
پردهای دیگر از نمایشنامه «آنتیگونه» اثر سوفوکل

«به بهانه اجرای نمایش در آیندهای نزدیک در بیرجند»
پردهای دیگر از نمایشنامه «آنتیگونه» اثر سوفوکل
نویسنده: علیاکبر جانوند
ترجمه: علیرضا زارعی
شخصیتهای نمایشنامه «آنتیگونه»
۱. آنتیگونه: خواهر پولینیکس و ایسمنه. او نماینده شجاعت، وفاداری به خانواده و اصول اخلاقی است. در برابر قوانین انسانی ایستاده و به دفن برادرش اعتقاد دارد. زنی شجاع و سمبل ایستادگی در برابر ظلم و قدرت ناعادلانه. او معتقد است که قوانین الهی و اخلاقی بالاتر از قوانین انسانی هستند.
۲. کرئون: پادشاه تِب. او نماینده قدرت و قانون است و بر این باور است که امنیت جامعه باید در اولویت باشد. در عین حال، او دچار تضادهای اخلاقی میشود. شاه تبای، نماد اقتدار سیاسی و قوانین مدنی. او باور دارد که امنیت جامعه و اقتدار حکومت بر همه چیز اولویت دارد.
۳. ایسمنه: خواهر آنتیگونه. او نماینده عقل و مصلحتطلبی است و در تلاش است تا خواهرش را از خطر نجات دهد. او نگران عواقب تصمیمات آنتیگونه است. خواهر آنتیگونه که در ابتدا با او مخالفت میکند اما در نهایت به شجاعت او احترام میگذارد.
۴. امون: پسر کرئون و نامزد آنتیگونه. او در تلاش است تا بین عشق به آنتیگونه و وفاداری به پدرش تعادل برقرار کند. او نماینده نسل جوان و تغییر است. پسر کرئون و نامزد آنتیگونه که در این تعارض گرفتار میشود و در نهایت، به دلیل تراژدی ناشی از لجاجت پدرش، خودکشی میکند.
۵. تیرزیاس: پیشگوی نابینا و حکیم. او نماینده صدای وجدان و حقیقت است و به کرئون هشدار میدهد که عواقب تصمیماتش ممکن است فاجعهبار باشد.
۶. گروه همسرایان: نمایندگان جامعه و نظارهگران رویدادها. آنها احساسات عمومی و واکنشهای جامعه را به تصویر میکشند و در برخی موارد بر تنشهای دراماتیک میافزایند.
۷. مردان نظامی: وفادار به کرئون و نماینده قدرت نظامی. آنها وظیفه دارند که دستورات کرئون را اجرا کنند و بر آنتیگونه نظارت داشته باشند. این شخصیتها با ویژگیهای منحصر به فرد خود، تنشها و تضادهای دراماتیک را در نمایشنامه ایجاد میکنند.
آنتیگونه یکی از سهگانههای سوفوکل درباره خاندان اُدیپ است و داستان آن حول شخصیت قوی و مصمم آنتیگونه میچرخد. او زنی است که در برابر قدرت مطلقه ایستادگی میکند و از وجدان و ارزشهای اخلاقی دفاع میکند، حتی اگر به قیمت جانش تمام شود.
پس از جنگی داخلی، برادران آنتیگونه، پولینیکس و اتئوکلس، هر دو در نبرد برای تصاحب تاجوتخت کشته میشوند. کرئون، پادشاه جدید تبای، دستور میدهد که اتئوکلس به عنوان قهرمان دفن شود، اما پولینیکس که به عنوان خائن شناخته شده، بدون خاکسپاری رها شود. آنتیگونه، با وجود ممنوعیت کرئون، بر اساس اعتقاد به قوانین الهی و سنت خانوادگی، تصمیم میگیرد پولینیکس را دفن کند. این اقدام او، نقطه آغاز تراژدی است.
«آنتیگونه» یکی از برجستهترین آثار ادبیات کلاسیک یونان و نوشته سوفوکل است که در سال ۴۴۲ قبل از میلاد اجرا شده است. این نمایشنامه به موضوعاتی چون تضاد بین قوانین انسانی و قوانین الهی، مسئولیت فردی، و قدرت و سرنوشت میپردازد.
ترجمه آثار ادبی، به ویژه نمایشنامههای کلاسیک، نیازمند دقت و حساسیت بالایی است. ترجمه علیرضا زارعی از «آنتیگونه» اثر سوفوکل، تلاشی است برای انتقال مفاهیم عمیق این اثر به زبان فارسی است.
در ترجمه علیرضا زارعی، آنتیگونه بر این باور است که قوانین خدایان بالاتر از قوانین انسانی هستند و به همین دلیل تصمیم میگیرد برادرش را دفن کند، حتی اگر این عمل به مرگ او منجر شود. این تضاد به خوبی در گفتوگوهای او با کرئون نمایان است.
آنتیگونه نماینده فردی است که به اصول خود پایبند است و حاضر است هزینه آن را بپردازد. در مقابل، کرئون به عنوان نماینده قدرت، به دنبال حفظ نظم و کنترل است، حتی اگر این به معنای قربانی کردن عزیزانش باشد. آنتیگونه معتقد است که وظیفهاش نسبت به خانواده و خدایان، از فرمان شاه مهمتر است. این در حالی است که کرئون بر قانون دولتی پافشاری میکند.
در این اثرِ سوفوکل، سرنوشت، نقش مهمی در تراژدی ایفا میکند. نشان میدهد که انسان نمیتواند از تقدیر خود بگریزد. کرئون نماد فردی است که به دلیل غرور و خودرایی، در نهایت باعث نابودی خود و اطرافیانش میشود. آنتیگونه نمایشی است که نشان میدهد چگونه ایستادگی در برابر بیعدالتی و دفاع از ارزشهای انسانی میتواند جامعه را متحول کند، اما در عین حال به ما هشدار میدهد که لجاجت و افراط در هر دو طرف (آنتیگونه و کرئون) میتواند به تراژدی ختم شود. این اثر همچنان یکی از شاهکارهای ادبیات جهان است که با گذشت قرنها، همچنان تأثیرگذار و پرمفهوم باقی مانده است. نمایشنامه نشان میدهد که چگونه قدرت سرمستی میآورد، انسان را دگرگون میسازد و میتواند آدمی را به سمت تصمیمات فاجعهبار سوق دهد. کرئون در نهایت با عواقب تصمیماتش روبرو میشود و این موضوع یادآوری آن است که هیچکس نمیتواند از سرنوشت خود فرار کند و حاکمان مستبد و خودرای سرنوشتی مشابه دارند.
سوفوکل با استفاده از دیالوگهای قوی و همسراییهای متناسب، مخاطب را جذب و داستان را پیش میبرد. همسرایان نقش مهمی در تفسیر وقایع و ارائه نظرات اجتماعی و اخلاقی دارند. این عنصر به ایجاد تنش و درام کمک میکند و احساسات شخصیتها را به خوبی منتقل میکند. زبان نمایشنامه غنی و شاعرانه است و از استعارهها و نمادها به خوبی استفاده میشود. این زبان به ژرفا و تاثیر احساسات شخصیتها و درگیریهای آنها افزوده و به خواننده یا تماشاگر امکان همزادپنداری و اینهمانی میدهد و موجب میشود که با آنها ارتباط برقرار کند.
«آنتیگونه» نمایشنامهای است که نه تنها بر اساس داستان خود، بلکه از طریق شخصیتها و مضامینش، به بررسی عمیق مسائل انسانی میپردازد. این اثر یادآور آن است که در مواجهه با قدرت و قوانین، همواره باید به وجدان و اصول اخلاقی خود پایبند بود. این نمایشنامه همچنان در دنیای امروز تازه، مرتبط و معنادار است. به ما درسهایی از تکرار تاریخ، شجاعت، تعهد، مسئولیت و عشق به خانواده میآموزد. طبق گفتگوی که با دکتر زارعی داشتم بر این اصل تاکید داشت که وفادار به متن اصلی بودهاست. او سعی کرده است تا معانی و احساسات شخصیتها را به درستی منتقل کند. استفاده از زبان ساده و قابل فهم برای مخاطب فارسیزبان، به ویژه در دیالوگهای آنتیگونه و کرئون، توانسته است تنشهای موجود در متن اصلی را به خوبی قابل درک و بازتاب دهد. زارعی در انتخاب واژگان دقت زیادی به خرج داده است. او تلاش کرده است تا واژگانی را انتخاب کند که نه تنها معانی دقیق را منتقل کنند، بلکه بار عاطفی و فرهنگی متن اصلی را نیز حفظ کنند. یکی از چالشهای بزرگ در ترجمه نمایشنامههای کلاسیک، حفظ ساختار شعری و ریتم متن اصلی است. زارعی با تکیه بر دانش تیاتری و تجربه، به خوبی توانسته است این جنبه را در نظر بگیرد و با ایجاد تعادل بین وفاداری به متن و زیباییشناسی زبان فارسی، اثر را به شکلی خواندنی و جذاب ارائه دهد. ترجمه زارعی به خوبی به تفسیر و تحلیل مضامین اصلی نمایشنامه پرداخته است. او توانسته است زوایای پنهان شخصیتها، به ویژه آنتیگونه و کرئون، را باز کند و تنشهای درونی آنها را به تصویر بکشد. این امر موجب میشود مخاطب به درون عوالم و انگیزههای شخصیتها غور کند. ترجمه زارعی از «آنتیگونه» به گونهای است که میتواند مخاطب را به تفکر و تأمل درباره موضوعاتی چون مسئولیت فردی، قدرت و سرنوشت وادارد. این امر نشاندهنده موفقیت او در انتقال پیامهای عمیق و انسانی نمایشنامه سوفوکل است.
در برخی از دیالوگها، ممکن است که حس و حال اصلی متن به طور کامل به من خواننده منتقل نشده باشد. البته این یک درک حسی است و باید دید که در اجرای نمایش ارتباط مخاطب با دیالوگها و اجرای کارکترها چگونه خواهد بود. همچنین، برخی از اصطلاحات فرهنگی و تاریخی ممکن است برای خوانندگان بینندگان معاصر نمایشنامه نامانوس باشد. با توجه به سابقه کارگردانی علیرضا زارعی در ایران و ایتالیا، میتوان گفت که او توانایی بالایی برای به صحنه بردن یک تئاتر خوب دارد. زارعی با کار در دو فرهنگ مختلف، تجربهای غنی از شیوههای اجرایی و سبکهای متفاوت تیاتری به دست آورده است. این تنوع میتواند به او کمک کند تا رویکردهای نوآورانهای را در کار خود به کار گیرد. در ضمن آشنایی او با ادبیات و تئاتر کلاسیک، به ویژه در زمینه نمایشنامههای ایتالیایی، به او این امکان را میدهد که با عمق و پیچیدگی آثار آشنا باشد و بتواند آنها را به خوبی تحلیل کند. همچنین تجربه کارگردانی در محیطهای مختلف به او کمک میکند تا با بازیگران به خوبی ارتباط برقرار کند و استعدادهای آنها را شناسایی و پرورش دهد. زارعی قادر خواهد بود از تجربیات خود در ایتالیا برای ایجاد سبکهای جدید و نوآورانه در اجرای تئاتر استفاده کند، که میتواند جذابیت بیشتری برای مخاطب ایجاد کند. او به فرهنگ و ذائقه مخاطب ایرانی آشناست. با توجه تجربیاتش و برای بهروز کردن اثر، احتمالا به جزئیات، از جمله طراحی صحنه، لباس، نورپردازی، زبان گفتار و میزانسن توجه ویژهای خواهد داشت که میتواند کیفیت کلی اجرا را افزایش دهد. همخوانی بیشتری با انتظارات و نیازهای مخاطبان داشته باشد.
با توجه به این عوامل، میتوان گفت که علیرضا زارعی پتانسیل بالایی برای به صحنه بردن یک تئاتر موفق از «آنتیگونه» دارد. تجربه و دانش او میتواند به خلق یک اثر هنری عمیق و تاثیرگذار منجر شود که هم مخاطب را سرگرم کند و هم به تفکر و تأمل وادارد.
آنتیگونه برای اولین بار در حدود سال ۴۴۱ پیش از میلاد در شهر آتن، در دیونیزیا، یکی از جشنوارههای مهم تئاتری یونان باستان، اجرا شد. این نمایش بخشی از مسابقات تئاتری بود که در آن نمایشنامهنویسان برجسته آثار خود را ارائه میدادند. نمایشنامه «آنتیگونه» توسط کارگردانهای مختلفی در سراسر جهان کارگردانی شده است.
برخی از کارگردانهای مشهور که نسخههای معروفی از این نمایشنامه را به صحنه بردهاند عبارتند از:
کارگردان اصلی این اثر که در یونان باستان آن را نوشت: سوفوکل (Sophocles)
کارگردانی نسخهای مدرن از «آنتیگونه» با رویکرد سینمایی: ژانلوک گدار (Jean-Luc Godard)
کارگردانی نسخهای معاصر و نوآورانه که به تفسیر جدیدی از داستان پرداخته است: پیترو مارچیونه (Pietro Marcello):
کارگردانی نسخهای مدرن و تأثیرگذار که به مسائل اجتماعی و سیاسی روز پرداخته است: تاد هینز (Todd Haynes)
کارگردانی یک نسخه تئاتری با رویکردی جدید و بصری: آنگ لی (Ang Lee)
کارگردانی یک نسخه تئاتری در نیویورک که به موضوعات معاصر پرداخته است: رنه زلویگر (Renée Zellweger)
در جریان جنگ جهانی دوم، ژان آنوی، نمایشنامهنویس فرانسوی، نسخهای مدرن از آنتیگونه را نوشت که در آن تقابل میان مقاومت و استبداد در بستر اشغال نازیها در فرانسه برجسته شده بود. این اجرا یکی از مشهورترین بازخوانیهای مدرن آنتیگونه است: ژان آنوی (۱۹۴۴)
برشت، نمایشنامهنویس و کارگردان آلمانی، نسخهای از آنتیگونه را در دوران پس از جنگ جهانی دوم به صحنه برد. او با رویکرد اپیک خود، بر مفاهیمی مانند مقاومت در برابر فاشیسم و مسئولیت اخلاقی انسان تأکید کرد: برتولت برشت (۱۹۴۸)
پیتر هال، کارگردان انگلیسی، آنتیگونه را در تئاتر ملی لندن به صحنه برد. او تلاش کرد وفاداری به سنت یونانی و قدرت شاعرانه متن را حفظ کند: پیتر هال (۱۹۸۰)
سارا کین، نمایشنامهنویس انگلیسی، با الهام از آنتیگونه، اثری با عنوان «کلیگولا» خلق کرد که شباهتهایی به این اثر داشت و مفاهیم مدرنتر مقاومت و خشونت را بررسی میکرد: سارا کین (۱۹۹۷)
کارگردان برزیلی، در قالب تئاتر سرکوبشدگان، نسخهای از آنتیگونه را اجرا کرد که در آن به مسائل اجتماعی و سیاسی زمان خود پرداخت: اوگوستو بوال (۲۰۰۰)
این کارگردان پیشرو آمریکایی، آنتیگونه را با سبکی مینیمالیستی و بصری به صحنه برد. این اجرا در جشنوارههای مختلف بینالمللی با استقبال مواجه شد: رابرت ویلسون (۲۰۰۹)
اجراهای شاخص در ایران
در ایران نیز آنتیگونه توسط کارگردانان برجسته به صحنه رفته است:
بهرام بیضایی: با بازخوانی آثار کلاسیک، به نوعی الهام از این اثر پرداخت.
حمید سمندریان: این نمایش را با سبک خاص خود اجرا کرد و بر اهمیت ترجمه دقیق و اجرای وفادارانه به متن تأکید داشت.
آتیلا پسیانی: نسخهای مدرنتر از آنتیگونه را با نگاه به مسائل اجتماعی ایران اجرا کرد.
تقابل جاودان میان وجدان انسانی و اقتدار سیاسی باعث شده که این اثر برای تمامی دورهها و فرهنگها معنادار باشد. هر اجرا، بازتابی از مسائل زمانه و فرهنگ خود است. چرا آنتیگونه همچنان اجرا میشود؟