
به قامت سرو ایستاده در برابر ترومای جنگ

یادداشتی بر انیمیشن «در سایه سرو» از شیرین سوهانی و حسین ملایمی
«در سایه سرو» به انگلیسی(In the Shadow of the Cypress) انیمیشن کوتاه به کارگردانی مشترک شیرین سوهانی و حسین ملایمی محصول کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان است. «در سایه سرو» در نود و هفتمین دوره جوایز اسکار در سال ۲۰۲۵ نامزد و دریافت کننده اسکار بهترین انیمیشن کوتاه شد.
داستان این انیمیشن ۱۹ دقیقهایی به زندگی پدر و دختری در حاشیه خلیج فارس میپردازد. پدری که ناخدای کشتی آسیب دیده از دوران جنگ است. به اختلال (Post-Traumatic Stress Disorder) مخفف PTSD به اختلال و یا اضطراب پس از سانحه یا پست تروماتیک دچار است. او و خانوادهاش در جریان جنگ ایران و عراق دچار آسیب جدی شدهاند. کشتیاش مورد اصابت موشک قرار گرفته و همسرش در دریا ناپدید شده و خودش به طور جدی مورد اضطراب و اختلالات روحی و روانی شده است و بدین سبب گوشهایی دورافتاده در کنار ساحل دریا و با تنها دخترش زندگی میکند. او هر از چندگاهی دچار اضطراب ناشی از ترس و وحشت از حادثه جنگ میشود و رفته رفته دچار فروپاشی روانی میگردد. ناخدا بین خوابها و کابوسها و رویاهایش در حین خواب و بیداری و در مواجه با حق زندگی طبیعی دخترش به مبارزهی درگیرانهی درونی بین ترومای جنگ، اختلالات رفتاری، گسست عاطفی پدر و فرزندی، در میان خاطرات و گذشته آشفتهاش و برقراری ثبات عاطفی و انضباط روانی در جهت ترمیم روابط با دخترش میپردازد. کمکها و همدردی و پرستاری دخترش را بهخاطر حملات مکرر این اختلال روانی و اضطرابش با خشونت پس میزند. و بر ترس و وحشت دختر میافزاید. صحنه شکستن شیشه پنجره و شکستن تنگ ماهی قرمز و جاندادن ماهی قرمز در حیاط خانه، مخاطب را به سمت خشونت درونی و خانگی پرتاب میکند، نمیدانیم باید غمگین و نگران از مرگ ماهی قرمز باشیم و یا خشونتی که در درون خانه از طریق صدا شنیده میشود. اما کارگردان زیرکانه ما را از قضاوت نادرست به سمت مرکز این خشونت و اختلال و اضطراب میکشاند. رابطه پدر و دختری آسیب روحی و روانی دیده از پس جنگ و مشکلات زندگی این دو نفر در دورافتاده ترین جغرافیای کشور ایران، در صحنههای ابتدایی پس از شکستن و بهم ریختن اسباب و اثاثیه خانه و حمله به دخترش، تیرگی و نگونبختی این خانواده را نشان میدهد. دختر خسته از چنین کشمکشها و ناامید به بهبودی روابط، تصمیم میگیرد که پدر را ترک کند. سرآغاز ضربه عاطفی و تکانش روحی مثبت از همین نقطه است. وقتی با صدای بسته شدن چمدان و اینکه دخترش میخواهد او را ترک کند، از خواب میپرد و ترسی شفاف او را میگیرد. سر و کله نهنگی به گل نشسته رابطه متزلزل و ناامیدوارنه پدر و دختر را دچار دگرگونی عمیقی میکند و سرنوشت آن دو را تا پایان امیدوارکننده و نور و روشنایی تغییر محسوسی میدهد. پدر پس از تقلاها و دلسوزیها و امدادرسانی دختر برای زنده نگه داشتن نهنگ به ساحل نشسته، به کمک دختر و نهنگ میشتابد، اما تلاشهای آن دو بی نتیجه میماند. پدر در ادامهی شکستهای پیاپیاش برای فائق آمدن بر بیماری و اختلالات روانی و ضربات روحی و تروماتیک و نیز روابط پر از تنش با دخترش، بیشتر به فروپاشی روانی کشیده میشود و خانه را ترک و در کشتی صدمه دیدهاش وسط دریا، خود را حبس میکند و با خودش و اضطراب پس از جنگ در حال جنگی درونی است. دختر تمام دغدغهاش نجات نهنگ از چنگال مرگ است. این نشانهای از یک رویداد درگیرانه در جهت معنابخشی به زندگی سراسر افسردگی و اضطراب اوست. آفتاب سوزناک و هجوم پرندگان ومرغان دریایی به نهنگ اوج وضعیت وخیم و خشونت باری است که سایه مرگ را بیشتر بر زندگی آنان گسترانیده. تلاشهای دختر برای تاراندن مرغان دریایی و دخالت پدر که در اوج فروپاشی روانی و عصبیت است برای کشتن نهنگ با تفنگ، آخرین جلوههای رنگباختهی پیامدهای خشونتبار اختلال پس از سانحهی جنگ است. وحشت، اضطراب و اختلال روانی و حملههای عصبی پدر او را به سمت اعمالی میکشاند که حتا جان فرزندش را به مخاطره میاندازد. دختر پدر را از پشت سر هل میدهد و به زمین میاندازد و نشانهایی از درهم شکستن هالهی پدری است. و با این حرکت دختر از کشتن نهنگ جلوگیری میکند. پدر درهم شکسته و خرد شده زیر بار فشارهای روانی و اختلالات روحی و عصبی به کشتی باز میگردد و شب را تا صبح آنجا میماند و اینبار تصمیم درستی و نقش مهمی برای زندگی و دلخوشیهای دخترش از خود نشان میدهد. کشتی صدمه دیده را به دم و باله نهنگ می بندد و خود درون موتور خانه شده و کف و دیوارکشتی را سوراخ میکند و با این کار نهنگ را به داخل آب و دریا میکشاند. اگر چه جان خودش را در نجات جان نهنگ از دست میدهد، اما مرگ قهرمانانه را برمیانگیزد. مرگی قهرمانه برای امیدبخشی به زندگی و آینده دختر. پدر و دختر با آن ترکیب و ریخت سمبل درخت سرو است. سرو در ادبیات و فرهنگ ایرانی نماد آزادگی، پایداری و زندگی است. انتهای داستان دختر هر چه انتظار میکشد از پدر خبری نمیشود. او در اعماق دریا غرق میشود. در ادبیات غرب و در دین مسیحی و ادیان ابراهیمی «مرگ در آب» گناهان مغروق را پاک میکند. دختر بر قایق وسط دریا به سمت ساحل و خانهی پدری پارو میزند. آفتاب و نور و امید و روشنایی صبحگاهی جلوه دیگری از زندگی را نشان میدهد. تلاشهای او در اوج نا امیدی به امیدواری و توانایی و غلبه بر مشکلات نتیجه میدهد. و زندگی با ایستادگی در برابر مرگ و تیرگی ادامه مییابد. این انیمیشن ایرانی در زمره آثار ضد جنگ و از جنبههای روانشناسانه و پساترومای از آسیبهای جنگ و خشونت پرده برمیدارد. به گفتهی کارگردانان داستان ابتدایی بین پدر و پسری در تهران بوده و بعد تغییراتی به آن داده میشود و سپس لوکیشن به سمت جنوب ایران و حاشیه خلیج فارس و تغییر در جنسیت فرزند داده میشود که ابعاد روانشناختی اثر برجستهتر میشود. این انیمیشن در زمره تأثیرگذارترین آثار پساتروماتیکی و پساجنگ و با رویکرد ضدجنگمحورانه و با دغدغههای زیست محیطی و حمایت از جانوران و غیرانسانی از دو کارگردان خوش ذوق و کاربلد ایرانی توانست بار دیگر سینمای مستقل ایران را در سطح جهان نمایندگی کند.
۱۴۰۳ اسفند