اولین مانیفست خود را برای شعرکانکریتی  در سال ۱۹۵۶ نوشت  با این هدف که مقدمه ای برای یک گلچین باشد . گرچه این هیچگاه اتفاق نیوفتاد .  شاعران نوگاندرس ابتدا در نمایشگاهی از هنرهای کانکریتی که بعداً درهمان سال در موزه هنرهای مدرن سائوپائولو برگزار شد  از آثار خود به عنوان شعر کانکریتی نام بردند.

* مفاهیم و سبک‌ها

 شعر کانکریتی که از اوایل تا اواسط دهه ۱۹۵۰ توسط اوژن گومرینگر و شاعران نوگاندرس تولید شد با مشخصه های کلیدی خاصی تعریف شد. گروه های کوچکی از کلمات یا حروف با الگوهای نمادین در صفحه قرار می‌گرفتند  اغلب با استفاده از تکرار (موضوعی، آوایی و حروف و یا تصویری)   به عنوان راهی برای پیشنهاد صحت یا صحت اساسی کلمات ارائه شده.  جنبه های ارائه گرافیکی، از جمله استفاده از قلم های خاص مدرن گرایانه مانند Helvetica و Futura، همچنین جنبه های اصلی سبک ژانر را به خود اختصاص دادند.  این یک حرکت کاملاً غیرمعمول بود که یک حرکت ادبی خود را با چنین ابزاری تعریف کند-این خودش تا حدودی به این معناست که شعر کانکریتی را می‌توان حرکتی در هنر و طراحی مدرن و همچنین ادبیات مدرنیسم دانست.

* انترناسیونالیسم: جنبش کانکریتی گسترش می‌یابد

 شعرکانکریتی  قصد داشت نوعی شعر را تعریف کند که مانند تایپوگرافی سبک بین المللی یا معماری مدرنیستی بدون از بین رفتن یا تحریف معنا، در هر زمینه فرهنگی مشخص بازتولید شود.  بدین ترتیب اولین طرفداران این جنبش همیشه مشتاق بودند که نفوذ آن در سراسر جهان گسترش یابد و نویسندگان و هنرمندان در مکانهای دوردست مشتاق پاسخگویی به این چالش باشند. از اواسط دهه ۱۹۵۰ به بعد، شاعران و هنرمندان مستقر در سراسر جهان شروع به برقراری ارتباط با گومرینگر و شاعران نویگاندرس کردند و به تکنیک های جدید آنها برای خلق ادبی پاسخ دادند.  دیگران که قبلاً در سبک های مشابه کار می‌کردند، زمینه جدیدی برای کار خود پیدا کردند.  در آلمان گروهی به نام ( دارمشتات) Darmstadt وجود داشت، از جمله Claus Bremer آلمانی، Emett Williams آمریکای شمالی، و Daniel Spoerri سوئیسی، در حالی که در اشتوتگارت یک مجموعه در اطراف Max Bense شاعر و نظریه پرداز، از جمله Hansjörg Mayer، Helmut Heißenbüttel و  راینهارد داهل  در اتریش، مکتبی از شاعران موسوم به گروه وین، از جمله گرهارد روهم، ارنست ژاندل، و فردریش آچلایتنر، قبلاً شعرهایی را در اصطلاح کانکریت خلق می‌کردند، در حالی که بیشتر به مضامین سیاسی و رویدادهای هنری بینا رسانه ای توجه داشتند.  تنها گروه عمده شاعران کانکریت که پشت پرده آهنین پدید آمدند  در چکسلواکی مستقر بودند.  این گروه  از جمله دو نفره مشترک یوزف هیرال و بوهومیلا گراگروا، در واکنش به تاریخ سیاسی اخیر کشورشان  به همین ترتیب درگیر تبدیل شعرکانکریتی به اهداف سیاسی بودند. در برزیل، یک گروه جایگزین برای شاعران Noigandres در ریودوژانیرو ظهور کرد، که تا حدودی با الهام از کار ولادمیر دیاس پینو، که قبل از گروه Noigandres به سبک بسیار شبیه شعر کانکریتی تمرین می‌کرد و بخشی نیز توسط گروه محلی محلی  Frente از هنرمندان کانکریتی   از گروه Carioca بود – کسانی که در ریو دو ژانیرو مستقر بودند – اولین چالش مهم در سبک اولیه کانکریتی، در قالب “مانیفست نئوکانکریت” فریرا گولار در سال ۱۹۵۹، که یک رویکرد شهودی و خودجوش تر به Concretism را تعریف کرد، بوجود آمد.  در سراسر هنر و ادبیات، راه را برای هنر نئوکانکریتی Lygia Clark و دیگران هموار می‌کند.در همان زمان، رویکرد Noigandres سبک متنوع تر و خلاقانه تری را در گروه Invenção پیش بینی کرد که شامل رونالدو آزردو، ادگارد براگا، خوزه لینو گرونوالد، پدرو زیستو و دیگران بود.  تحولات درون این گروه شامل شعر نشانه شناسی است که از نمادهای غیرزبانی استفاده می‌کند، این گروه شروع به استفاده از نشانک‌ها و استیکر ها و نمادهای غیر زبانی با استفاده از فناوری جدید کردند. گویی که می‌تواند توسعه سیستم های نوشتاری کاملاً جدید باشد. در اوایل دهه ۱۹۶۰ توسط نویسندگان ناامید از محافظه کاری شعر انگلیسی زبان دهه ۱۹۵۰، در جهان آنگلوفون، به ویژه آمریکای شمالی، شعر کانکریتی را انتخاب کرد.  این شاعران به نوآوری های سبک نویسندگان مدرنیست اوایل قرن بیستم مانند  ازرا پوند، تی اس الیوت، ای ای کمینز، گرترود استاین و ویلیام کارلوس ویلیامز برمی گشتند.   ازراپاوند و کارلوس ویلیامز علاقه مند بودند از جایگذاری کلمات در صفحه برای پیشنهاد ریتم گفتار استفاده کنند، بنابراین با اخلاق شعر کانکریتی همپوشانی طبیعی وجود دارد، که بر چینش بصری کلمات نیز تأکید می‌کند.  علاوه بر این، در آمریکای شمالی، این سنت واقعاً از بین نرفته است . زیرا توسط شاعران بعدی که به شی  گرایی یا مکتب کوه سیاه متصل بودند  مانند چارلز اولسون، لورین نیدکر، لویی زوکوفسکی و رابرت کریلی، به جلو منتقل شدند.  شاعران کانکریتی در آمریکای شمالی مانند مری الن سلت، جاناتان ویلیامز، رابرت لاکس و رونالد جانسون در نتیجه به تأثیرات دوقلو پاسخ می‌دادند. هم چالش جنبش بین المللی و هم سنت ادبی مدرنیسم ملی آنها پاسخ مثبتی به آن دادند.  شاعران جنبش بیت و خیابانی مانند گریگوری کورسو و شاعران دوره جدید مانند ویلیام باروز و برایون گیسین نیز اثری آگاهانه بصری تولید کرده بودند و به همان شیوه های دیگر پاسخ متفاوتی می‌دادند. در بریتانیا و به ویژه اسکاتلند، شاعرانی مانند یان همیلتون فینلی و ادوین مورگان شروع به استفاده از تکنیک های کانکریتی و انضمامی در شعر کردند..  آنها مانند همتایان آمریکای شمالی خود تا حدی علاقه مند به پذیرفتن نوآوری های شعر اوایل قرن بیستم آمریکای شمالی بودند و از آنچه به عنوان محافظه کاری رسمی سنت های بومی خود تصور می‌کردند ناامید شدند. به ویژه با شاعران مرتبط با گروه ادبی انگلیسی  معروف به “جنبش”  به ویژه فیلیپ لارکین.  فینلای در ادامه باغی پر از مجسمه های شعر، اسپارتای کوچک را ایجاد می‌کند که به عنوان یکی از برجسته ترین بناهای تاریخی شعرکانکریتی  است. گروههای بین المللی قابل توجه دیگری در کشورهایی از جمله فرانسه پدید آمد . جایی که پیرو ایلسه گارنیه نسخه ای از شعر  کانکریتی را تهیه کردند که آنها آن را فضایی نامیدند.  شعر کانکریتی همچنین در فرهنگ ادبی و هنری ژاپنی زمینه مناسبی یافت.  بسیاری از سیستم های نوشتاری آسیای شرقی به دلیل پایه و اساس آنها در تصویربرداری – با نمایش تصویری و نه آوایی اشیا  و مفاهیم – تمایل زیادی به تکنیک های کانکریتی داشتند . بنابراین شاعران کانکریتی ژاپنی مانند Seiichi Niikuni و Kitasano Katué دارای جایگاه غنایی بالاتری  در آثارشان هست. منتقد ادبی مارجوری پرلوف اظهار داشت که آنچه تمام  جریانهای این  جنبش اولیه شعری را محدود می‌کرد این بود که هر یک از آنها در یکی از “کشورهای کوچکتر یا حاشیه نشین پس از جنگ”، به دور از پایتختهای جنگی محاصره شده، متمرکز شده بودند.  در هنر مدرن و به ویژه در ادبیات مدرنیسم، به استثنای قابل توجه ایالات متحده آمریکا، شاید این کشورها (از نظر اقتصادی) کوچکتر، غالباً تازه ظهور یافته، یا توسعه یافته  خود را در برابر یک صحنه فرهنگی بین المللی تعریف کنند که ناگهان از نفوذ قدرت های بزرگ شاهنشاهی و نظامی آزاد شده است.  تا روح اختراع و خلاقیت  را به جلو ببرند. جنبش شعر کانکریتی در این اوضاع کلاسیک تقریباً در اواخر دهه ۱۹۶۰ انرژی خود را صرف کرده بود، شاید به دلیل کم شدن پروژه های آرمانشهرانه در معماری مدرن، سه گلچین مهم شعر دیداری و کانکریتی  در ۱۹۶۷-۶۸، شعر دیداری استفان بان: گلچین بین المللی (۱۹۶۷)، گلچین شعر دیداری امت ویلیامز (۱۹۶۷) و شعر دیداری مری الن سلت: جهان بینی (۱۹۶۸) ظاهر شدند.  به گفته استفان اسکوبی منتقد، “قطعی بودن این گلچین ها شعر انضمامی را در لحظه تاریخی” منجمد کرد “.  گذشته نگر گروه عمده شعر کانکریت با عنوان “شعر کانکریتی” در سال ۱۹۷۱ در موزه استدلیج آمستردام برگزار شد و به عنوان علامت عملی پایان شعر بصری در اولین شکل توسط منتقدانی مانند جیمی هیلدر گرفته شده است.

* کانکریت  در متن  پایان یا توسعه  ارتباطات با سایر حرکات هنری؟

 گرچه جنبش شعر کانکریتی، انضمامی به معنای دقیق آن می‌تواند در اوایل دهه ۱۹۷۰ از بین رفته باشد، اما از اواخر دهه ۱۹۵۰ این جنبش همچنین در جهات مختلفی گسترش می‌یابد . بیشتر آنها فراتر از مرزهای تعریف شده هستند . بسیاری از آنها به  دهه ۱۹۷۰ و بعد از آن  شعر کانکریتی پایان یافته تلقی می‌شوند و البته حیات خود را تا حدودی دوباره بدست آورد زیرا در موج وسیع تری از آزمایش و طبع آزمایی و بدعت گذاری  در دنیای ادبیات و به ویژه هنر مدرن که مربوط به جنبش های آوانگارد تر بوده ،خود را ادامه داده است.در لندن  گروه مشابهی پیرامون شاعر و هنرمند باب کابینگ و گروه مطبوعاتی و اجرایی انجمن نویسندگان و در کانادا در حوالی استیو مک کافری، bpNichol و گروه موسوم به تحقیق تورنتو ظهور کردند. شعرهای دو بعدی و سه بعدی مک کافری نمونه های درخشانی دارد . از طریق انتشاراین سیستم نوشتاری جریانات متقابل با این جنبش ها و بسیاری از جنبش های دیگر در هنر مدرن، شعر مدرنیست و حتی موسیقی تجربی، شعر کانکریتی به عنوان یک رشته درونی زنده ماند .اگر نه یک حرکت متمایز و منسجم که فراتر از اوایل دهه ۱۹۷۰ باشد.  بسیاری از نویسندگان و هنرمندان همچنان به تأثیر شعر کانکریت  بر کارهایشان تا به امروز استناد می‌کنند.

 *میراث شعر کانکریتی در شعر و هنر پسا زبانی

 دامنه جهت گیری هایی که در آن شعر کانکریتی که در آنتولوژی ها معتبر در زیر وضعیت شعرها و هنر پسا زبانی تئوریزه می‌شوند  توسعه یافته است و قرارگیری دشوار آن در بین طیف وسیعی از ژانرهای مختلف (واضح ترین هنرهای تجسمی و ادبیات)، ردیابی میراث های آن از دهه ۱۹۷۰ به بعد را بسیار دشوار می‌کند. محدود کردن تمرکز ما بر هنر مدرن، یکی از مهمترین جنبشهای ایجاد چارچوبهای ترکیبی که توسط شعر کانکریتی تعیین شده است، هنر دیجیتال بود.  بسیاری از برجسته ترین منتقدان و پژوهشگران شعرکانکریتی، مانند هارولدو دو کامپوس و ماکس بنس، نیز با پیشرفتهای اولیه در فناوری رایانه همخوانی داشتند و علاقه مند به کشف ارتباطات بین شعر کانکریتی و رمزگذاری رایانه بودند. به تعبیری، هر دو فعالیت شامل طراحی سیستم های زبانی جدیدی بود که از طریق آنها می‌توان زبان های موجود را رمزگذاری و ساده سازی کرد.  این ارتباط به ویژه با انواع شعرهای کانکریتی با استفاده از سیستم های زبانی اختراع شده، مانند شعر نشانه شناسی، شعر ایموجی ،شعر استیکر ،بلاکچین و شعر پندارنگاشت ها ونوشتارهای بصری و علامت گذاری شده ،طراحی شعر و نقاشی شعر و ..، که توسط شاعران برزیلی از جمله لوئیز آنجلو پینتو و دسیو پیگناتاری در اوایل دهه ۱۹۶۰ ساخته شد،  خود را بروز داده و تجربه شده است. و می‌توان تاریخچه آنرا دقیق تر بررسی کرد. ناشرانی مانند هانسجورگ مایر شامل کارهای هنری سریالی بودند که با استفاده از توالی های رایانه ای الگوریتمی در کنار فهرست شاعران کانکریتی و دیجیتالی و پسا زبانی منتشر شده ایجاد شده اند . در حالی که محل کار ماکس بنس، Technischen Hochschule در اشتوتگارت، کار طیف وسیعی از شاعران و هنرمندان مانند فریدر نایک را پرورش می‌داد.  مرزهای هنر دیجیتال و شعر کانکریتی.  در سال ۱۹۶۸، نمایشگاه روند گرایش سایبرنتیک ، هایپر شعری که در انستیتوی هنرهای معاصر لندن و با سرپرستی جاسیا ریچارت برگزار شد، نمونه هایی از هنر دیجیتال و شعرکانکریتی دیجیتالی را در کنار یکدیگر ارائه داد.  تأثیر شعر کانکریتی بر هنر دیجیتال را امروزه می‌توان در شیوه های  شاعر زبانی مکتب نیویورک  و لوس آنجلسی  و  واشنگتن دی سی و کالیفرنیا و دیگر ایالتهای آمریکا از شاعران زبانی  همچون  سوزان هاو  و  ران سالیمان  و …و تا  کارزارهای اقتصادی و صنعت مد و پوشاک زبان محور گروه هایی مانند صنایع سنگین Young-Hae Chang مستقر در سئول مشاهده کرد. همچنین سابقه تعامل بین شعر کانکریتی و هنر پسا زبانی  و پسا مفهومی وجود دارد، به عنوان مثال،  آثار استیو مک کافری در کانادا و گروه چهار کابوی اسب سوار  به اشعار کانکریتی دو بعدی و سه بعدی و  چند منظوره  توسعه یافته  و همین روند نیز در کار جنی هولزر و باربارا کروگر مشهود است.  هولزر و کروگر که در پی شعر کانکریتی و همچنین الگوی مشهورتر هنر پسا مفهومی کار می‌کنند، با استفاده از آرایشهای زبانی، اغلب در رابطه با تصاویر عکاسی یا اشکال مجسمه سازی، برای ارائه شعارهای سیاسی و فرهنگی تقلید و براندازی تکنیک ها  تبلیغاتی نیز از این روشها استفاده می‌شود . در همین حال، هنرمندان سرزمینی بریتانیا مانند ریچارد لانگ و هامیش فولتون، رابطه مکمل بین زبان، تصویر و نمادگرایی بصری را در نگاشت و مستند سازی رویدادها و شیوه‌های زمینی بررسی کردند.  این هنرمندان در طول دهه ۱۹۶۰ با شاعران بتونی بریتانیا در تماس بودند و دیده می‌شود که این دو مدرسه متقابلاً یکدیگر را مطلع کرده‌اند.  یان همیلتون فینلای، شاعر و هنرمند کانکریتی، از طریق احداث باغ شاعر خارق العاده خود، اسپارتای کوچک، در تپه های پنتلند در جنوب ادینبورگ، پیچیده‌ترین کار را در مرزهای شعر کانکریتی  و شیوه های مجسمه سازی زیر زمینی توسعه داد. در دنیای ادبیات، رشته های تأثیرگذاری شعر کانکریتی بسیار گسترده شدند.  شاید از همه مهمتر، جنبش های آوانگارد معاصر آمریکای شمالی مانند شعر مفهومی را که با نویسندگان کنت گلداسمیت و کریستین باک (ترجمه و معرفی از مولف رجوع شود  ) مرتبط است، به شدت آگاه کرده است.  تأثیر شعر کانکریتی را می‌توان در کل شعرهای رسانه ای جدید (شعری که امکانات زبانی فناوری جدید و نوظهور را کاوش می‌کند) مانند آثار هنرمند و شاعر برزیلی-آمریکایی ادواردو کاک احساس کرد.نگاشت مرزها و همپوشانی بین زبان و سایر رسانه های بیانگر و ارتباطی بود، پنهان شد. به عنوان مثال، این امر بدیهی است که نقاشی های اکسپرسیونیست انتزاعی توسط هنرمندانی مانند جکسون پولاک، سای تومبلی و مارک توبی، شروع به ترکیب نمادهایی می‌کردند که شبیه نامه ها یا تصاویر تصویری بودند.  روشی که هنرمندان پاپ مانند ادواردو پائولوزی و روی لیختن اشتاین متن و تصویر را به صورت کلاژ یا قاب های تصویری به سبک نوار کارتونی در کار خود گنجانده اند.  و ظهور هنر مفهومی، که اغلب به مانورهای ترکیبی شبیه شعر کانکریتی متکی بود.  گرچه انگیزه های هنر مفهومی برای ادغام زبان در هنر، بسیار متفاوت بود – منجر به جوزف کوسوت (Conceptualist) شعر کانکریتی را به عنوان “زیبا با کلمات اما گنگ در مورد زبان” تمسخر می‌کند – برخی از هنرمندان مفهومی، مانند کارل آندره و لارنس وینر، شروع کردند  حساسیت های زبانی کاملاً غنایی را در کار خود بگنجانند. از جمله جنبش های هنری که شعر کانکریتی بیش از پیش با آنها ارتباط برقرار کرد، هنر پرفورمنس بود، به ویژه “هنر چند رسانه ای” که توسط دیک هیگینز هنرمند و نظریه پرداز کانادایی از طریق یک سری مانیفست ها در اواخر دهه ۱۹۶۰ تعریف شد.  این سبک هنری از نزدیک با جنبش Fluxus و با رویکرد Happenings ارتباط داشت، که ریشه در اجرای موسیقی آزمایشی آهنگسازانی مانند John Cage داشت که اولین اتفاق خود را در کالج Black Mountain در سال ۱۹۵۲ به صحنه برد. از نظر هیگینز، نظریه هنر اینترمدیا معتقد بود که مرزهای بین رسانه های مختلف هنری محصول ساختارهای اجتماعی و اقتصادی است که ریشه تاریخی و فرهنگی داشته و با ظهور یک جامعه رادیکال جدید از بین می‌رود.  Intermedia Art می‌تواند با از بین بردن موانع موجود در رسانه های مختلف هنری، در آغاز این مرحله جدید از جامعه به ما کمک کند.  به همین دلیل است که بسیاری از نمایش های هنری Fluxus و اتفاقات از پایبندی به هرگونه قانون یا ساختار از پیش تعیین شده امتناع ورزیده اند و هدف آنها گسترش در طیف وسیعی از جهت ها، عبور از میان ژانرهای تئاتر، اجرای موسیقی، شعر  سخنرانی  و تجمع ها و تظاهرات سیاسی. هیگینز در “شعر کانکریتی ” آنچه را “میانه ای بین شعر و هنرهای زیبا” خواند، دید و در صدد ارائه آن به عنوان بخشی از جنبش بود.  مطبوعات Something Else Press او کتاب گلچین شعر کانکریتی از اومت ویلیامز را در سال ۱۹۶۷ منتشر کرد، که به محبوبیت این درک از سبک بتن کمک کرد.  این به اوج خود رسید در نسخه ای از شعر کانکریتی که مدیون تکنیک های دادا بود، تأکید بر خود به خودی بودن آهنگسازی، اجرای زنده شعرهای کانکریتی و حرکتی دور از کلمات و حروف به سمت شکلی از بیان که واقعاً آستانه بین ادبیات و شعر را در تصرف خود می‌گیرد.

*شعر بصری، دیداری و شعر صدا و شنیداری

 در همان زمان، برای بسیاری از هنرمندان و شاعران، شعر بتن از نزدیک با Sound Poetry ارتباط برقرار کرد، نوعی شعر اجرا شده یا هنر صدا که در آن نوع صدای زبان به همان معنی یا مهمتر از معنی آن بود.  این می‌تواند به “شعرهای” کاملاً مضحکی که با اجرای نماهای تصویری انتزاعی یا کارهای آوازی کلاژ شده تولید شده روی حلقه نوار، تا حدودی شبیه به موسیقی مصر ساخته می‌شود، گسترش یابد.  مانند شعر کانکریتی و دیداری و شنیداری شعر صدا پیش از تاریخ گسترده ای به آیین های شفاهی و بازی های جوامع پیش از سواد و قبیله ای باز می‌گشت، اما به طور کامل در دوره اوج آوانگارد در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم تعریف شده بود، به ویژه  توسط آینده گرایان و دادائیست ها، با سمفونی صوتی باشکوه کورت شویتترز Ursonate (1920-32) به عنوان ماندگارترین بنای تاریخی خود ایستاده است. پس از جنگ، شاعران و هنرمندان در فرانسه مانند ایزودور ایسو – که جنبشی تحت تأثیر دادا به نام Lettrism را تعریف کردند – و هنری شوپن که از گروه اطراف ایسو جدا شد و جنبش Ultralettrist را تشکیل داد، شروع به گسترش جلوه های شعر صدا توسط  ایجاد حروف الفبا و سیستم های زبانی جدید و با دستکاری صدای صدا با استفاده از ضبط صوت و سایر فناوری های تازه در دسترس.  گروهی مشابه در سوئد ظهور کرد، جایی که در سال ۱۹۵۳ هنرمند Öyvind Fahlström مانیفستی برای شعر کانکریتی نوشت و به دنبال آن مجموعه ای از شعرها، هر دو تنها توسط جنبش شعرکانکریتی موجود در اواخر دهه ۱۹۶۰ کشف شد.  فالستروم جدا از شاعران برزیلی و آلمانی کار می‌کرد و به صدای زبان و استفاده از آنوماتوپیا توجه داشت.  به دنبال آن، در طول دهه ۱۹۶۰، م Instituteسسه تحقیقات فیلکینگن در استکهلم از ظهور جنبش شعر صدا متصل به شعر کانکریتی حمایت کرد، که توسط هنرمندان، شاعران و آهنگسازانی مانند استن هانسون و Åke Hodell رهبری می‌شد.

 *شعر کانکریت ،شعر ایموجی ،شعر شکلک ،شعر نشانک‌ و سایر نوشتارهای بصری ،هایکو شکلک ها و ..

 شعر ایموجی یا شعر شکلک (Emoji Poetry) نوعی از شعر است که از ایموجی‌ها به‌عنوان عناصر اصلی برای بیان احساسات، داستان‌ها یا مفاهیم استفاده می‌کند. این نوع شعر با گسترش استفاده از ایموجی‌ها در ارتباطات دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی محبوبیت پیدا کرده است. ایموجی‌ها به‌عنوان نمادهای تصویری، می‌توانند احساسات و ایده‌ها را به‌صورت خلاصه و جهانی منتقل کنند.

* تاریخچه شعر ایموجی

۱. ظهور ایموجیها: ایموجی‌ها اولین بار در اواخر دهه ۱۹۹۰ در ژاپن ایجاد شدند. شرکت‌هایی مانند NTT DoCoMo برای بهبود ارتباطات متنی در تلفن‌های همراه، از ایموجی‌ها استفاده کردند. این نمادها به‌سرعت در ژاپن و سپس در سراسر جهان محبوب شدند.

۲. گسترش جهانی: با ورود ایموجی‌ها به سیستم‌های عامل مانند iOS و اندروید، استفاده از آن‌ها در سراسر جهان افزایش یافت. این نمادها به‌عنوان بخشی از فرهنگ دیجیتال، در پیام‌رسانی، شبکه‌های اجتماعی و حتی هنر مورد استفاده قرار گرفتند.

۳. شعر ایموجی: با افزایش محبوبیت ایموجی‌ها، برخی از هنرمندان و نویسندگان شروع به استفاده از آن‌ها برای خلق شعر کردند. شعر ایموجی می‌تواند به‌صورت ترکیبی از ایموجی‌ها و متن یا فقط با ایموجی‌ها نوشته شود. این نوع شعر اغلب به‌عنوان یک فرم هنری مدرن و خلاقانه در نظر گرفته می‌شود.

* ویژگیهای شعر ایموجی

خلاصهگویی: ایموجی‌ها می‌توانند مفاهیم پیچیده را به‌صورت مختصر و تصویری بیان کنند.

فرامرزی: ایموجی‌ها به‌عنوان نمادهای جهانی، می‌توانند توسط افراد با زبان‌های مختلف و در تنوعات سرزمینی و جهانی درک شوند.

خلاقیت: ترکیب ایموجی‌ها برای ایجاد معانی جدید و منحصربه‌فرد، یکی از جنبه‌های جذاب شعر ایموجی است.

مثال‌هایی از شعر ایموجی

– یک شعر ساده با ایموجی‌ها:

🌞🌊🏖️😎
(آفتاب، دریا، ساحل،احساس خوش‌حالی)

– یک شعر ترکیبی با متن و ایموجی:

امروز روز خوبی بود🌞،
با دوستانم به ساحل رفتیم🏖️،
و خاطرات زیبایی ساختیم💖.

*
چالشهای شعر ایموجی

–  تفسیرپذیری: از آن‌جا که ایموجی‌ها می‌توانند معانی مختلفی داشته باشند، تفسیر شعر ایموجی ممکن است برای افراد مختلف متفاوت باشد.

محدودیتهای زبانی: ایموجی‌ها نمی‌توانند تمام مفاهیم زبانی را به‌طور کامل منتقل کنند.

شعر ایموجی به‌عنوان یک فرم هنری مدرن، نشان‌دهنده تأثیر فناوری بر ادبیات و هنر است و به‌عنوان یک ابزار خلاقانه در دنیای دیجیتال شناخته می‌شود.

شعر ایموجی به‌عنوان یک فرم هنری مدرن در ادبیات انگلیسی، به‌طور رسمی از اوایل دهه ۲۰۱۰ با گسترش استفاده از ایموجی‌ها در ارتباطات دیجیتال و شبکه‌های اجتماعی شروع به ظهور کرد. این نوع شعر به‌عنوان بخشی از فرهنگ دیجیتال و ادبیات اینترنتی شناخته می‌شود و هنوز در حال تکامل است.

* شروع شعر ایموجی در ادبیات انگلیسی

–  اوایل دهه ۲۰۱۰: با افزایش محبوبیت ایموجی‌ها در پیام‌رسانی و شبکه‌های اجتماعی، برخی از نویسندگان و هنرمندان شروع به استفاده از ایموجی‌ها برای خلق آثار ادبی کردند. این آثار اغلب در پلتفرم‌هایی مانند توییتر، اینستاگرام و وبلاگ‌ها منتشر می‌شدند.
۲۰۱۴: انتشار کتاب“Emoji Dick”  توسط فرد بنسون، که یک بازنویسی طنزآمیز از رمان «موبی دیک» هرمان ملویل با استفاده از ایموجی‌ها بود، توجه زیادی را به این فرم هنری جلب کرد. این کتاب به‌عنوان یکی از اولین نمونه‌های جدی شعر ایموجی در ادبیات انگلیسی شناخته می‌شود.


*
شاعران و نویسندگان مطرح شعر ایموجی


۱.  فرد بنسون(Fred Benenson): او با انتشار کتاب “Emoji Dick” به‌عنوان یکی از پیشگامان شعر ایموجی شناخته می‌شود. این کتاب با استفاده از ایموجی‌ها، داستان کلاسیک “موبی دیک” را بازگو می‌کند.

۲. جانت سوا(Janet Sury): یکی از شاعران معاصر است که از ایموجی‌ها در شعرهایش استفاده می‌کند. آثار او اغلب در پلتفرم‌های دیجیتال منتشر می‌شوند و به‌عنوان نمونه‌هایی از ادبیات مدرن اینترنتی شناخته می‌شوند.

۳. جاناتان رید(Jonathan Reed): او با استفاده از ایموجی‌ها و متن، شعرهای کوتاه و خلاقانه‌ای خلق می‌کند که در شبکه‌های اجتماعی محبوبیت زیادی دارند.

۴. رایان کورتیز(Ryan Cortez): یک شاعر و هنرمند دیجیتال است که از ایموجی‌ها برای خلق شعرهای تصویری و تعاملی استفاده می‌کند.


*
ویژگیهای شعر ایموجی در ادبیات انگلیسی

–  کوتاه و خلاصه: شعر ایموجی اغلب کوتاه و مختصر است و از تعداد محدودی ایموجی برای بیان مفاهیم استفاده می‌کند.

تعاملی: این نوع شعر اغلب در پلتفرم‌های دیجیتال منتشر می‌شود و مخاطبان می‌توانند با آن تعامل داشته باشند.

خلاقیت: ترکیب ایموجی‌ها برای ایجاد معانی جدید و منحصربه‌فرد، یکی از جنبه‌های جذاب شعر ایموجی است.

*  مثال‌هایی از شعر ایموجی در ادبیات انگلیسی

–  یک شعر ساده با ایموجی‌ها:

  🌞🌊🏖️😎
(Sun, sea, beach, feeling happy)

– یک شعر ترکیبی با متن و ایموجی:

Today was a good day 🌞,

  Went to the beach with friends 🏖️,

  And made beautiful memories 💖.

شعر ایموجی به‌عنوان یک فرم هنری مدرن، نشان‌دهنده تأثیر فناوری بر ادبیات و هنر است و به‌عنوان یک ابزار خلاقانه در دنیای دیجیتال شناخته می‌شود.

اصطلاحات رایج در پژوهش های شعرهای بصری ،شعر شکلک و سایر نوشتارهای بصری و تجسمی که شامل طراحی-شعر، شعر گرافیک، شعر گرافیت، شعر استیکر، بلاکچین و بازی‌های شعر‌نویسی با نرم‌افزارهای شعر نویس و… شامل این موارد هست.

 pictogram  این یک اصطلاح برای خطوط بصری و تصویری در شعر ایموحی یا استیکر شعرها هست، سالانه مسابقات زیادی در جهان غرب و خصوصا آمریکا برای این گونه شعر برگزار می‌شود. پیکتوگرام و یا picture-writing که نوشتار تصویری یا تصویرنگاری یا تصویری نویسی است.

ideograms اصطلاح ایدئوگرام‌ها به ایده‌ی که به صورت کاراکتر یا نماد ایده پدیده هست که بدون اینکه صدای یا صداهای آنرا نمایندگی کند به صورت نوشتار تصویری و یا خط تصویری ارائه می‌شود.

متخصصان حال حاضر در آمریکا Carina Finn and Stephanie Berger کارینا فین و استفانی برگر متخصصان و کارشناسان اصلی و متفکران این گونه نویسی در آمریکا هستند که مقالات و پژوهش‌های زیادی در این رابطه داشتند. استفانی برگر عضو رسمی و مدیر انجمن شعر نیویورک است.

از شاعران مطرح این گونه نویسی‌شی که شعر ایموجی یا شعر شکلک‌اش به زبان‌های مختلف ترجمه و تحلیل و تفسیر شده می‌توان Kyabchen Dedrol  کیابچن ددرول یکی از رهبران نسل سوم شعر در تبت اشاره کرد که شعر شکلک بسیار مشهوری دارد که تا به حال به چندین زبان ترجمه شده. او با این شعر توانست به جهان معاصر غرب نشان دهد که شعر و ادبیات تبت دیگر به ترجمان کتاب مقدس وابسته نیست و راه تازه‌ایی گشوده. این شعر سال ۲۰۱۵ در وب‌سایت این شاعر معاصر تبتی منتشر شد. شعر ایموجی یا شعر شکلک در فضای دیجیتالی و با استفاده از تلفن‌های همراه و با فهرست تکمیلی نشانک‌ها و شکلک‌ها مخاطبان عادی و جدی را با خود همراه کرده‌. هر ساله مسابقات شعر ایموجی یا شعر شکلک ‌و یا شعر نشانک و سایر گونه‌ها مانند هایکو شکلک در آمریکا، ژاپن‌ و سایر کشورها برگزار می‌شود‌. در ایران و در ادبیات و شعر معاصر شاعران نورپردازی در اینگونه نویسه‌ها و نوشتارهای بصری به خلاقیت و بدعت گذاری مشغول هستند. یاکوبسون در مقاله تحت عنوان «جنبه های زبانی ترجمه» که به سال ۱۹۵۹ منتشر شد بیان می‌کند که معنای یک کلمه یک پدیده زبانی است. یاکوبسون با استفاده از نشانه‌شناسی معتقد است که معنا در مدلول نهفته است.‌ بنابراین این نشانه زبانی در واقع زبانی است که به یک شیء معنی می‌دهد. تفسیر یک نشانه کلامی از نظر رومن یاکوبسون می‌تواند به سه صورت انجام شود: درون زبانی، بین زبانی و بین نشانه‌ای. در مورد ترجمه درون زبانی، تغییرات در همان زبان صورت می‌گیرد. بنابراین یک علامت یا نشانه‌ی کلامی‌ (کلمه) متعلق به یک زبان خاص با علامت و یا نشانه‌ (کلمه) دیگری متعلق به همان زبان جایگزین می‌شود. از سوی دیگر، ترجمه زبان بین‌المللی را می‌توان به‌عنوان جایگزینی یک علامت کلامی با نشانه دیگری اما متعلق به زبانی دیگر دانست.

آخرین نوع توضیح نشانه لفظی که او از آن صحبت می‌کند، ترجمه میان نشانه‌ای است. در اینجا بیش از تمرکز بر کلمات، تاکید بر پیام کلی است که باید منتقل شود. بنابراین مترجم به جای توجه به نشانه‌های کلامی، بیشتر بر اطلاعاتی که قرار است ارائه شود تمرکز می‌کند. رومن یاکوبسون از اصطلاح «ترجمه پذیری متقابل» استفاده می‌کند و بیان می‌کند که وقتی هر دو زبان با هم مقایسه می‌شوند،‌ مهمترین چیزی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که آیا می‌توان آنها را به یکدیگر ترجمه کرد یا خیر. او با تأکید بر دستور زبان یک زبان خاص،احساس می‌کند که باید تعیین کند که چگونه یک زبان با زبان دیگر متفاوت است.
رومن یاکوبسون در این مقاله به مشکل «نقص» در یک زبان خاص نیز می‌پردازد. یاکوبسون معتقد است که تمام تجربیات شناختی را می‌توان به زبان بیان کرد و در حین ترجمه هر زمان که کمبود یا «نقصی» در کلمات وجود داشت، می‌توان از «کلمات قرضی»، «نوئولوژیک‌ها» و «کلمات تقریبی» برای پرکردن این کمبود استفاده کرد. ترجمه بین نشانه‌ای‌ مد نظر یاکوبسون ترجمه علامت یا نشانه‌ایی کلامی است که  توسط یک نشانه و یا علامت غیرکلامی ارائه می‌شود. به عنوان مثال موسیقی یا تصویر، مانند ایموجی یا شکلک و یا استیکر و برچسب‌ها و نیز بهروری از نقاشی و شکل تصویری و تخیلی از کلمات
رومن یاکوبسون،‌ زبان‌شناس روسی-آمریکایی، در مقاله مبنایی خود با عنوان «درباره جنبه‌های زبانی ترجمه» تمایز بسیار مهمی بین سه نوع ترجمه نوشتاری ایجاد می‌کند: ترجمه درون زبانی، ترجمه بین زبانی و ترجمه بین نشانه‌ای.‌

ترجمه درون زبانی-  ترجمه در همان زبان است که می‌تواند شامل بازنویسی یا ترجمه شود.

ترجمه بین زبانی – ترجمه از یک زبان به زبان دیگر. و ترجمه بینا نشانه‌ایی که در شعرهای ایموجی و شعر شکلک و یا نشانک می‌توان آنرا از خط تصویری یا تصویر‌نگاری به زبان کلامی ترجمانش کرد و آنرا بازنویسی نمود‌ و با استفاده از نشانه‌های لفظی آنرا بخاطر نقص یا کمبود به صورت «کلمه تقریبی» و یا «کلمات ترکیبی» بازنمایی و ترجمان کرد.

در واقع می‌توان شعر کانکریتی و توسعه این تکنیک‌های ‌کانکریتی را ‌و دوره آن را به شکلی که در ایران در چند دهه شاهد بودیم  و تاثیرات مستقیم  و مهندسی معکوس متنی این روش‌ها را از شعر و ادبیات اروپا و غرب، ‌موضوعی پژوهشی در بررسی تطبیقی آثار در فرم/معنایی و اشکال بصری و دیداری و شنیداری و چند بعدی آن‌ و روش‌های دیجیتالی آن‌را موضوعات پایان نامه‌ایی و تحقیقات متنی کرد. اما نگارنده و مترجم این تالیف و ترجمه ‌تاریخ مختصری را در روند دیرینه‌شناسی و تبارشناسی آنتولوژیکی را در دستور کار خود قرار داده بیش از ده‌ها منابع و ژورنال اصلی از چند زبان مورد مرجع این نوشتار بوده و همچنان متنی است که میتوان به عنوان یک مرجع جدی قابل ملاحظه قرار گیرد. به گمان نگارنده شعرهای شکلک یا ایموجی و شعر کانکریت و سایر نوشتارهای بصری‌، شعر نگاره‌، شعر نقاشی و یا طراحی شعر و نام‌هایی از این دست تنها پس از پایان دوره شعر کانکریت رواج یافته و بدعت‌گذاری و نوآوری در آن‌ها در دوره تاریخی جدید و با توسعه فناوری دیجیتالی مانند شعر دیجیتالی‌، شعر سایبرنتیک، شعرگرافیت، طراشعر، شعر متاورس و… می‌تواند مخاطبان فعال در فضای مجازی را اقناع کند‌. اما نمی‌تواند جریانی اثرگذار فرهنگی و فرهنگ ساز باشد. تنها تاثیراتی سطحی بر روند تاریخی و دوره‌ی جریان شعر معاصر خواهد گذاشت‌.

نگارش نخست: ۱۳۹۶
ویرایش اول: ۱۴۰۲
ویرایش نهایی: ۱۴۰۳

لطفاً به اشتراک بگذارید
Advertisement

Leave a reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تازه‌ترین نسخه دیجیتال شهرگان

تازه‌ترین نسخه‌ی دیجیتال هم‌یان

آگهی‌های تجاری:

ویدیوی تبلیفاتی صرافی عطار:

شهرگان در شبکه‌های اجتماعی

آرشیو شهرگان

دسته‌بندی مطالب

پیوندها:

Verified by MonsterInsights