شیرین جلالی: قصدم مطرح کردن صدای زن امروز ایران است
[clear]
نشریه همبستگی در ایران اخیراً با شیرین جلالی شاعر معاصر گفتوگویی انجام داده که مجوز نشر نگرفت. شیرین جلالی ضمن تاکید بر عدم انتشار این مصاحبه در نشریه مذکور، آن را برای نشر در اختیار شهرگان قرار داد که برای اولین بار منتشر میشود.
از مجموعه خودتان « چه کسی حوصله ام را خط زد؟ » برای ما بگویید؟
مجموعه ی «چه کسی حوصله ام را خط زد؟» بهار۹۵،بعد از کشمکش ها و تردیدهای بسیار، ترجیحاً آثار کوتاه، گلچین و توسط نشر محترم شانی بچاپ رسید.این مجموعه در واقع دفتری از کارهای قدیم من در دهه ی هشتاد هست و خب بنوعی زن_نوشت! « دست بر لب هایش بگذار و ناگفته هایش را بریل کن این زن سکوت سفیدی دارد!» این کار کوتاه، شعر نخست کتاب و البته پشت جلد هست بااین تفاوت که علامت خطابی (!) در پشت جلد به سپیدخوانی تبدیل شده و حکایت از حرفهای ناگفته بسیار دارد. دراین مجموعه قصدم مطرح کردن صدای زن امروز بوده از هر قشری، امیدوارم که روزی این صداها شنیده شوند.
شما علاوه بر کتاب خودتان چند مجموعه مشترک هم دارید، درباره آنها هم صحبت می کنید که چگونه اتفاق افتاد؟
غیر از کتاب خودم، با نشریات و مجلات مختلفی همکاری داشته ام. از مجموعه های مشترک با دیگر شاعران می توانم کتاب « بهار بی بهانه از راه می رسد» از نشر ماه باران یاد کنم که جزو منتخبین مجموعه شعر شاعران کهن و معاصر با موضوعیت بهار بوده ام. و به کتاب « مثل ماهی سفید آبهای آزاد» مجموعه شعر شاعران گیلانی در هوای هرمزگان در دو دفتر توسط انتشارات نظری اشاره کنم.
وضعیت شعر امروز را چگونه می بینید؟
وضعیت شعر امروز از دیدگاه من در بدترین دوران خود به سر می برد، به دو دلیل، اول بخاطر رسانههای مجازی که سبب شده تا هر شخصی بدون مطالعه و پیشینه ادبی خودش را شاعر بنامد و متاسفانه با هر ترفندی موفق به جلب نظر تعداد کثیری از مخاطب شود و سطح سلیقه ی عمومی ادبیات نیمه جان معاصر را تنزل دهد، دوم وجود نشر و ناشران نوپا که وجهی دلالی به ادبیات امروزمان داده اند، ادبیات متاسفانه جایگاهش با کالا و بیزینس عوض شده، وقتی با دریافت پول، از شبه شاعران هر متنی را چاپ می کنند که متاسفانه این عملکرد مهر تائیدی می زند به کار آنها و تیرخلاص به بدنهی ادبیات، سوال اینجاست: اگر مجموعه ای شعر هست و ناشر حاضر به نشرش، پس چرا از مولف هزینه میگیرد،کجای دنیا ناشران اینطور کار می کنند که کتاب اولی ها حق تالیف ندارند؟! شعر امروز سوای نکات مثبتی چون رفرنس های خوب در حیطه ی روانشناسی/زبانشناسی و فلسفه، جلسات شعر تخصصی تر و… متاسفانه نکات منفی برای ما خانم ها داشته که اغلب بر میگردد به نگاه های سطحی و افراط در تائید و تخریب برای نزدیک شدن به جنس مونث ، تائید یا طرد شاعره ای تنها به صرف اجتماعی بودن یا برخورد صمیمانه با دیگران و..که منصفانه نیست، جامعه ی ادبی ما هنوز به بلوغ نرسیده که بدون تفکیک جنسی فقط به مقوله ی شعر بپردازد و دست از نگاههای پوپولیستی و متناقض بردارد.
آیا باندبازی در شعر و ادبیات هم وجود دارد؟
می توانم ساعتها دراین مورد برایتان صحبت کنم، شاهدیم فلان شاعر با فلان داور جشنواره نشست و برخاست میکند و چندماه بعد با چند کار بسیار ضعیف برندهی جایزهی معتبر میشود، یا چند منتقد عوض نقد به شاعری هجوم و تخریب شخصیتش می کنند، ما انگار عادت کردهایم به یکدیگر نان قرض بدهیم و شاهد سقوط اخلاق در ادبیات باشیم. متاسفانه یک شاعرخوب یا متوسط، برای دیده شدن و مورد اقبال واقع شدن چارهای جز پیوستن به این باندها ندارد. بیائید باور و قبول کنیم ناشرین با مافیای ادبی تعامل دارند و مقاومت مساویست با انزوا و طرد شدن. شاعران ضعیف با پیوستن به این باندها و گاه پرداخت هزینههای مالی و غیراخلاقی موفق به دریافت تائید و فروش آثارشان می شوند. بگذارید از چاپهای ریسو و تیراژهای کاذب و چاپ چندم از کتابها و مانیفستهای عجیب غریبی که پایهی علمی ندارند حرفی نزنم که از حوصله خارج ست. ممنونم از فرجه ای که بمن دادید برای زدن درددل نه تنها من، خیلی از دوستان اهل قلمم.