خاطرات یک مغز درهم و مرهم شبانه
وقتی روکش نرم صندلی ام را درک کردم سالن Teatro Verdi (یکی از سالن های تیاتر در فلورانس) را دیدم....
Read MoreSelect Page
امیر آذرنیوشه | 25 فروردین 1398
وقتی روکش نرم صندلی ام را درک کردم سالن Teatro Verdi (یکی از سالن های تیاتر در فلورانس) را دیدم....
Read Moreامیر آذرنیوشه | 15 فروردین 1398
ساعت شد ۶:۰۲ دقیقه صبح و تازه رسیدم به پیپ و دندان های سارتر. در حالی که اطمینان دارم ساعت فکرم...
Read Moreامیر آذرنیوشه | 15 فروردین 1398
وقتی صبح ها ساعت ۶ صبح یه کاسه آبگوشت با مغز روی صندلی چوب روسی طباخی کنار ساختمان اداره رو سر...
Read Moreامیر آذرنیوشه | 4 فروردین 1398
قبل از سپیده دم هر روز، باد پارچه های ابریشم و کشمیر از رنگ های گوناگون را بر فراز کوه های...
Read Moreامیر آذرنیوشه | 19 اسفند 1397
درگیری من در یک نوع ابدیت بی بدیل ناگهانی است که میتواند سلسله وار حکم تبرئه شدن را از ادامه...
Read More